• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    خاطرات سال ۱۳۸۱ هاشمی‌رفسنجانی| هفتم خرداد ماه

    اقتدار دولت سازندگی سرمایه مدیران شد

    مدیران سازمان بیمه خدمات درمانى آمدند. دکتر [ابوالقاسم] موسوى، [مدیرعامل سازمان بیمه خدمات درمانى] ‌گزارش داد و گفت، فقط 10 درصد از مردم بیمه ندارند. از من به خاطر تأسیس بیمه همگانى، به عنوان بنیان‌گذار، قدردانى ‌کردند و لوح سپاس هدیه دادند. گفتند، با تصمیم دولت شما، روستاییان به صورت رایگان بیمه شدند و اکنون 22 میلیون روستایى، دغدغه درمانى ندارند. دربارة ضرورت بیمه جامع صحبت کردم و گفتم، طرح فقرزدایى‌ که شامل بیمه و مسکن و... بود، در دولت تصویب شد و به مجلس رفت. دولت جدید به عنوان تکمیل پس ‌گرفت و متأسفانه دیگر به مجلس نرفت. تأکید کردم، اگر بیمه به وظایف خود به‌خوبى عمل‌کند، مردم تشویق مى‌شوند.

    اقتدار دولت سازندگی سرمایه مدیران شد

     

    آقاى [یدالله] طاهرنژاد، رئیس سازمان صنایع ‌دستى ‌آمد و خواست، در کنگره سالروز صنایع‌ دستى شرکت‌ کنم. براى کاندیدا شدن در انتخابات مجلس آینده مشورت‌ کرد. نگران است ‌که مثل دوره قبل، شوراى نگهبان صلاحیت او را رد کند. گفت، خیلى از دوم ‌خردادى‌ها، اکنون مأیوس شده‌‌اند. خودش عضو [حزب] کارگزاران [سازندگی] و دوم خردادى است. گفت، آقاى [سیدباقر] موسوى، نماینده کهگیلویه و بویراحمد گفته، آقاى خاتمى، [رئیس‌جمهور]، در سفر به استان‌ها، به حرف‌هاى نمایندگان توجه ندارد و در جلسه شوراى ادارى استان، به ایشان پرخاش‌ کرده و گفته، یزدی‌ها براى چاه‌کنى خوب‌اند و اضافه کرده که آقاى هاشمى [رفسنجانی]، در همان جلسه شورا [اداری استان]، 40 دقیقه به انتقاداتش ‌گوش داده است.

     

    [آقای جعفری] شهردار [ناحیه از] منطقه یک تهران آمد و گفت، در دولت سازندگی، مدیران عزت و اقتدار داشتند و در این دولت ذلیل‌اند؛ به‌خصوص مدیران شهردارى تهران. گفت، متوقف‌شدن فروش تراکم، شهردارى را دچار بحران کرده است.

     

    عصر [آقای جلول الجریبى]، وزیر اوقاف و امور دینی تونس‌ آمد. مذاکرات، دوستانه و تشریفاتى بود. دعوت‌ کرد که به تونس بروم. گفت، مردم تونس استقبال وسیعى از شما مى‌کنند.

     

    مدیران سازمان [مؤسسه فرهنگی] عاشورا -که مردم را به دیدن مناطق جنگى مى‌برند- آمدند و استمداد کردند. تشنج در فلسطین و مرزهاى پاکستان و هند، ادامه دارد. آزمایش موفق موشک شهاب3 ایران، اسرائیل را نگران ‌کرده است.

     

    عقد ازدواج برادر [آقای رضا معلم] یکى از محافظانم را بستم.