جلالیفخر
اکران اینترنتی، راهکاری مؤثر و درآمدزا و ایمن
مصطفی جلالیفخر، متخصص بیماریهای داخلی و منتقد باسابقه سینما، از زاویهای دیگر به بازگشایی زودهنگام سالنهای سینما در شرایط بحرانی کنونی و چگونگی اجرائیشدن پروتکل بازگشایی مجدد سینماها نگاه میکند.
مدتی قبل و همزمان با شیوع ویروس کرونا، ستادی در خانه سینما تشکیل شد که بهسرعت به پروژههای در حال فیلمبرداری یا تصویربرداری رسیدگی کرد و تعطیلی هرچهزودتر پروژهها را درخواست کرد و درحالحاضر این گروه بهدلیل ناهماهنگی هیئتمدیره خانه سینما با کارگروه کرونای خانه سینما و موازیکاری منحل شد، بهزودی فیلمبرداری برخی فیلمها و سریالها آغاز میشود. تحلیل شما از شرایط حال حاضر چیست؟
واقعیت این است که نه فقط ما، بلکه تمام جهان در مواجهه با ویروس کرونا نتوانسته به قطعیت برسد. حتی ما تمام زوایای بالینی و اپیدمیولوژیک ویروس را نمیشناسیم. یک علت مهم آن این است که شاهد رفتارهای تازهای به جهت علائم و از لحاظ همهگیری و حتی از نظر میزان کشندگی ویروس بودیم. یکی از دلایلی که شایعه دستسازبودن ویروس را مطرح میکند، همین تنوع بالینی است و شائبه جهشهای متوالی ویروس را تقویت میکند. به همین دلیل درحالحاضر جامعه پزشکی نمیتواند با قطعیت بگوید ویروس تا چه زمانی باقی خواهد ماند یا شدت آن چگونه خواهد بود. به همین علت دولتها هم که طبعا چشمشان به کادر پزشکی است، نمیتوانند قاطعانه بگویند چه باید کرد یا تا چه زمانی باید منتظر ماند و اصلا روال و روند به چه شکل خواهد بود؟ ما الان شاهد تعطیلیهای گسترده در جهان هستیم. در این مدت درآمدها بهشدت کاهش پیدا کرد، اقتصاد شکننده شد و اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، با مصیبت بزرگ رشد بیکاری، ناامنی، فقر و... روبهرو خواهیم شد. همه اینها واقعیتهایی است که همین الان هم ممکن است در انتظار ما باشد و در ماههای آینده شرایط بدتر خواهد شد.
سینما هم بخشی از پیکره اقتصادی، فرهنگی و هنری جامعه است. طبیعی است که جزء اولین بخشهایی بود که تعطیل شد و این تعطیلی درست و بجا بود؛ چراکه هر نوع تجمعی کمک میکند تا این ویروس گستردهتر شود؛ اما سؤال اینجاست كه این تعطیلی تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسش چیزی است که جامعه هنری نیاز دارد بداند و کسی هم نمیتواند به آن پاسخ قطعی بدهد. ضمن اینکه سینما فقط هنر نیست. صنعت است و آدمهای پرشماری در این حوزه کار و امرار معاش میکنند. در این بین نهتنها سینما، بلکه تئاتر، موسیقی و هنرهایی که به مخاطب و به بلیتفروشی بستگی دارد، درگیر این ماجرا هستند. آن روی سکه نیز بحث سلامت مردم است. این ویروس شوخیبردار نیست؛ چراکه میزان خطر بالایی را از لحاظ جانی و عوارض ابتلا، انسانها را تهدید میکند. برای همین این دو روی سکه کاملا متفاوت است و نمیدانیم کدامیک در چه زمانی باید در اولویت قرار بگیرد.
