مهسا جزینی: 1400، قرار بود سال صعود دومین فرزند میرزاهاشم آملی در قدرت باشد، اما سال فرود شد. داماد مرتضی مطهری هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کرد این‌گونه به حاشیه سیاست رانده شود. حرف همان شد که بهشتی به هاشمی زده بود؛ «این آسیاب به نوبت است». نوبت بالاخره به فیلسوف-سیاست‌مدار اصولگرا هم رسید؛ اگرچه در «بزنگاه رسیدن»، این تعلق‌داشتن او به اردوگاه اصولگرایان دیگر محل تردید بود، همان‌طور که برای اسلافش این‌گونه بود.

مهسا جزینی: 1400، قرار بود سال صعود دومین فرزند میرزاهاشم آملی در قدرت باشد، اما سال فرود شد. داماد مرتضی مطهری هیچ‌وقت فکرش را هم نمی‌کرد این‌گونه به حاشیه سیاست رانده شود. حرف همان شد که بهشتی به هاشمی زده بود؛ «این آسیاب به نوبت است». نوبت بالاخره به فیلسوف-سیاست‌مدار اصولگرا هم رسید؛ اگرچه در «بزنگاه رسیدن»، این تعلق‌داشتن او به اردوگاه اصولگرایان دیگر محل تردید بود، همان‌طور که برای اسلافش این‌گونه بود.

لاریجانی انقلابی

علی لاریجانی اگرچه علوم رایانه خوانده، اما حیات سیاسی‌اش بیشتر به فلسفه گره خورد تا مهندسی. شاید اگر سیاست را بیشتر مهندسی می‌کرد تا فلسفیدن، الان به جای رئیسی نشسته بود. زندگی سیاسی علی لاریجانی نیز مانند بسیاری از دولتمردان بعد از انقلاب، با سِمت‌گرفتن در وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها در سنین جوانی آغاز شد. حضورش در تلویزیون، آن‌هم در روزهای نخست پیروزی انقلاب، با رایزنی شهید مطهری بوده است. در دهه 60، تجربه حضور وزارت کار و پست و تلگراف و حتی وزارت خارجه را هم در کارنامه خود دارد و به واسطه بودنش در وزارت خارجه، در تیم مذاکرات آتش‌بس بعد از جنگ نیز حضور داشت و یکی از اعضای تیم در چهار دوره گفت‌وگوی مستقیم با دبیرکل سازمان ملل بود. روزنامه تایمز سال 66 درباره او نوشت: لاریجانی در مذاکراتش با شوروی، آلمان و ایتالیا یک طرح پنج‌ماده‌ای درباره جنگ ارائه کرده است! لاریجانی که از سال ۶۱ به سپاه پیوسته بود، از ۶۸ تا 71 نیز جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه بود. حیات سیاسی او اما در دهه 70 است که وارد مرحله‌ای جدی می‌شود. بعد از استعفای محمد خاتمی از وزارت ارشاد، مسئولیت این وزارتخانه به او سپرده می‌شود.

 از این مرحله است که علی لاریجانی کم‌کم چهره یک دولتمرد را به خود می‌گیرد. اظهار‌نظرهایش در حوزه فرهنگ، طبیعتا در حال‌و‌هوای همان سال‌هاست و البته متفاوت از فردی که پیش از او استعفا داده‌ بود. از او روایت‌هایی در مخالفت با «موسیقی مطربی» و تهاجم فرهنگی در روزنامه‌های وقت ثبت و ضبط شده است. مسئله تهاجم فرهنگی را او البته دو سال بعد با ورودش به صداوسیما جدی‌تر پی گرفت. درباره موسیقی مطربی مثلا گفته بود: «‌آموزشگاه‌هایی که مطربی را ترویج می‌کنند مورد تأیید نیستند» یا در افتتاحیه هنرستان موسیقی دختران اشاره کرده بود: «موسیقی فعلی گرفتار مطربی است که سنخیتی با روح موسیقی اصیل ندارد». روزنامه سلام در گزارشی تنها تحول مثبت در دوره وزارت لاریجانی را حل مشکل ویدئو دانسته و نوشته بود با حربه تهاجم فرهنگی به دنبال مقابله با خاتمی و همکاران او بودند. حدود دو سال بعد از انتصابش به وزارت ارشاد، با حکم رهبری به مدت 10 سال رئیس سازمان صداوسیما می‌شود. یکی از مأموریت‌های او در صداوسیما، مبارزه با تهاجم فرهنگی بود. گرچه هنوز حکم ریاستش بر صداوسیما نیامده بود که گفت: «برای مبارزه با تهاجم فرهنگی باید روی صداوسیما سرمایه‌گذاری کنیم». برنامه‌هایی با هدف مبارزه با تهاجم فرهنگی مانند «سراب» بعد از آمدن او به رسانه ملی شروع شدند.

