بهای سنگین یک پزشک برای شستن دستها
عبدالرضا ناصرمقدسی- متخصص مغز و اعصاب
دغدغههای طبیبانه گاهی بسیار عادی میشوند. همه یادشان میرود که برای رسیدن به یک توصیه به ظاهر ساده چه راههای بزرگی طی شده است. این روزها با آمدن کرونا همه دائم دستهایشان را میشویند. همهجا تأکید میشود که شستن دستها با آب و صابون تا میزان زیادی میتواند از عفونت جلوگیری کند. البته چنین توصیهای محدود به زمان کرونا نیست. شستن دستها همیشه توصیه شده است. اما جالب اینجاست که این توصیه ساده و پیشپاافتاده در تاریخ خود اصلا ساده نبوده و به قربانیشدن توصیهکننده اصلی آن؛ یعنی دکتر «ايگناتس زملوایس» منتج شده است. قبل از «لوئی پاستور» کسی از دنیای میکروبها خبری نداشت. اعمال جراحی و اقدامات پزشکی همه بدون شستن دستها و انجام نظافت صورت میگرفت. همین هم باعث میشد که مرگومیر بسیاری به دلیل عفونت رخ دهد. این موضوع در مورد مادران بسیار بیشتر بود، زیرا یک پزشک یا یک ماما بدون نظافت به بالین مادر میرفت و با دستهای آلوده فرزند او را به دنیا میآورد. بنابراين ریسک عفونت مادر نیز با این کار افزایش مییافت. «ایگناتس فیلیپ زملوایس»، پزشک مجارستانی که از او با عنوان نجاتدهنده مادران نیز یاد میکنند، اولین کسی بود که متوجه ارزش شستن و ضدعفونیکردن دستها در کاهش میزان عفونتها و مرگومیر مادران شد. او به همه پزشکان توصیه کرد که قبل از زایمان دستهای خود را بشویند، اما هیچکس به حرفهای او توجه نکرد. عدم توجه جامعه علمی آن زمان، باعث افسردگی عمیق «زملوایس» شد. وقتی او بر حرفهایش پافشاری کرد، وی را به تیمارستان منتقل کردند و زمانی که خواست از تیمارستان خارج شود، مورد ضربوجرح نگهبانان قرار گرفت و چند روز بعد به علت عفونت قانقاریای ناشی از ضربوجرح و نیز خونریزی داخلی درگذشت. تنها بعد از کشفیات «لوئی پاستور» بود که جامعه علمی متوجه اهمیت حرفهای او شد و او جایگاه مناسب خود را در تاریخ یافت. البته او جانش را برای حرفهایش و برای محافظت از مادران داد. وقتی این تاریخچه را میخوانیم، متوجه میشویم که حتی یک دستور بسیار ساده علمی اصلا ساده نیست و به سادگی به دست نیامده است. همین موضوع هم نشان میدهد که نمیتوان بهسادگی نیز اظهارنظر کرد. این روزها میبینیم و میشنویم که خیلیها بهراحتی و بدون هیچگونه شواهد علمی توصیههایی میکنند که میتواند بسیار هم خطرناک باشد. شاید مشهورترین آنها توصیه رئیسجمهور آمریکا به تزریق مواد ضدعفونیکننده بود. این توصیه البته با سیل انتقادات فراوان روبهرو شد. یکی از جالبترین آنها مقاله کوتاهی بود که در ژورنال نئوانگلند که از معتبرترین ژورنالهای پزشکی است به چاپ رسید. این ژورنال در یک مطلب کوتاه که دقیقا به صورت مقالات علمی طراحی شده بود، نوشت که ما توصیه ایشان را خواندیم. خطرناک است. به این توصیه عمل نکنید. کوتاهی این مطلب نشاندهنده میزان ناآگاهی یک رئیسجمهور به مسائل ساده بهداشتی در جامعهای است که این روزها بهشدت تحتتأثیر کرونا بوده و کرونا هر روز قربانیان زیادی از آن میگیرد. از سوی دیگر اینکه حتی یک توصیه ساده؛ یعنی عدم مصرف مواد ضدعفونیکننده، در شکلوشمایلی کاملا علمی و منطبق بر متدهای مقالهنویسی عنوان شده است، درسهای زیادی به ما میدهد؛ اینکه علم و بیان علمی تا چه میزان ارزشمند است. اینکه هر توصیهای باید از مجاری علمی عبور کند. باید طبق متدها سنجیده شود و اگر درست بود بیان شود؛ موضوعی که در جامعه ما اصلا رعایت نمیشود. کرونا اوج توصیههای غیرعلمی در جامعه ما بود. توصیههایی که نشان میداد علمی فکرکردن چقدر جایش در جامعه ما خالی است و درعینحال این غیبت میتواند تا چه میزان خطرناک باشد. شاید کرونا فرصتی باشد که دوباره در مورد روشهای خود بیندیشیم و ارزش علم را برای حفظ بقای یک جامعه گوشزد كنیم.
