آنتیگونه در قرن بیستم
از مهمترین ویژگیهای متون کلاسیک یکی هم این است که میتوان روایتهایی مکرر و هربار تازه از آنها به دست داد و در هر روایت بر روی وجهی از متن تأکید کرد. کتاب «آنتیگونه به روایت برتولت برشت و دو داستان» شامل سه روایت از تراژدی آنتیگونه است که با ترجمه محمود حدادی در نشر افق منتشر شده است.
از مهمترین ویژگیهای متون کلاسیک یکی هم این است که میتوان روایتهایی مکرر و هربار تازه از آنها به دست داد و در هر روایت بر روی وجهی از متن تأکید کرد. کتاب «آنتیگونه به روایت برتولت برشت و دو داستان» شامل سه روایت از تراژدی آنتیگونه است که با ترجمه محمود حدادی در نشر افق منتشر شده است. این کتاب شامل ترجمهای است از نمایشنامه «آنتیگونه» برتولت برشت و داستانهای «ساعت ادبیات» آلفرد دُبلین و «آنتیگونه برلین» رُلف هُخهوت. برتولت برشت، در اقتباسی نوآورانه، آنتیگونه را تمثیلی میکند بر فرجام شوم تجاوزطلبیهایی که آلمان هیتلری را آتشافروز جنگ جهانی دوم کردند؛ داستان «درس ادبیات»، با تکیه بر پسزمینه تاریخی این تراژدی، به مفهوم مرگ در اسطوره میپردازد و در «آنتیگونه» برلین، خواهری در هنگامه بمباران شبانه شهر، با همه تهدید دستگاه شکنجه هیتلری، در راه دفن برادر خود، دفنی ممنوع، مانند آنتیگونه اسطورهای مرگ را میپذیرد و تقدس مییابد. برشت تراژدی «آنتیگونه» سوفوکل را به موازت اواخر جنگ جهانی دوم و یک سال پیش از شکست آلمان هیتلری و پایان این جنگ، روایت میکند و قرائتی سیاسی از این تراژدی به دست میدهد. برشت درواقع آنتیگونه را به قرن بیستم آورده و تن شخصیتهایش لباسهای مدرن پوشانده است. در داستان «ساعت ادبیات» مفهوم مرگ در اسطوره برجسته شده و دُبلین «آنتیگونه» سوفوکل را از این منظر روایت کرده است. «آنتیگونه برلین» نوشته رُلف هخهوت هم، باز مانند نمایشنامه «آنتیگونه» برشت و البته به شیوهای متفاوت با برشت، آلمان هیتلری را زمینه روایت مدرن تراژدی آنتیگونه قرار میدهد.
آخرین اخبار سالنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.