اوج عملکرد لاریجانی در صداوسیما، هم‌زمان با دولت اصلاحات است؛ همان وقت که رسانه ملی به «سیمای لاریجانی» معروف شد. سال 77 در خطبه‌های نماز جمعه به رسانه‌های دوم‌خردادی تاخت و گفت برخی مطبوعات در دام شگردهای تبلیغاتی دشمن گرفتار شده‌اند. او در همان خطبه‌ها در واکنش به اینکه برخی خرده می‌گیرند چرا صداوسیما به برخی مسائل و خبرهایی که در مطبوعات به چاپ می‌رسد توجهی ندارد، گفته بود: «این مسائل و خبرها، دعواهای بی‌حاصل سیاسی است!»؛ این در حالی است که در همین دوران، ساخت برخی از برنامه‌ها علیه جریان اصلاح‌طلبان و دگراندیشان، رسانه لاریجانی را در معرض سیاسی‌کاری قرار داده بود؛ از‌جمله ساخت برنامه «هویت» که در آن به بخشی از روشنفکران حمله شده بود و حتی اعتراف‌هایی به شکل انتقاد از خود هم از آن پخش شد. پس از دوم خرداد نیز در برنامه «چراغ»، تریبون در اختیار روح‌الله حسینیان قرار گرفت تا اصلاح‌طلبان و اطرافیان سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت، عامل قتل‌های زنجیره‌ای‌ معرفی شوند. نحوه پوشش حوادث کوی دانشگاه از سوی صداوسیمای لاریجانی نیز کاملا یک‌سویه و در برابر دولت اصلاحات بود. یکی از اتفاقات مهم آن دوره، پخش فیلم کنفرانس جنجالی برلین بود که هزینه‌های زیادی را متوجه جریان اصلاحات کرد. علی لاریجانی پخش این فیلم را در راستای شفاف‌سازی دانسته و گفته بود اصلا نگاه خطی نداشته است. 

علی تاجرنیا، نماینده اصلاح‌طلب، اما در واکنش گفته بود پس چرا خبر یا فیلم مذاکرات نیک ‌براون را پخش نمی‌کنید! همان زمان روزنامه آفتاب یزد در مطلبی نوشت: پس چرا این شفافیت در حوزه‌ها و مسائل دیگر از صداوسیما دیده نمی‌شود؟ لاریجانی در واکنش به انتقاداتی که می‌شد، به‌ویژه پخش صحنه‌های خاص از فیلم کنفرانس، گفته بود: «تا جایی که من سؤال کردم، از نظر فقهای دینی مثلا آیت‌الله شاهرودی، پخش این فیلم برای نشان‌دادن فضای آن کنفرانس اشکالی نداشت». در نهایت بر سر این فیلم او از مجلس ششم تذکر گرفت و بعد هم طرح تحقیق و تفحص از عملکرد مالی صداوسیما در دستور کار پارلمان اصلاحات قرار گرفت که به چالش جدیدی بین اصلاح‌طلبان مجلس و لاریجانی تبدیل شد و البته به نتیجه‌ای نرسید. 

عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت خاتمی، روایت جالبی از مواجهه سیمای لاریجانی با دولت اصلاحات دارد و می‌گوید: «روزی آقای محمود احمدی‌نژاد که شهردار تهران بودند، پل عابر پیاده برقی میدان هفت‌تیر را افتتاح کردند که حدود ۴۰ میلیون تومان در یک مدت زمان طولانی صورت گرفت که البته همین هم نیازمند انجام تحقیق و تفحص است و همان روز آقای عارف کارخانه توربین‌سازی نیروگاه‌های ما را در کرج با هزینه‌ای بالغ بر ۲۰۰ میلیارد تومان افتتاح کردند و ایران به جمع ۱۰ کشور صاحب این فناوری پیوست؛ ولی صداوسیما پل عابر پیاده ۴۰ میلیون تومانی شهردار احمدی‌نژاد را ۱۵ دقیقه در پنج بخش خبری پخش کرد و پروژه ۲۰۰ میلیارد تومانی را که معاون اول رئیس‌جمهوری افتتاح کرد، در ۴۵ ثانیه و در چهار بخش خبری پوشش داد... . از این مصادیق بسیار است و به‌طور مثال در عسلویه ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه شد که تمام آن در دولت آقای خاتمی اتفاق افتاد، اما چه کسی از آن اطلاع دارد؟».

لاریجانی اصولگرا

ظاهرا همه چیز برای علی لاریجانی درست پیش می‌رفت تا سال 84. ورق برای او از این سال شروع به برگشتن کرد؛ از همان وقتی که دیگران حاضر نشدند به نفع گزینه اصلی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب (سازوکار انتخاباتی اصولگرایان در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری) کنار بروند و بعد هم حامیان جریان اصولگرایی به احمدی‌نژاد رأی دادند‌. خروجی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب که ریاستش با ناطق‌نوری بود، آتش زیر خاکستری شد که شراره‌هایش تا سال‌ها بعد جریان اصولگرایی و نیروهای اصلی آن را تحت‌الشعاع خود قرار داد. با‌این‌حال با روی‌کار‌آمدن احمدی‌نژاد، به علی لاریجانی هم سهمی رسید. لاریجانی که از سال 74 هم‌زمان با ریاست صداوسیما در کنار حسن روحانی، نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی نیز شده بود، از سال 84 بر صندلی حسن روحانی در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی تکیه زد. آن زمان تحلیل این بود که او و احمدی‌نژاد به سمت هم‌گرایی‌ای خواهند رفت که منجر به تسلط یک نگاه ایدئولوژیک بر سیاست خارجی به جای سیاست عمل‌گرایانه قبلی خواهد شد؛ غافل از اینکه سرنوشت در آینده قرار است علی لاریجانی را با روحانی هم‌مسیر کند. این همکاری اصولگرایانه یک سال بیشتر طول نکشید. 

