بزرگترین غزلسرای زن
سهیل محمودی.شاعر
غزل مهمترین قالب شعر فارسی است. این را در یک تاریخ بیش از هزارسال میتوان دید. ظاهرا این فرم و قالب، شکل و قیافهای مردانه داشته است. چهرهها و قلهها در غزل تقریبا مردان بودهاند. در این تاریخ مذکر اما چند زن، توانستهاند حالوهوای متفاوت در غزل ایجاد کنند و تکچراغهایی در فضای مهآلود روشن کنند. از رابعه بنت کعب قزداری در همان سپیدهدم شعر میتوان چنین سراغ گرفت تا زیب النسا بیگم (مخفی) تا...
اما پس از مشروطه، زنان شاعر حضوری جدیتر داشتهاند در این حوزه شعر فارسی از پروین و شمس کسمایی که هرکدام تلاش کردند چهره شاخص روزگار خود باشند تا فروغ و طاهره صفارزاده که هرکدام مهمترین چهرهها در شعر متفاوت این صدسال اخیرند.
سیمین بهبهانی اما غزل را از همان آغاز، ارج نهاد و همه همت خود را بر اعتلای این قالب گذاشت. از همان اولین مجموعههایش که دفتر «مرمر» باشد، معلوم بود که با شاعری روبهروییم که غزل دغدغه اصلی اوست. اگرچه زبان و بیان و زاویه دید او قدمایی بود و کلاسیک اما در همین مجموعه با غزلها روبهروییم که حرکت بهسمت نوعی متفاوتگویی در آنها را میتوان دید... مثل این:
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
نیامدی که فلک خوشهخوشه پروین داشت
کنونی که دست سحر دانهدانه چید بیا
در مجموعه «رستاخیز» با شاعری روبهروییم که پیشنهادهای نیما را تقریبا پذیرفته است؛ اما با دومجموعه شعر «خطی ز سرعت و از آتش» و «دشت ارزن» با سیمین بهبهانی، بهعنوان یک شاعر کاملا معاصر روبهروییم. کسی که توانسته در غزلنو و حالوهوای پیشنهادهای نیما در شعر، روح تازهای در غزل امروز بدمد. بهبهانی در این دو کتاب و مجمومههای پس از آن، همان است که امروزه بهعنوان نامی تثبیتشده، میشناسیم. سیمین بهبهانی با تلاش مستمر و سرودن پیوسته و بیوقفه در این بیش از سهدهه، زبان و بیان و حتی اوزان ابداعی خود را، با جدیت تمام در آثارش جاری و ساری کرد. امروزه او را بهعنوان یکی از چند چهره مهم و شاخص غزلنو و غزل نیمایی در این روزگار میشناسیم.
و از آن مهمتر سیمین بهبهانی را مهمترین و بزرگترین غزلسرای زن در تاریخ و ادب فارسی میتوان دانست. سیمین چه بهلحاظ کمی و چه کیفی نامدارترین غزلپرداز زن تاریخ شعری هزارساله است و این جایگاه، جایگاه بسیار مهم، بزرگ و ارزنده است.
عنوان «بانوی غزل» برازنده اوست بیتردید.
اما پس از مشروطه، زنان شاعر حضوری جدیتر داشتهاند در این حوزه شعر فارسی از پروین و شمس کسمایی که هرکدام تلاش کردند چهره شاخص روزگار خود باشند تا فروغ و طاهره صفارزاده که هرکدام مهمترین چهرهها در شعر متفاوت این صدسال اخیرند.
سیمین بهبهانی اما غزل را از همان آغاز، ارج نهاد و همه همت خود را بر اعتلای این قالب گذاشت. از همان اولین مجموعههایش که دفتر «مرمر» باشد، معلوم بود که با شاعری روبهروییم که غزل دغدغه اصلی اوست. اگرچه زبان و بیان و زاویه دید او قدمایی بود و کلاسیک اما در همین مجموعه با غزلها روبهروییم که حرکت بهسمت نوعی متفاوتگویی در آنها را میتوان دید... مثل این:
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
نیامدی که فلک خوشهخوشه پروین داشت
کنونی که دست سحر دانهدانه چید بیا
در مجموعه «رستاخیز» با شاعری روبهروییم که پیشنهادهای نیما را تقریبا پذیرفته است؛ اما با دومجموعه شعر «خطی ز سرعت و از آتش» و «دشت ارزن» با سیمین بهبهانی، بهعنوان یک شاعر کاملا معاصر روبهروییم. کسی که توانسته در غزلنو و حالوهوای پیشنهادهای نیما در شعر، روح تازهای در غزل امروز بدمد. بهبهانی در این دو کتاب و مجمومههای پس از آن، همان است که امروزه بهعنوان نامی تثبیتشده، میشناسیم. سیمین بهبهانی با تلاش مستمر و سرودن پیوسته و بیوقفه در این بیش از سهدهه، زبان و بیان و حتی اوزان ابداعی خود را، با جدیت تمام در آثارش جاری و ساری کرد. امروزه او را بهعنوان یکی از چند چهره مهم و شاخص غزلنو و غزل نیمایی در این روزگار میشناسیم.
و از آن مهمتر سیمین بهبهانی را مهمترین و بزرگترین غزلسرای زن در تاریخ و ادب فارسی میتوان دانست. سیمین چه بهلحاظ کمی و چه کیفی نامدارترین غزلپرداز زن تاریخ شعری هزارساله است و این جایگاه، جایگاه بسیار مهم، بزرگ و ارزنده است.
عنوان «بانوی غزل» برازنده اوست بیتردید.
