ماجرای رد شهید مهدی باکری و حمید باکری در گزینش به دلیل مخالفت با ولایتفقیه چه بود؟
همسر شهید حمید باکری با اشاره به اتهاماتی که به همسرش وارد میشد، میگوید: در آن زمان شهید مهدی باکری و شهید حمید باکری به مخالفت با روحانیت و ولایت فقیه متهم میشدند و به همین دلیل کنار گذاشته شدند ولی آنها بنا به وظیفه و احساس تکلیف هرگاه احساس میکردند به حضور آنان نیاز است مجددا بازمیگشتند یا در جهاد یا در شهرداری یا در هر قسمتی که فکر میکردند برای تداوم آرمانهای انقلاب مفید خواهند بود، این افراد عمدتا از نیروهای سنتی و نیروهای تحصیلکرده و خط امامی شهر بودند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
اگرچه گزینشها همواره به عنوان ابزاری برای سنجش تعهد افراد به نظام سیاسی و آرمانهای آن مطرح بوده اما فرآیندی که اغلب با تاکید بر معیارهای ایدئولوژیک و تعهد سیاسی روی مساله تمرکز میکرد، در بسیاری موارد به قیمت نادیده گرفته شدن تخصص و تواناییهای حرفهای تمام شده است.
خود پزشکیان در انتخابات دوازدهمین دوره مجلس به دلیل عدم التزام به جمهوری اسلامی ازسوی هیات اجرایی انتخابات ردصلاحیت شده بود و پس از ورود مستقیم رهبری، او نه تنها در مجلس رای آورد که با رای مردم به عنوان رییس دولت چهاردهم نیز انتخاب شد. ماجرای ردصلاحیت ابتدایی پزشکیان شاید موضوعی است که خواسته یا ناخواسته دغدغه شخص رییس دولت و اعضای دیگر را برای پیگیری این مساله جدیتر کرد. خبری به نقل از محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رییسجمهور منتشر شد که در آن مدعی شده بود: «روزی که تایید صلاحیت شدند، به شورای نگهبان خواسته شده بودند و من با خود میگفتم چرا این بنده خدا را که نه مشکل مالی و اخلاقی دارد و نه تابعیت فرزندانش مسالهساز است، میخواهند رد کنند. اما ایشان ساعت چهار و نیم به من زنگ زدند و گفتند طوری صحبت کردند که مشخص بود تایید میشوند. این اتفاق به تدبیر رهبری انجام شد؛ هر ۱۲ عضو شورای نگهبان ایشان را رد کرده بودند، اما درنهایت تایید شدند.»
البته همان زمان خیرالله پروین، عضو شورای نگهبان نسبت به اظهارات محمدجعفر قائمپناه، معاون اجرایی رییسجمهور واکنش نشان داد و گفت: قطعا نهادهایی که در قانون اساسی ما جایگاه دارند، معمولا براساس مسوولیتها و وظایف و اختیاراتی که دارند عمل میکنند و در چارچوب صلاحیتهای خود حرکت مینمایند؛ به گونهای که هم از نظر شرعی پایبند هستند و هم از نظر قانونی. یعنی اینچنین نیست که خدای ناکرده در این نهادها اقدامی خلاف شرع یا قانون صورت بگیرد.»
ماجرای گزینشهای عجیب و برخوردهای سلیقهای و محدود کردن دایره انقلابی در این سالها، بارها مطرح شده است تا جایی که رهبر انقلاب در این مورد در سال ۹۹ میفرمایند: ما یک سابقه نامطلوبی در امر گزینش از سالهای قبل در جاهای مختلف داشتهایم که معیارهای گزینش، معیارهای درستی نبوده؛ فرض کنید مثلا راجع به فلان مساله فقهی خیلی کمیاب که از یک فقیه هم آدم بپرسد، معلوم نیست حاضر باشد بتواند جواب بدهد، از یک جوانی بپرسند که اگر جواب نداد، رد بشود؛ این کارها را نکنید. یک گزینش درست و حسابی کاملا خردمندانه و صحیح انجام بگیرد تا با گزینش وارد بشوند. علاوه بر موضوع ردصلاحیت پزشکیان یا ماجرای ردصلاحیت سردار سلیمانی یکی دیگر از نمونههای تاریخی در این باره ماجرای گزینش شهید حمید باکری، برادر شهید مهدی باکری است.
فاطمه امیرانی، همسر شهید حمید باکری در سال ۸۴ در گفتوگو با ایسنا میگوید: از آقای محسن رضایی شنیده بودم که بارها به ایشان فشار آورده بودند مهدی باکری را عوض کند و به مهدی باکری نیز تحمیل میکردند که حمید را از لشکر اخراج کند؛ وقتی قرار شد لشکر عاشورا تشکیل شود، شهید مهدی باکری که قبل از آن معاون شهید احمد کاظمی در تیپ نجف بود به فرماندهی این لشکر منصوب شد و حمید هم فرمانده یکی از گردانهای این لشکر بود، اما شهید مهدی باکری به او گفت برگرد ارومیه و مشکلاتت را حل کن و وقتی او برگشت گفتند اگر میخواهی مجددا بازگردی، توبهنامه بنویس!
همسر شهید حمید باکری در ادامه میگوید: در آن زمان حمید از صبح میرفت سپاه تبریز در حیاط مینشست و زانوانش را بغل میکرد تا به او وقت بدهند و بتواند با آنها صحبت کند و در آخر نیز میگفتند امروز جلسه بوده است و وقت نمیشود. هر روز به این شکل او را معطل میکردند و جالب است جهت گزینش حمید تحقیق میکردند که آیا او نماز میخواند یا روزه میگیرد؟ بعد از کلی رفت و آمد، یک روز لباس سیاهی پوشیده بود و آمد خانه و جلوی من و خواهرانش ایستاد و باحالت خوشحالی گفت: نظرتان در مورد این لباس من چیست؟ آنها گفتند برو لباس را درآور ولی حمید رو به من کرد و گفت: نظر تو چیست؟ من هم لبخندی زدم و چیزی نگفتم. درنهایت او مجددا برگشت جنوب تا اینکه در عملیات خیبر به شهادت رسید.
همسر شهید حمید باکری با اشاره به اتهاماتی که به همسرش وارد میشد، میگوید: در آن زمان شهید مهدی باکری و شهید حمید باکری به مخالفت با روحانیت و ولایت فقیه متهم میشدند و به همین دلیل کنار گذاشته شدند ولی آنها بنا به وظیفه و احساس تکلیف هرگاه احساس میکردند به حضور آنان نیاز است مجددا بازمیگشتند یا در جهاد یا در شهرداری یا در هر قسمتی که فکر میکردند برای تداوم آرمانهای انقلاب مفید خواهند بود، این افراد عمدتا از نیروهای سنتی و نیروهای تحصیلکرده و خط امامی شهر بودند.
آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.