استعفای علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی نشان داد که ظرفیت‌های عمل‌گرایی در رئیس پیشین صداوسیما دست‌کم گرفته شده بود. الهام، معاون احمدی‌نژاد گفت این استعفا شخصی بوده، اما لاریجانی این ادعا را تکذیب کرد. او حتی این احتمال را که استعفایش برای ورود به انتخابات مجلس بوده نیز رد کرد؛ گرچه در نهایت هم به مجلس رفت. لاریجانی از عبارت «با محاسبه همه جوانب، مصلحت کشور را در باز‌گذاشتن دست رئیس‌جمهور محترم دانستم» در توضیح چرایی رفتنش استفاده کرده بود؛ بااین‌حال، مهدی مطهرنیا، استاد علوم سیاسی دانشگاه، همان زمان تحلیل کرده بود: «نمی‌توانیم استعفای لاریجانی را تنها یک اختلاف سلیقه سطحی بدانیم، بلکه باید بگوییم این اختلاف سلیقه انعکاسی از دو نوع طرز تلقی متفاوت است که در تلاقی با موضوع پرونده هسته‌ای به سلایق جداگانه‌ای تبدیل می‌شود که همراهی را در اجرا مشکل می‌کند». لاریجانی یک هفته قبل از استعفای خود در دیدار با نمایندگان عقیدتی‌-سیاسی نیروهای نظامی اعلام کرده بود که «پوتین»، رئیس‌جمهور روسیه، حامل پیامی بوده و در‌‌ خصوص پرونده هسته‌ای هشدار داده است. اما کمتر از 24 ساعت پس از اظهارات لاریجانی، احمدی‌نژاد گفت پوتین هیچ پیامی جز پیام صلح و دوستی نداشته است! و همان زمان است که برای نخستین بار عبارت «حذف» از دایره اصولگرایی برای لاریجانی به کار برده می‌شود؛ آن‌هم از زبان محمد هاشمی؛ «وقتی در دایره اصولگرایی اشخاصی مانند لاریجانی و نظرات وی برای دولت قابل تحمل نباشد و با شیوه رایج خود با او برخورد حذفی کنند، واقعا جای تأسف دارد». لاریجانی شش سال بعد درباره دلایل استعفایش گفت: «‌‌تا یک مدتی تحمل بود و بحث می‌کردیم، اما از یک زمانی به بعد من دیدم به هر حال ایشان رئیس‌جمهور است و حق دارد و لزومی ندارد که بنده مزاحم ایشان باشم و نمی‌خواستم حضوری تحمیلی داشته باشم. در واقع سطح من این نبود». 

علی‌اکبر ولایتی در مناظره انتخاباتی سال 92 درباره اینکه لاریجانی در زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی با سولانا تا مرز توافق هم پیش رفته بود، اما در داخل کارشکنی صورت گرفت، گفته بود: «‌یکی از مقامات بلند‌پایه اجرائی ما در نماز جمعه سخنرانی کرد و گفت ما مذاکره هسته‌ای نمی‌کنیم و بعد تلکسی که از داخل ایران مخابره شده بود، در مذاکره بعدی به لاریجانی نشان داد و گفت ببینید مقامات گفته‌اند که مذاکره نمی‌کنیم و یک کارشکنی در کار دکتر لاریجانی ایجاد شد و مشابه آن را در سیاست خارجی داشتم». مقصود از آن مقام بلندپایه احمدی‌نژاد بود. با انتصاب جلیلی به جای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، رویترز به نقل از یک دیپلمات غربی ادعا کرد نماینده سولانا گزارشی منفی از ‌مذاکرات خود با ایران ارائه کرده و نتیجه مذاکرات جلیلی و سولانا ‌را فاجعه خوانده بود. بر پایه این گزارش، همچنین جلیلی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تأکید کرده بوده که او به‌عنوان مذاکره‌کننده جدید هسته‌ای ایران به تعهداتی که علی لاریجانی، دبیر شورای عالی ‌امنیت ملی سابق پذیرفته، پایبند نخواهد بود‍! مقدمات حذف آغاز  شده بود.

