رفیق جوان
دایان دوکریه . ترجمه: محمدعلی عسگری
رفیق جوان او یک نوع «سوسیالیسم جنسی» را پیشنهاد داد. قصدش این بود موانعی را بردارد که در دوران تزارها جلو آزادی و رهایی شخصی افراد را میگرفت. با وجود اینکه لنین با تعداد زیادی از زنان ارتباط داشت، تا حدودی مسایل جنسی و زندگی زناشویی را سبک میشمرد. او از مدتها پیش در اینباره تامل کرده بود و دیگر دلیلی برای تغییر تفکراتش نبود. وقتی به او پیشنهاد میشد که در برنامههایش این مسایل را هم بگنجاند فورا قویترین دلایل خود را علیه آن رو میکرد: «خواهش میکنم. آیا زمان مناسب در گفتوگو با زنان این است که بدانیم چگونه همدیگر را دوست داریم یا چگونه باید دوست داشته باشیم؟ درحال حاضر، مشکلاتی وجود دارد که باید آنها را حل کنیم. مسایلی که خیلی مهمتر از برای مثال مشکلات ازدواج نزد سیاهپوستهای استرالیا یا مساله ازدواج بین خویشاوندان در دورانهای گذشته است.» در ابتدای آن قرن، کتابهای فردی بهنام زیگموند فروید افکار خیلیها را به خود مشغول کرده بود. البته ولادیمیر قطعا یکی از آنها نبود: «کتابی که اینروزها خیلی پخش شده دفتری است در مساله جنسیت از رفیق جوان ما اهل «وین». این مسخره است! بحث درباره فرضیات فروید به او وجهه
«فرهنگی» یا حتی علمی داده. اما در حقیقت چیزی جز یک کار مبتذل برای دانشآموزان مدرسهای نیست.» اگر جوانان سوسیالیست بهصورت ناخودآگاه جایی یا در کتابی به این وجوه جدید جنسیتی توجه نشان میدادند بهشدت مورد بازخواست لنین قرار میگرفتند: «جنبش جوانان ما دچار بیماری شده است. در مسایل جنسیتی به یک نوع «مدرنیسم» افتاده است. این موضوع به شکلی افراطی آنها را به خود مشغول کرده است... این خطایی بد و تا حدزیادی خطرناک است. زیرا نزد برخی از رفقا بهسادگی منجر بهنوعی افراط در مسایل جنسی میشود و سلامتی و فعالیت افراد را از بین میبرد». مانند یک معلم روسی اواخر قرن نوزدهم، لنین نیز به دیگران توصیه میکرد هوای نفس خود را کنترل کرده و نیازهای جنسیشان را مهار کنند: «با وجودی که من هرگز زاهد نیستم، به نظرم این توهم «زندگی جنسی جدید» برای جوانان -و حتی گاه برای نوجوانان- گرایشی کاملا بورژوازی و درادامه همان روسپی خانههای بورژوازی است... .
ادامه دارد...
رفیق جوان او یک نوع «سوسیالیسم جنسی» را پیشنهاد داد. قصدش این بود موانعی را بردارد که در دوران تزارها جلو آزادی و رهایی شخصی افراد را میگرفت. با وجود اینکه لنین با تعداد زیادی از زنان ارتباط داشت، تا حدودی مسایل جنسی و زندگی زناشویی را سبک میشمرد. او از مدتها پیش در اینباره تامل کرده بود و دیگر دلیلی برای تغییر تفکراتش نبود. وقتی به او پیشنهاد میشد که در برنامههایش این مسایل را هم بگنجاند فورا قویترین دلایل خود را علیه آن رو میکرد: «خواهش میکنم. آیا زمان مناسب در گفتوگو با زنان این است که بدانیم چگونه همدیگر را دوست داریم یا چگونه باید دوست داشته باشیم؟ درحال حاضر، مشکلاتی وجود دارد که باید آنها را حل کنیم. مسایلی که خیلی مهمتر از برای مثال مشکلات ازدواج نزد سیاهپوستهای استرالیا یا مساله ازدواج بین خویشاوندان در دورانهای گذشته است.» در ابتدای آن قرن، کتابهای فردی بهنام زیگموند فروید افکار خیلیها را به خود مشغول کرده بود. البته ولادیمیر قطعا یکی از آنها نبود: «کتابی که اینروزها خیلی پخش شده دفتری است در مساله جنسیت از رفیق جوان ما اهل «وین». این مسخره است! بحث درباره فرضیات فروید به او وجهه
«فرهنگی» یا حتی علمی داده. اما در حقیقت چیزی جز یک کار مبتذل برای دانشآموزان مدرسهای نیست.» اگر جوانان سوسیالیست بهصورت ناخودآگاه جایی یا در کتابی به این وجوه جدید جنسیتی توجه نشان میدادند بهشدت مورد بازخواست لنین قرار میگرفتند: «جنبش جوانان ما دچار بیماری شده است. در مسایل جنسیتی به یک نوع «مدرنیسم» افتاده است. این موضوع به شکلی افراطی آنها را به خود مشغول کرده است... این خطایی بد و تا حدزیادی خطرناک است. زیرا نزد برخی از رفقا بهسادگی منجر بهنوعی افراط در مسایل جنسی میشود و سلامتی و فعالیت افراد را از بین میبرد». مانند یک معلم روسی اواخر قرن نوزدهم، لنین نیز به دیگران توصیه میکرد هوای نفس خود را کنترل کرده و نیازهای جنسیشان را مهار کنند: «با وجودی که من هرگز زاهد نیستم، به نظرم این توهم «زندگی جنسی جدید» برای جوانان -و حتی گاه برای نوجوانان- گرایشی کاملا بورژوازی و درادامه همان روسپی خانههای بورژوازی است... .
ادامه دارد...