مهم بود که در پیک بیماری تمام مراکز فرهنگی تعطیل شود و حتی باید تولیدات سینما و تلویزیون نیز تعطیل میشد و متأسفانه برخی از آنها تعطیل نشدند و همین میتوانست باعث گسترش بیماری شود. کارگروهی که به همین منظور در خانه سینما تشکیل شد، باید قدرت بیشتری داشت و حمایت بیشتری از آن میشد؛ اما تشکیل این کارگروه بیشتر در حد اطلاعرسانی باقی ماند. اینکه چرا این کارگروه به دلیل موازیکاری تعطیل شد یا استعفا دادند، سؤالی است که میتواند پاسخ نگرانکنندهای داشته باشد. آیا تفاهمهای پشتپردهای رخ داده است که سلامت عمومی را نادیده بگیرد و بپذیرند که ما تلفات فرضی خواهیم داشت؛ اما سینما تعطیل نشود؟ تعطیلی این کارگروه گرچه نگرانکننده و شکبرانگیز است. ولی میتوانیم با نگاه امیدوارانه به نتایج آن دقت کنیم. این مهم است که ببینیم بعد از این چه اتفاقی رخ خواهد داد. اگر شاهد رشد روزافزون تولیدات، بدون توجه به مسائل سلامت و اپیدمی کرونا در آینده نزدیک باشیم، میتوان نتیجه گرفت این یک توافق سودجویانه ضد سلامت بوده که این کارگروه بهعنوان یک عنصر مزاحم انجام است؛ اما اگر ببینم که تمام جوانب لحاظ میشود، میتوان آن را حمل بر
تلاش خانه سینما برای تمرکز بیشتر روی اهدافش کرد.
در این مدت بحث و نظر بسیاری درباره این موضوع انجام شده که اساسا بازگشایی سالنهای سینما نمیتواند در این شرایط از ضروریات و اولویتهای مردم باشد؛ بااینحال پروتکلهایی تنظیم شده و گویا بازگشایی سالنهای سینما هم اختیاری شده است. در خوشبینانهترین شکل چه زمانی میتوان به بازگشایی سالنهای سینما امیدوار بود؟
این موضوع بهشدت چالشی و مناقشهبرانگیز است. بههرحال یکسری پروتکلها برای بازگشایی مجدد سینماها تنظیم شده؛ اما مهمتر از آن نحوه اجرا و دقت در اجراشدن آن است. هنوز وزارت بهداشت هیچ گروه ناظری را بهعنوان پیگیری اجرای آییننامهها معرفی نکرده و بعید است بتواند چنین کاری انجام بدهد. اجرائیکردن این ایده حجم بالایی نیروی انسانی میخواهد که قطعا امکانپذیر نیست. متأسفانه باید قبول کنیم که جامعه ما کرونا را جدی نگرفته است. آنچه این روزها ما در جامعه میبینیم، بهشدت نگرانکننده است و ترس این را داریم که در نیمه دوم اردیبهشت شاهد پیک بعدی بیماری باشیم. مردم کرونا را شوخی گرفتند و حس میکنند کرونا تمام شده است! همین مردم، بازیگر، کارگردان و تهیهکننده هم هستند. مهمتر از آن، این است که برخی از تهیهکنندهها و سرمایهگذارها نیز حفظ سرمایه و سود حاصل از پروژه برایشان در اولویت بوده و ممکن است حتی به کسانی که کرونا را جدی گرفتند و بخواهند این پروتکل را دقیق اجرا کنند، فشار بیاورند و آنها به خاطر حفظ شغلشان مجبور شوند کوتاه بیایند. بنابراین سؤال اصلی این است که چه کسی قرار است روی بازگشایی سینماها طبق پروتکل
تنظیمشده برای بازگشایی در شرایط کرونا نظارت داشته باشد؟ به کجا باید گزارش بدهد؟ چه کسی تأیید میکند این پروتکلها اجرا شده است یا خیر؟ نکته بعد این است که این پروتکلها هم خیلی تضمینکننده سلامت مخاطبان سینما نیست و فقط اندکی خطر را کم میکند.
