بلای عشق ابدی بر سر نوجوانان
علیرغم کثرت تعداد مراکز دولتی و غیر دولتی که مدعی تصدی امور فرهنگی این مُلک هستند باید پذیرفت اوضاع نابسامان فرهنگ در جامعه محصول موازی کاری هایی است که بیشتر به ناکارآمدی موازی شبیه است تا اقدام و رفتاری موازی.

به گزارش گروه رسانهای شرق، محمدهادی جعفرپور در یادداشتی نوشت: شوق و اشتیاق جوانان،نوجوانان و حتی کودکان برای دیدن برنامهای با عنوان عشق ابدی سبب طرح این پرسش است که آیا متولیان امور هنری و فرهنگی کشور متوجه تبعات چنین توجهی هستند؟ آیا امور فرهنگی-تربیتی فرزندان ایران برای چنین مدیرانی به عنوان یک دغدغه مطرح است؟ برنامهای مانند عشق ابدی واجد کدام جذابیت سمعی و بصری است که طیف جوان و نوجوان کشور ، با سرعت عذاب آور اینترنت ساعت ها پای چنین برنامه ای بنشیند؟ به تبعات و آثار مخرب آن توجه شده ؟ آیا مدعیان امور فرهنگی کشور قادر به تولید برنامهای هستند تا نگاه مخاطبان میلیونی چنین برنامه ای را جلب کنند؟
بدون شک ورود به چنین حوزهای نیازمند تخصص است ،اما آنچه پیش از تخصص لازم به نظر میرسد وجود اندکی دغدغه در ذهن و فکر کارشناسان و استادان دانشگاه که علاوه بر دانش و تجربه ، دل در گرو فرهنگ این سرزمین و آینده فرزندان ایران دارند که در چنین شرایطی ورود به این حوزه تکلیف هر انسان میهن دوستی است .هر ساله با انتشار قانون بودجه ،شاهد اختصاص بودجه های چند صد میلیاردی به نهادها و مراکزی هستیم که پیشوند و پسوند نام و عنوانشان مزین است به عبارت فرهنگی ! عنوان و عبارتی که تنها در هیبت تیتر برنامه ها و اهداف معطل مانده ارگانهای حکومتی دیده میشود و دریغ از ذرهای عملکرد موثر و مثبت در این مقوله!
علیرغم کثرت تعداد مراکز دولتی و غیر دولتی که مدعی تصدی امور فرهنگی این مُلک هستند باید پذیرفت اوضاع نابسامان فرهنگ در جامعه محصول موازی کاری هایی است که بیشتر به ناکارآمدی موازی شبیه است تا اقدام و رفتاری موازی.
سالهاست که مدیران و تصمیم سازان سازمانها و نهادهایی مانند صدا و سیما با آن تشکیلات عریض و طویل یا وزارتخانه ای مانند ارشاد یا ورزش و جوانان و سازمان تبلیغات اسلامی ،ستاد امر به معروف و نهی از منکر و...با شعار اشاعه فرهنگ اسلامی و ایرانی به وقت دریافت بودجه ،دست به قلم شده برای توجیه تعریف بودجههای چند صد میلیاردی نهاد متبوع خویش اقدام به ارائه طرح و برنامههای آنچنانی میکنند همین کمکاری ها سبب شده تا امروز نگاهها و توجهات جوانان و کودکان این سرزمین به برنامههای تولیدی آن سوی آب ها سوق پیدا کند.
با نهایت تاسف باید اذعان داشت دیر زمانی است که از فرهنگ و کارهای فرهنگی فقط نام و نشانی باقی مانده و هیچ بازخورد مثبت و موثری از عملکرد متولیان فرهنگ این کشور دیده نمیشود ، نتیجه بدیهی و تاسف آور چنین اقداماتی جذب نگاه و توجه جوانان کشور به برنامه های سبک و سخیفی مانند عشق ابدی است که دیر نخواهد بود تا تالی فساد و تبعات زیان بار آن بر سر نهاد خانواده و زندگی جوانان کشور آوار شده و آنگاه است که مدیران همیشه مدعی کاسه چه کنم دست گرفته در صدد باز گرداندن آب رفته به جوی هستند.غافل از اینکه آنچه رخ داده محصول نگاه همین مدیرانی است که سبب جدایی برنامه سازان خلاق و کاربلد از سازمان صدا و سیما و یا سایر ارگان های فرهنگی کشور شدند.
لذا تا دیر نشده لازم است به موازات الزام چنین مدیرانی به پاسخگویی ،علل و عوامل بروز چنین فاجعهای واکاوی شود بلکه یکبار برای همیشه پاسخ این پرسش ساده و البته مهم دریافت شود ،چطور ممکن است در زمانهای که رسانهی مثلا ملی کشور برای جذب مخاطب دست به هر کاری میزند ، سیل توجه و نگاه ها به برنامه هایی سوق پیدا کرده که فاقد ذره ای ارزش فرهنگی وهنری است!