لاریجانی میانه‌رو

زندگی سیاسی علی لاریجانی با ورودش به مجلس و 12 سال ماندن در کسوت ریاست پارلمان وارد فصل جدیدی شد؛ فصلی که روز به روز فاصله او را از مرکز ثقل اصولگرایی دورتر و به جریان مقابل نزدیک‌تر کرد. از همان روزی که علی لاریجانی تصمیم به حضور در انتخابات مجلس هشتم گرفت، وجودش برای اصولگرایان منشأ اختلاف‌های جدیدی شد؛ اختلافی که به خاطر سرلیستی اصولگرایان در تهران و رقیبی همچون حداد‌عادل نمایان شد. برای همین لاریجانی تصمیم گرفت از قم نامزد شود. دعوت قم از لاریجانی یک پیام برای تهران داشت؛‌ اینکه قم می‌خواهد مثل سال‌های دور، سرچشمه سنت‌گرایی اصولگرایانه باشد و در برابر تهران عرض‌اندام کند. لاریجانی برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس باید حدادعادل، رئیس مجلس هفتم را که حامیانی جدی در مجلس و دولت وقت داشت، کنار می‌زد. از همان‌جا بود که او به حمایت اصولگرایان میانه‌رو و حتی اصلاح‌طلبان امیدوار شد؛ همان‌ها که او را چهره‌ای دارای وجاهت عقلانی نسبت به سایرین می‌دانستند و معتقد بودند می‌تواند در برابر تصمیمات غیرکارشناسی و خلق‌الساعه ایستادگی کند. آن زمان در خبرها می‌آمد که حدادعادل با برگزاری گعده و ضیافت به دنبال یارگیری از میان نمایندگان است، اما برخلاف حداد‌عادل، لاریجانی نه با برپایی ضیافت‌های آن‌چنانی، بلکه با تکیه بر لابی‌های روحانیت و حامیان سنتی و رایزنی و مذاکره با منتخبان جدیدالورود بالاخره توانست بر کرسی ریاست مجلس تکیه زند. برخوردهای اصولگرایان حامی دولت و احمدی‌نژاد با لاریجانی نیز از همان مجلس هشتم آغاز شد؛ تا جایی که حتی شایعه شد فراکسیون اصولگرایان لاریجانی را تحت فشار قرار داده‌اند که اگر از احمدی‌نژاد در دور دوم انتخابات حمایت نکند، از ریاست فراکسیون اصولگرایان برکنار می‌شود. نگرانی جریان افراطی اصولگرا از میانه‌روی لاریجانی هر روز عمیق‌تر می‌شد و این موضوع سبب شد تا فراکسیون‌های مختلفی در دل مجلس اصولگرا شکل بگیرد. فراکسیون رهروان ولایت از همین‌جا متولد شد. اصولگرایان به او خرده می‌گرفتند که چرا در جلسات فراکسیون اصولگرایان شرکت نمی‌کند که لاریجانی در جواب گفته بود: «آقایان مدعی وحدت‌اند و می‌گویند عده‌ای اصولگرا نیستند، درحالی‌که ما قبول نداریم و می‌گوییم همه اصولگرایان باید دعوت شوند». در نهایت اینکه با وجودی که برخی از طرفداران محمود احمدی‌‌نژاد در قالب فراکسیون جبهه پایداری یا همان فراکسیون انقلاب اسلامی مخالف ریاست علی لاریجانی بر مجلس نهم بودند و برخی از اعضای فراکسیون اصولگرایان به‌عنوان بزرگ‌ترین فراکسیون سیاسی مجلس هشتم را نیز با خود همراه کرده بودند، حامیان لاریجانی با راه‌اندازی فراکسیون رهروان ولایت، با جذب اصولگرایان معتدل‌‌تر توانستند مانع از تکیه غلامعلی حدادعادل بر کرسی ریاست مجلس هشتم شوند.