تصمیم بازگشایی سینما هم تا اندازهای شتابزده است و باید صبر کرد تا وضعیت پیک کرونا در نیمه دوم اردیبهشت تعیین شود. تا آن زمان مشخص میشود که در چه مرحلهای قرار داریم؛ چراکه یکی از سه فرضیه مهم این است که مردم به اشتباه فکر کردند چون شیب ابتلا و میزان همهگیری کرونا کاهش پیداکرده است، پس کرونا تمام شده و همه بدون رعایت درست مسائل بهداشتی وارد کوچه و خیابان شدند. ممکن است در نیمه دوم اردیبهشت، بار دیگر یک پیک داشته باشیم و حتی این احتمال میرود که خرداد تعطیل شود. آنچه مدتی است بهعنوان پروتکل بهداشتی بازگشایی سینماها ارائه شده است، بیشتر نوعی از سر بازکردن مسئله با یک راهکار نهتنها شفاف است برای اینکه توپ را از زمین خودشان به زمین دیگری منتقل کنند. ضوابط 15گانهای که اعلام شد، بسیار ناقص است و حتی اگر بهدرستی هم اجرا شود، ضمانت کافی برای آنکه از همهگیری کرونا جلوگیری کند، ندارد. دوم اینکه اجرای سختی دارد و خیلی بعید است سینماداران ما آن را انجام بدهند و سوم اینکه باز هم ناظری وجود ندارد که درستی این اجرا را تأیید کند.
از طرفی هم تهیهکنندهها وارد یک قمار پیشبینینشده در مورد سود و زیان میشوند که ممکن است آثارشان بسوزد. در دستورالعمل تازه بازگشایی سینماها اعلام شده است سینماها فقط 40 درصد ظرفیت سالن را بلیتفروشی داشته باشند. همین موضوع یک محدودیت است. دوم اینکه خود مردم بعید است که خیلی از اکران سینماها در این شرایط استقبال کنند چراکه همچنان ترجیح میدهند اگر قرار است خطری را بپذیرند، آن خطر به خاطر فیلمدیدن در سینما نباشد. سوم اینکه بازگشایی سینماها داوطلبانه است. حتی برخی سالنها میتوانند وارد این طرح نشوند. بنابراین گروهبندیهای سینمایی و اینکه چه تعداد سالن در اختیار چه تعداد فیلم باشد، قابل پیشبینی نیست. ممکن است یک فیلم شانس اکران خودش را به اکران سوخته تبدیل کند.
مثلا یکی از بندهای این پروتکل این است که سینماداران موظف هستند در پایان هر روز کل سینما را ضدعفونی کنند. اصلا با چه مادهای ضدعفونی انجام میشود؟ به هر حال، یکسری مواد غیراستاندارد هستند که حتی ممکن است آسیبزا باشند. طبعا مواد اصلی و مفید قیمت بالایی دارند و برای بسیاری از سالنداران استفاده از آنها توجیه اقتصادی ندارد. دوم اینکه حالا چه کسی گزارش میدهد که این ضدعفونی سالنها دقیق انجام میشود؟ به هر حال، انسانها و برخی از جوامع که تربیتهای خاص اجتماعی و فردی را سپری نکردند، دوست دارند کار را اگر سخت یا هزینهبر باشد، کامل انجام ندهند. ضمن اینکه اگر با مواد خوب انجام شود، باز ناقص است. در این پروتکل ذکر شده است در پایان هر روز ضدعفونی صورت میگیرد. قرار نیست ویروسها صبر کنند تا آخر روز بعد تصمیم بگیرند روی لباس چه کسی بنشینند و او را مبتلا کنند. این مثال را زدم که بگویم دید شفاف، همهجانبه و قانعکنندهای در مورد بازگشایی سینماها نه از طریق مسئولان بهداشتی و نه از طرف مسئولان فرهنگی و هنری وجود ندارد. بیشتر دنبال این هستند که تا حدی همه چیز رعایت شود و جلو برویم ببینیم چه میشود. این فرض یعنی اینکه
یک درصدی از ابتلا و مرگومیر را پذیرفتهاند، برای اینکه کلیتی را از ورشکستگی نجات دهند چراکه فکر میکنند اگر قرار باشد سینما به همین شکل باقی بماند، ممکن است صنعت سینما را با آسیب جدی روبهرو کند و این ریسک را پذیرفتند. نمیتوانم آنها را بابت این تصمیم شماتت کنم، چراکه من هم به عنوانی یکی از اعضای کادر درمان دید قاطع و دقیقی نسبت به آینده ندارم. آنچه میبینیم این است که باید بیشتر صبر کنیم.