دغدغههای طبیبانه گاهی بسیار عادی میشوند. همه یادشان میرود که برای رسیدن به یک توصیه به ظاهر ساده چه راههای بزرگی طی شده است. این روزها با آمدن کرونا همه دائم دستهایشان را میشویند. همهجا تأکید میشود که شستن دستها با آب و صابون تا میزان زیادی میتواند از عفونت جلوگیری کند. البته چنین توصیهای محدود به زمان کرونا نیست. شستن دستها همیشه توصیه شده است. اما جالب اینجاست که این توصیه ساده و پیشپاافتاده در تاریخ خود اصلا ساده نبوده و به قربانیشدن توصیهکننده اصلی آن؛ یعنی دکتر «ايگناتس زملوایس» منتج شده است. قبل از «لوئی پاستور» کسی از دنیای میکروبها خبری نداشت. اعمال جراحی و اقدامات پزشکی همه بدون شستن دستها و انجام نظافت صورت میگرفت. همین هم باعث میشد که مرگومیر بسیاری به دلیل عفونت رخ دهد. این موضوع در مورد مادران بسیار بیشتر بود، زیرا یک پزشک یا یک ماما بدون نظافت به بالین مادر میرفت و با دستهای آلوده فرزند او را به دنیا میآورد. بنابراين ریسک عفونت مادر نیز با این کار افزایش مییافت. «ایگناتس فیلیپ زملوایس»، پزشک مجارستانی که از او با عنوان نجاتدهنده مادران نیز یاد میکنند، اولین کسی بود که متوجه ارزش شستن و ضدعفونیکردن دستها در کاهش میزان عفونتها و مرگومیر مادران شد. او به همه پزشکان توصیه کرد که قبل از زایمان دستهای خود را بشویند، اما هیچکس به حرفهای او توجه نکرد. عدم توجه جامعه علمی آن زمان، باعث افسردگی عمیق «زملوایس» شد. وقتی او بر حرفهایش پافشاری کرد، وی را به تیمارستان منتقل کردند و زمانی که خواست از تیمارستان خارج شود، مورد ضربوجرح نگهبانان قرار گرفت و چند روز بعد به علت عفونت قانقاریای ناشی از ضربوجرح و نیز خونریزی داخلی درگذشت. تنها بعد از کشفیات «لوئی پاستور» بود که جامعه علمی متوجه اهمیت حرفهای او شد و او جایگاه مناسب خود را در تاریخ یافت. البته او جانش را برای حرفهایش و برای محافظت از مادران داد. وقتی این تاریخچه را میخوانیم، متوجه میشویم که حتی یک دستور بسیار ساده علمی اصلا ساده نیست و به سادگی به دست نیامده است. همین موضوع هم نشان میدهد که نمیتوان بهسادگی نیز اظهارنظر کرد. این روزها میبینیم و میشنویم که خیلیها بهراحتی و بدون هیچگونه شواهد علمی توصیههایی میکنند که میتواند بسیار هم خطرناک باشد. شاید مشهورترین آنها توصیه رئیسجمهور آمریکا به تزریق مواد ضدعفونیکننده بود. این توصیه البته با سیل انتقادات فراوان روبهرو شد. یکی از جالبترین آنها مقاله کوتاهی بود که در ژورنال نئوانگلند که از معتبرترین ژورنالهای پزشکی است به چاپ رسید. این ژورنال در یک مطلب کوتاه که دقیقا به صورت مقالات علمی طراحی شده بود، نوشت که ما توصیه ایشان را خواندیم. خطرناک است. به این توصیه عمل نکنید. کوتاهی این مطلب نشاندهنده میزان ناآگاهی یک رئیسجمهور به مسائل ساده بهداشتی در جامعهای است که این روزها بهشدت تحتتأثیر کرونا بوده و کرونا هر روز قربانیان زیادی از آن میگیرد. از سوی دیگر اینکه حتی یک توصیه ساده؛ یعنی عدم مصرف مواد ضدعفونیکننده، در شکلوشمایلی کاملا علمی و منطبق بر متدهای مقالهنویسی عنوان شده است، درسهای زیادی به ما میدهد؛ اینکه علم و بیان علمی تا چه میزان ارزشمند است. اینکه هر توصیهای باید از مجاری علمی عبور کند. باید طبق متدها سنجیده شود و اگر درست بود بیان شود؛ موضوعی که در جامعه ما اصلا رعایت نمیشود. کرونا اوج توصیههای غیرعلمی در جامعه ما بود. توصیههایی که نشان میداد علمی فکرکردن چقدر جایش در جامعه ما خالی است و درعینحال این غیبت میتواند تا چه میزان خطرناک باشد. شاید کرونا فرصتی باشد که دوباره در مورد روشهای خود بیندیشیم و ارزش علم را برای حفظ بقای یک جامعه گوشزد كنیم.