رخدادهای سال 88 باز هم نقطه‌عطفی در تعیین جایگاه علی لاریجانی در جریان اصولگرایی بود. اصولگرایان حامی احمدی‌نژاد از نقش لاریجانی در آن دوران راضی نبودند. لاریجانی یکی از چهره‌هایی بود که از سوی اصولگرایان، خواص بی‌بصیرت یا ساکت فتنه لقب گرفت؛ چرا‌که معتقد بود «در اتفاقات 88 هم سبزها به کشور لطمه زدند و هم کسانی که موجب تحریک می‌شدند». آن‌طور که بعدها مشخص شد، لاریجانی حتی از قبل هم رایزنی‌هایی به نفع جریان مقابل داشته که به مذاق برخی خوش نیامده بود. کدخدایی، سخنگوی وقت شورای نگهبان، بعدها گفته بود: «نامه‌ای از طرف آقای موسوی به آقای لاریجانی داده بودند. فکر می‌کنم آقای زنگنه و آقای افتخارجهرمی پیشنهاد کرده بودند افرادی از قضات دیوان عالی کشور و برخی از نهادهای دیگر، نظارت بر انتخابات را بر عهده بگیرند و چنین نامه‌ای به آقای لاریجانی داده بودند. آقای لاریجانی قضیه این نامه و پیشنهاد را به من گفت، من گفتم این‌ کار خلاف قانون است و روز ٢٦ خرداد هم این مسئله را به ما گفتند و ما گفتیم خلاف قانون ‌اساسی است و امکان انجام آن وجود ندارد، ولی ما شاید بتوانیم راهکار ترکیبی را از درون این پیشنهاد دربیاوریم. آقای لاریجانی یک ‌بار هم به شورای نگهبان آمدند و با آقای جنتی و بنده صحبت کردند و نتیجه جلسه‌ای که با هم داشتیم، طرح کمیته ویژه‌ای بود که آقای دکتر حدادعادل، آقای دکتر ولایتی و... عضو بودند. آقای افتخار‌جهرمی هم عضو هیئت ما بودند». شهریور 88 نیز لاریجانی یک جلسه دو‌ساعته با کروبی داشت. به موازات همین رفتارها، انتقادهای لاریجانی به دولت و اصولگرایان نیز تشدید می‌شد. مثلا می‌گفت امیدی به حل فساد ندارد یا نگرانی اصلی مجلس، تخلفات دولت است و اصولگرایان را به پی‌گرفتن استراتژی مدارا توصیه می‌کرد. در مجلس هشتم تعارض میان لاریجانی و نماینده‌های حامی دولت به جایی رسید که حمید رسایی با رئیس مجلس درگیری لفظی پیدا کرد و علی لاریجانی را به شکایت تهدید کرد و بعد هم در اعتراض به نحوه اداره جلسه ‌علنی و اینکه ادعا می‌کرد علی لاریجانی به او فرصت حرف‌زدن نداده، اقدام به تحصن کرد! بر سر انتخاب نماینده عضو هیئت نظارت بر مطبوعات نیز مجدد بین طیف پایداری و لاریجانی در مجلس نهم درگیری لفظی رخ داد؛ تا جایی که لاریجانی از سوی طیف پایداری دیکتاتور لقب گرفت! روح‌الله حسینیان اقدام هیئت‌رئیسه مجلس را نوعی دیکتاتوری خوانده بود و لاریجانی نیز به‌صراحت تأکید کرد: «دیکتاتوری را کسانی انجام می‌دهند که به رأی مجلس احترام نمی‌گذارند». بعد هم گفته بود: «اگر استبداد بد است، استبداد اقلیت بدتر است».

لاریجانی در مجلس تبدیل به یکی از منتقدان اصلی سیاست‌های دولت دهم شد و با نامه‌های پی‌درپی به قانون‌شکنی‌های احمدی‌نژاد اشاره می‌کرد. اوج تخاصم رابطه لاریجانی با دولت احمدی‌نژاد و حامیانش در دو اتفاق تبلور یافت؛ یکی ماجرای بهمن سال 91 و بعد هم ماجرای یکشنبه سیاه مجلس که منجر به انتشار فیلم معروف ملاقات سعید مرتضوی و بابک زنجانی و افشاگری‌های سوء احمدی‌نژاد علیه لاریجانی‌ها شد. تندترین و پرزاویه‌ترین دیالوگ بین علی لاریجانی و احمدی‌نژاد در آن روز رخ داد که لاریجانی خطاب به احمدی‌نژاد گفت شما با بگم‌بگم‌هایتان مملکت را به اینجا رساندید و «شما اتهام زدید و ما هم جوابتان را دادیم و دیگر وقت صحبت ندارید. شما شأن مجلس را حفظ نکردید». همان روزها هم به علی لاریجانی در مراسم راهپیمایی 22 بهمن در قم با پرتاب مهر و شعار حمله شد. بعد از آن مجلس یک کمیته حقیقت‌یاب راه انداخت که گزارش آن مدتی بعد در صحن قرائت شد. نقش حلقه پرتو، جریان نزدیک به مؤسسه امام خمینی، یعنی جریان مصباح‌یزدی، در حمله به علی لاریجانی بیش از هر زمان دیگری در این گزارش محرز بود. بعد از آن بود که ورود هفته‌نامه پرتو، متعلق به این جریان، به مجلس ممنوع شد. منصور حقیقت‌پور، رئیس کمیته حقیقت‌یاب مجلس گفته بود گزارش 22 بهمن قم نشان می‌داد که سخنرانی حمید رسایی در مسجد اهل‌بیت، در تحریک افراد برای حمله به سخنرانی رئیس مجلس تأثیرگذار بوده است.

لاریجانی اعتدال‌گرا

نقطه‌عطفی که باعث شد بخشی از جریان اصولگرایی سنگ‌هایش را با علی لاریجانی وا‌ بکند، ماجرای برجام بود. منتقدان او را متهم کردند که در 20 دقیقه برجام را تصویب کرده است. لاریجانی با اعلام اینکه فرصت بررسی محدود است از نمایندگان مجلس درخواست کرد تذکرات آیین‌نامه‌ای و اخطارهای قانون اساسی را راجع به دیگر جزئیات طرح مطرح نکرده و اجازه دهند طرح با سرعت بیشتری تصویب شود. در همان مجلس بود که طیف جبهه پایداری اقدام به آتش‌زدن نمادین برجام کردند. علی لاریجانی بعدها گفت: «تصویب برجام تصمیم نظام بود. در شورای امنیت ملی از دو فراکسیون مجلس دعوت شد و بحث شد‌. کمیسیون ویژه‌ای هم تشکیل شد و پس از چندین جلسه در کمیسیون امنیت ملی نیز این بحث انجام شد. اگر کسی بتواند موضوع به این مهمی را در ۲۰ دقیقه به نتیجه برساند، مدیری بسیار قوی است، حتما به او رأی بدهید. اما ماجرا این‌طور نیست؛ بحث برجام یک اقدامات پشت‌ صحنه‌ای داشت و از حدود دو ماه قبل بحث شد و به توافق رسیدیم. این یک تصمیم نظام بود و سازوکارش باید در مجلس طی می‌شد».