بسیاری همچنان بر تعطیلی برنامههای فرهنگی تأکید میکنند و هنوز مشخص نیست رویداد هرساله جشنواره جهانی فجر برگزار خواهد شد یا خیر. پیشنهاد شما در اینباره چیست؟
در مورد جشنوارهها مشخص است که حتی نسبت به خود سینما و نمایش فیلمها در اولویت کمتری قرار دارند و هرچه اولویت کمتر باشد، آستانه تأکیدی هم باید پایینتر باشد و با درصدهای کمتری از احتمال همهگیری ویروس نسبت به تعطیلی آن رویداد اقدام کنیم. طبعا جشنوارههایی که در آینده نزدیک پیشبینی شده، بیشتر از همه در معرض این تغییر تاریخ یا حتی لغو هستند. مثل جشنواره جهانی فجر که با توجه به تغییر تاریخ فکر میکنم باز هم در خردادماه آنقدر آسوده نخواهیم بود که جشنواره برگزار کنیم. حتی در مورد جشنواره فجر بهمنماه نیز میتوان نسبت به برگزاری آن ترید داشت چراکه پیشبینی ما این است که احتمالا تابستان نسبتا آرامی را سپری خواهیم کرد و در پاییز مجدد با همهگیری روبهرو خواهیم شد. اینکه این همهگیری با چه ویروسی و چه قدرت کشندگی همراه خواهد بود، برای ما مشخص نیست و اینکه آیا بشریت اینقدر خوشاقبال خواهد بود که شاهد واکسن یا درمان قطعی باشد؟
نکته مهمتر اینکه شیوع ویروس کرونا باعث شروع جدی نمایش اینترنتی فیلمها حتی جشنوارهها شد. اگر سینمای ایران هوشیار و آیندهنگر باشد، میتواند از این تهدید به نفع خودش فرصتسازی کند. نباید نمایش اینترنتی به یکی، دو فیلم آن هم در شریط تعطیلی سینما خلاصه شود. باید این شیوه را به عنوان یک راهکار مؤثر و درآمدزا و ایمن نمایش عمومی فیلمها تبدیل کنیم. معتقدم جشنوارههای سینمایی را هم میشود آنلاین برگزار کرد. به نظرم جهان وارد مقطع تازهای به نام پساکرونا یا من حتی اسم بزرگتری برایش میگذارم پساویروس شده است. هم طبیعت و هم خود انسان به واسطه دستکاریهایی که برای اهداف بیولوژیک خودش در ویروسها انجام داده است، باعث شده همه انسانها در معرض خطرات گسترده و پیشبینینشده ویروسهای جدید قرار گیرند و حتی سالها پیش دانشمندان ویروسها را یکی از عوامل احتمالی انقراض بشر معرفی کردند. دنیا وارد دنیای جدیدی شده است و باید بتواند خودش را به این همزیستی ملتهب عادت دهد، چراکه این همزیستی التهابش کم و زیاد خواهد بود. میشود به راهکارهای متعددی برای سینما فکر و آنها را عملیاتی کرد که امکان گسترش ویروس را کمتر کند.
شرایط سینما و درآمدزایی آن را در سال پیشرو چطور ارزیابی میکنید؟
باز هم نمیشود دقیق پیشبینی کرد چراکه ویروسهای جدید و کرونا یا سایر ویروسهای بیماریزا تأثیر خودش را در شرایط اجتماعی و روانی جامعه دارد. اگر آنگونه که ما حدس میزنیم، خیلی نمیتوان امیدوار بود که سینما بتواند ضررهای ناشی از تعطیلیهای اخیرش را در ماههای آینده جبران کند چراکه حتی اگر همین امروز کرونا کامل تمام شود، بازگشت مردم به سینماها، آنی نخواهد بود و یک شیب نسبتا کندی خواهیم داشت و اگر با نوسانات روبهرو شویم و در زمستان بار دیگر درگیر شویم و قرنطینههای موقت اجباری داشته باشیم که دیگر کاری نمیتوان انجام داد. اگر دستاندرکاران سینما بتوانند از امکانات نمایش اینترنتی سینما بهخوبی استفاده کنند، شاید بتوانند به درآمدزاییهای جدید برسند که بازار تازهای را برای فیلمها ایجاد کنند. یک بخش خوشبینانه و چه بسا شورانگیز هم وجود دارد؛ اینکه کرونا تا خردادماه تمام شود و در ادامه سال شرایط روانی و بهداشتی خوبی داشته باشیم و مردم به صورت رفتار واکنشی در قبال دوران پراسترسی که پشت سر گذاشتهاند، خوشحال به سینماها بروند و شاهد فروشهای نجومی و خوب در سینماها و سایر مراکز فرهنگی و هنری باشیم که طبعا همه ما
امیداریم این خوشبینیها به تحقق بپیوندد.