غزل مهمترین قالب شعر فارسی است. این را در یک تاریخ بیش از هزارسال میتوان دید. ظاهرا این فرم و قالب، شکل و قیافهای مردانه داشته است. چهرهها و قلهها در غزل تقریبا مردان بودهاند. در این تاریخ مذکر اما چند زن، توانستهاند حالوهوای متفاوت در غزل ایجاد کنند و تکچراغهایی در فضای مهآلود روشن کنند. از رابعه بنت کعب قزداری در همان سپیدهدم شعر میتوان چنین سراغ گرفت تا زیب النسا بیگم (مخفی) تا...
اما پس از مشروطه، زنان شاعر حضوری جدیتر داشتهاند در این حوزه شعر فارسی از پروین و شمس کسمایی که هرکدام تلاش کردند چهره شاخص روزگار خود باشند تا فروغ و طاهره صفارزاده که هرکدام مهمترین چهرهها در شعر متفاوت این صدسال اخیرند.
سیمین بهبهانی اما غزل را از همان آغاز، ارج نهاد و همه همت خود را بر اعتلای این قالب گذاشت. از همان اولین مجموعههایش که دفتر «مرمر» باشد، معلوم بود که با شاعری روبهروییم که غزل دغدغه اصلی اوست. اگرچه زبان و بیان و زاویه دید او قدمایی بود و کلاسیک اما در همین مجموعه با غزلها روبهروییم که حرکت بهسمت نوعی متفاوتگویی در آنها را میتوان دید... مثل این:
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
نیامدی که فلک خوشهخوشه پروین داشت
کنونی که دست سحر دانهدانه چید بیا
در مجموعه «رستاخیز» با شاعری روبهروییم که پیشنهادهای نیما را تقریبا پذیرفته است؛ اما با دومجموعه شعر «خطی ز سرعت و از آتش» و «دشت ارزن» با سیمین بهبهانی، بهعنوان یک شاعر کاملا معاصر روبهروییم. کسی که توانسته در غزلنو و حالوهوای پیشنهادهای نیما در شعر، روح تازهای در غزل امروز بدمد. بهبهانی در این دو کتاب و مجمومههای پس از آن، همان است که امروزه بهعنوان نامی تثبیتشده، میشناسیم. سیمین بهبهانی با تلاش مستمر و سرودن پیوسته و بیوقفه در این بیش از سهدهه، زبان و بیان و حتی اوزان ابداعی خود را، با جدیت تمام در آثارش جاری و ساری کرد. امروزه او را بهعنوان یکی از چند چهره مهم و شاخص غزلنو و غزل نیمایی در این روزگار میشناسیم.
و از آن مهمتر سیمین بهبهانی را مهمترین و بزرگترین غزلسرای زن در تاریخ و ادب فارسی میتوان دانست. سیمین چه بهلحاظ کمی و چه کیفی نامدارترین غزلپرداز زن تاریخ شعری هزارساله است و این جایگاه، جایگاه بسیار مهم، بزرگ و ارزنده است.
عنوان «بانوی غزل» برازنده اوست بیتردید.
اما پس از مشروطه، زنان شاعر حضوری جدیتر داشتهاند در این حوزه شعر فارسی از پروین و شمس کسمایی که هرکدام تلاش کردند چهره شاخص روزگار خود باشند تا فروغ و طاهره صفارزاده که هرکدام مهمترین چهرهها در شعر متفاوت این صدسال اخیرند.
سیمین بهبهانی اما غزل را از همان آغاز، ارج نهاد و همه همت خود را بر اعتلای این قالب گذاشت. از همان اولین مجموعههایش که دفتر «مرمر» باشد، معلوم بود که با شاعری روبهروییم که غزل دغدغه اصلی اوست. اگرچه زبان و بیان و زاویه دید او قدمایی بود و کلاسیک اما در همین مجموعه با غزلها روبهروییم که حرکت بهسمت نوعی متفاوتگویی در آنها را میتوان دید... مثل این:
ستاره دیده فرو بست و آرمید بیا
شراب نور به رگهای شب دوید بیا
نیامدی که فلک خوشهخوشه پروین داشت
کنونی که دست سحر دانهدانه چید بیا
در مجموعه «رستاخیز» با شاعری روبهروییم که پیشنهادهای نیما را تقریبا پذیرفته است؛ اما با دومجموعه شعر «خطی ز سرعت و از آتش» و «دشت ارزن» با سیمین بهبهانی، بهعنوان یک شاعر کاملا معاصر روبهروییم. کسی که توانسته در غزلنو و حالوهوای پیشنهادهای نیما در شعر، روح تازهای در غزل امروز بدمد. بهبهانی در این دو کتاب و مجمومههای پس از آن، همان است که امروزه بهعنوان نامی تثبیتشده، میشناسیم. سیمین بهبهانی با تلاش مستمر و سرودن پیوسته و بیوقفه در این بیش از سهدهه، زبان و بیان و حتی اوزان ابداعی خود را، با جدیت تمام در آثارش جاری و ساری کرد. امروزه او را بهعنوان یکی از چند چهره مهم و شاخص غزلنو و غزل نیمایی در این روزگار میشناسیم.
و از آن مهمتر سیمین بهبهانی را مهمترین و بزرگترین غزلسرای زن در تاریخ و ادب فارسی میتوان دانست. سیمین چه بهلحاظ کمی و چه کیفی نامدارترین غزلپرداز زن تاریخ شعری هزارساله است و این جایگاه، جایگاه بسیار مهم، بزرگ و ارزنده است.
عنوان «بانوی غزل» برازنده اوست بیتردید.