کم‌کم از همان زمان زمزمه‌های ائتلاف اصلاح‌طلبان و لاریجانی هم شنیده شد. با آمدن دولت روحانی، لاریجانی رسما از جریان اصولگرایی به سمت اعتدال کوچید. نزدیکی او به هاشمی‌رفسنجانی و ناطق‌نوری به حدی بود که در انتخابات 92 شورای نگهبان از او خواست پیام ردصلاحیت هاشمی را برایش ببرد. این نزدیکی لاریجانی با روحانی کار را تا جایی پیش برد که در کل دوره هشت‌ساله دولت قبل، همواره گفته می‌شد رحمانی‌فضلی سهمیه علی لاریجانی در دولت روحانی بوده است؛ اگرچه هر وقت از هر دو نفر سؤال می‌شد، آن را تکذیب می‌کردند. نخستین همراهی علنی لاریجانی با روحانی در مجلس، هنگام استیضاح فرجی‌دانا، وزیر علوم، خودش را نشان داد. موضع‌گیری لاریجانی سبب شد تا حمید رسایی، نماینده تندرو وابسته به جبهه پایداری، با در‌دست‌گرفتن تراکت «دوپینگ لاریجانی اثر نکرد»، او را متهم به تلاش برای به نتیجه نرسیدن استیضاح کند. لاریجانی در استیضاح، جانب وزیر علوم را گرفت، اما اکثریت نمایندگان رأی به عزل وی دادند.

در جریان اصلاح‌طلبی حزب کارگزاران بیش از باقی احزاب تمایل به ائتلاف با لاریجانی داشت. عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران، گفته بود اصلاح‌طلبان باید با لاریجانی همراه باشند؛ چرا‌که اگرچه او اصولگراست اما مدیریتی اصلاح‌طلبانه دارد. او گفته بود به نظر من نه‌تنها لاریجانی و همفکرانشان باید وارد مجلس شوند، بلکه اصلاح‌طلبان باید تلاش کنند اگر وی در جایگاه ریاست مجلس هم قرار گرفت با او همراه باشند؛ اتفاقی که تقریبا در مجلس دهم نیمه‌اصلاح‌طلب نیمه‌اعتدالی- اصولگرا رخ داد. نگرانی‌های اصولگرایان بیراه نبود؛ درست چند ماه پس از روی‌کار‌آمدن دولت اعتدال‌گرای حسن روحانی، حسین فدایی، دبیرکل جمعیت ایثارگران،‌ از علی لاریجانی خواسته بود مواضع خود را در قبال اصلاح‌طلبان شفاف کند؛ چرا‌که به اعتقاد او احزاب اصلاح‌طلب به دنبال جذب نیروهایی همچون علی لاریجانی و ائتلاف با آنها در انتخابات آینده مجلس بودند. نگرانی‌هایی از این دست به‌جا بود. علی لاریجانی که در مجلس هشتم و نهم توانسته بود رقابت با حدادعادل را ببرد، در مجلس دهم نیز عارف اصلاح‌طلب را کنار زد و همچنان رئیس مجلس نیمه‌اصولگرا نیمه‌اصلاح‌طلب باقی ماند. انتشار اخباری مربوط به تأسیس حزب رهروان ولایت که برخی از حضور فعال لاریجانی در این حزب و برخی از نقش «پدرخواندگی» او برای «رهروان» سخن می‌گفتند، در کنار غیبت لاریجانی در برخی گردهمایی‌های اخیر جریان اصولگرا، مهر تأییدی بر نزدیکی او به جریان اعتدال‌گرا و اصلاح‌طلب بود؛ اگرچه تشکیل حزب تاکنون به واقعیت نپیوسته و در حد حرف‌وحدیث باقی مانده است.

زمانی که علی لاریجانی در انتخابات مجلس یازدهم ثبت‌نام نکرد، آگاهان آن را ناشی از این دانستند که سیاست‌مدار ۶۲‌ساله می‌داند که نه در میان اصولگرایان پایگاه قدرتمندی دارد و نه جمیع اصلاح‌طلبان حاضر به ائتلاف با او می‌شوند. بر همین اساس کسی تصورش را هم نمی‌کرد او نامزد انتخابات 1400 شود. بااین‌حال، اردیبهشت که خبر آمدن او قطعی شد، گویا ترس از تکرار ائتلافی نانوشته شبیه انتخابات 92 بر جریان اصولگرایی مستولی شد؛ برای همین حملات به لاریجانی شدت گرفت. مشرق در گزارشی انتقادی، عملکرد علی لاریجانی در سمت ریاست مجلس را به‌شدت زیر سؤال برد و نوشت در مسئله انجام وظایف «نظارتی» مجلس هم کارنامه مجلس تحت مدیریت لاریجانی پر از خالی است! دهه 90 اوج قدرت خاندان لاریجانی بود؛ دو برادر در رأس دو قوه قرار داشتند که همین دستمایه طنزی هم میان مردم شده بود. هیچ‌کس تصورش را هم نمی‌کرد که قدرت لاریجانی‌ها در پایان دهه افول کرده باشد. یکی از مهم‌ترین ضربه‌ها را به لاریجانی‌ها طیف احمدی‌نژاد زد. افشاگری‌های احمدی‌نژاد علیه لاریجانی‌ها، حتی بعد از خروجش از قدرت، پایانی نداشت. تحرکات رئیس سابق دولت علیه لاریجانی‌ها، به اعتقاد بسیاری همسو و همگام با نیت بخشی از ساختار سیاسی بود که خواستار پایان حضور لاریجانی‌ها در قدرت بودند. آنها اگر با خود احمدی‌نژاد هم زاویه داشتند، اما در این مورد با او مشکلی نداشتند.

پرده آخر

با وجود اینکه فرش قرمز سیاست کم‌کم در حال جمع‌شدن از زیر پای علی لاریجانی بود، او تصمیم نداشت بازی را راحت واگذار کند؛ برای همین آخرین پرده را سال 1400 با نامزدی‌اش در انتخابات بازی کرد. ورودش توفانی و حرفه‌ای بود. تبلیغات پیشاانتخاباتی‌اش حاکی از یک ورود متفاوت با استراتژی‌ای جدید می‌داد. ویدئوهایی که از او هنگام ثبت‌نام منتشر شد، حضورش در کلاب‌هاوس با کلید‌واژه دوپهلوی انتخاباتی‌- تبلیغاتی «صدای من میاد» و گفت‌وگوی صریحش با چهره‌هایی مانند فرخ نگهدار، بسیار نوآورانه بود و توجهات را به سمتش جلب کرد. لاریجانی داشت به پدیده انتخابات بدل می‌شد که خبر رسید صلاحیتش تأیید نشده است. ماجرای این ردصلاحیت با بسته‌شدن پرونده انتخابات تمام نشد و پس‌لرزه‌های زیادی داشت؛ از درخواست‌ها و نامه‌نگاری‌هایش برای انتشار دلایل ردصلاحیتش تا سخنان تند‌و‌تیز برادرش صادق لاریجانی علیه عملکرد شورای نگهبان که در نهایت به استعفای او از این شورا انجامید. دست آخر او این‌قدر اصرار کرد تا شورای نگهبان نامه‌ای درباره ردصلاحیتش منتشر کرد. این نامه علی‌رغم مهر محرمانه و هم‌زمان با نامه مفصل 30‌صفحه‌ای لاریجانی به شورای نگهبان در فضای رسانه‌ای منتشر شد. «سهیم‌بودن رئیس سابق مجلس در بخش‌هایی از نابسامانی و وضع نامطلوب موجود در دولت دوازدهم، عدم رعایت اصل ساده‌زیستی، سفر‌های متعدد علی لاریجانی به خارج از کشور از‌جمله اروپا و آمریکا و اقامت فرزند دیگرش در آمریکا و اقامت و ادامه تحصیل برخی از منسوبین درجه‌یک وی در انگلیس، مداخله یکی از فرزندان لاریجانی در قراردادهای خدماتی و ساختمانی مجلس شورای اسلامی در زمان ریاستش بر مجلس، حمایت از افراد ردصلاحیت‌شده و دفاع از عملکرد آنها و به‌کارگیری برخی از آنان در مناصب تحت امر خود و مواضع سیاسی و اظهارات در موضوعات و مقاطع مختلف از‌جمله فتنه سال ۱۳۸۸» دلایل ردصلاحیت او اعلام شده بود. شاکله پاسخ لاریجانی در نامه‌اش خطاب به شورای نگهبان، این جمله بود: «آن شورای محترم در گذشته یک بار برای انتخابات ریاست‌جمهوری و چندین بار برای انتخابات مجلس شورای اسلامی این‌جانب را تأیید کرده است و آخرین بار آن اواخر سال ۱۳۹۴ بود. این اطلاعات که یکباره نازل نشده! چطور در گذشته در اختیار شورای نگهبان قرار نمی‌گرفت؟! یا شورا به آنها توجه نمی‌نمود؟!». او اضافه کرده بود: «شورای نگهبان به‌هیچ‌وجه نباید اجازه دهد بخش‌های اطلاعاتی به جای انجام وظیفه دقیق خود، اطلاعات خام ارزیابی‌نشده خود را به شورا اعلام کنند؛ چون هیچ ارزشی ندارد و همین‌جاست که می‌تواند یک شورای بلند‌مرتبه حقوقی کشور را دچار لغزش کند». ناظران بیرونی معتقدند علی لاریجانی همان مسیری را طی کرد که پیش از او هاشمی و حتی دیگران رفته بودند. یکی از انتقادها به او این بود که اگر پیش‌تر و زودتر به روندهای نادرست اعتراض کرده بود، الان بابت آنچه درباره خودش رخ داده بود، این‌طور شگفت‌زده و معترض نمی‌شد.

علی لاریجانی بعد از همه فراز و نشیب‌هایی که در سیاست طی کرده، این روزها به دانشگاه بازگشته و حتی از مسئولیتی که بابت پیگیری قرارداد 25‌ساله ایران و چین به او سپرده شد نیز استعفا داده است. او اگر تصمیم قطعی‌اش را برای خروج از سیاست گرفته باشد، باید به روزگار بازنشستگی بعد از فراغت از دانشگاه در کنار نوه‌هایش فکر کند. اما اگر هنوز سیاست‌ورزی برای او تمام نشده باشد، یک کار نیمه‌تمام مهم دارد؛ تأسیس حزب. آیا او به این فکر می‌کند؟ خودش سال 93 در برنامه «نگاه یک» در پاسخ به پرسشی در خصوص تشکیل حزب گفته بود: «ما زن و بچه داریم! هنوز به این نتیجه نرسیده‌ام که می‌توانم حزب تشکیل دهم، ولی اگر احساس کنم وجودم می‌تواند به حزبی کمک کند، حتما این کار را می‌کنم».


از خاطرات لاریجانی

روزنامه جام‌جم متعلق به صداوسیما در دوره‌ای اقدام به انتشار خاطرات 10ساله ریاست علی لاریجانی بر صداوسیما به صورت پاورقی می‌کرد. یکی از بخش‌های درخور توجه این خاطرات، اشاره‌ای است به خبری در سال 73 مربوط به ماجرای نصب میکروفون در سفارت ایران در انگلستان که از قول هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهوری وقت، رسانه‌ای می‌شود، اما لاریجانی تلویحا در خاطراتش به این اشاره می‌کند که او زودتر از آن اطلاع داشته و دراین‌باره می‌نویسد: «یکی از معاونان وزارت اطلاعات این خبر را دو روز قبل‌تر به من داده بود!». در بخشی از خاطرات هم به دیدار او با میرحسین موسوی اشاره می‌شود: «... از مدتی قبل آقای تابشیان به دنبال تشکیل جلسه‌ای با مهندس موسوی بود تا از نقطه‌نظرات ایشان استفاده شود. امروز ایشان به سازمان تشریف آوردند، دو‌ ساعتی مذاکره داشتیم، جلسه خوبی بود. آقای مهندس موسوی هم به دلیل تحصیلاتش و هم علایق هنری، در زمینه فعالیت‌های فرهنگی خوش‌فکر است. از زمانی که ایشان سردبیری روزنامه جمهوری اسلامی را پذیرفته بودند، با ایشان آشنا هستم. اوایل انقلاب که در صدا‌وسیما بودم، به دلیل مشکلات حاد دوران قطب‌زاده، چند بار با ایشان در دفتر روزنامه ملاقات داشتم. نقطه‌نظرهای انقلابی و خوبی داشتند و این نظر هنوز هم درباره ایشان وجود دارد. البته از دوران نخست‌وزیری دیگر ارتباطی با ایشان نداشتم یا خیلی کم بود».

نگاهی به برخی مواضع سال‌های اخیر لاریجانی

دولت قبل {نهم و دهم}عامدانه تخلف می‌کرد،

رویکرد مجلس باید همراه و همگام با دولت باشد )هم‌زمان با دولت روحانی(.

دورنمای مذاکرات را مثبت می‌بینم )‌دولت روحانی(.

در موضع هسته‌ای همه‌جانبه از روحانی حمایت می‌کنم.

نمی‌شود فرهنگ به صورت سازمانی و اداری اداره شود.

نگاه مثبتی به مذاکرات دارم. حاشیه‌پردازی در مورد مذاکرات هسته‌ای به نفع کشور نیست و باید از آن خودداری کرد؛ زیرا خود این مسائل به اندازه کافی خاردار است و بی‌جهت نباید گزندگی آن را در کشور اضافه کنیم.

افزایش جمعیت موضوع مهمی است که فقط با قانون حل نمی‌شود، بلکه باید در سطح جامعه فرهنگ‌سازی و مطرح شود.‌ ما قانون را به‌زودی در مجلس تصویب نهایی می‌کنیم، اما با قانون نمی‌شود زاد و ولد را در کشور ایجاد کرد، بلکه باید همت عمومی نیز در کشور  ایجاد شود.

کسی به دنبال زندانی‌کردن کسی نیست. دلیلی ندارد افراد را در زندان نگه داریم یا در حصر باشند. باید اشکالات این افراد رفع شود؛ چرا‌که آنها در مسیر خود درست عمل نکردند و اشتباهات بزرگی مرتکب شدند، می‌توانستند درست‌تر عمل کنند.

بسیج وارد مسائل ریز سیاسی نشود.

این همه تهمت به آقای هاشمی چه فایده‌ای داشت.

نوشته: مهسا جزینی

خوانش: بهناز شیربانی

اپیزودها


ارسال نظر