مصطفی جلالیفخر، متخصص بیماریهای داخلی و منتقد باسابقه سینما، از زاویهای دیگر به بازگشایی زودهنگام سالنهای سینما در شرایط بحرانی کنونی و چگونگی اجرائیشدن پروتکل بازگشایی مجدد سینماها نگاه میکند.
مدتی قبل و همزمان با شیوع ویروس کرونا، ستادی در خانه سینما تشکیل شد که بهسرعت به پروژههای در حال فیلمبرداری یا تصویربرداری رسیدگی کرد و تعطیلی هرچهزودتر پروژهها را درخواست کرد و درحالحاضر این گروه بهدلیل ناهماهنگی هیئتمدیره خانه سینما با کارگروه کرونای خانه سینما و موازیکاری منحل شد، بهزودی فیلمبرداری برخی فیلمها و سریالها آغاز میشود. تحلیل شما از شرایط حال حاضر چیست؟
واقعیت این است که نه فقط ما، بلکه تمام جهان در مواجهه با ویروس کرونا نتوانسته به قطعیت برسد. حتی ما تمام زوایای بالینی و اپیدمیولوژیک ویروس را نمیشناسیم. یک علت مهم آن این است که شاهد رفتارهای تازهای به جهت علائم و از لحاظ همهگیری و حتی از نظر میزان کشندگی ویروس بودیم. یکی از دلایلی که شایعه دستسازبودن ویروس را مطرح میکند، همین تنوع بالینی است و شائبه جهشهای متوالی ویروس را تقویت میکند. به همین دلیل درحالحاضر جامعه پزشکی نمیتواند با قطعیت بگوید ویروس تا چه زمانی باقی خواهد ماند یا شدت آن چگونه خواهد بود. به همین علت دولتها هم که طبعا چشمشان به کادر پزشکی است، نمیتوانند قاطعانه بگویند چه باید کرد یا تا چه زمانی باید منتظر ماند و اصلا روال و روند به چه شکل خواهد بود؟ ما الان شاهد تعطیلیهای گسترده در جهان هستیم. در این مدت درآمدها بهشدت کاهش پیدا کرد، اقتصاد شکننده شد و اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، با مصیبت بزرگ رشد بیکاری، ناامنی، فقر و... روبهرو خواهیم شد. همه اینها واقعیتهایی است که همین الان هم ممکن است در انتظار ما باشد و در ماههای آینده شرایط بدتر خواهد شد.
سینما هم بخشی از پیکره اقتصادی، فرهنگی و هنری جامعه است. طبیعی است که جزء اولین بخشهایی بود که تعطیل شد و این تعطیلی درست و بجا بود؛ چراکه هر نوع تجمعی کمک میکند تا این ویروس گستردهتر شود؛ اما سؤال اینجاست كه این تعطیلی تا چه زمانی ادامه پیدا خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسش چیزی است که جامعه هنری نیاز دارد بداند و کسی هم نمیتواند به آن پاسخ قطعی بدهد. ضمن اینکه سینما فقط هنر نیست. صنعت است و آدمهای پرشماری در این حوزه کار و امرار معاش میکنند. در این بین نهتنها سینما، بلکه تئاتر، موسیقی و هنرهایی که به مخاطب و به بلیتفروشی بستگی دارد، درگیر این ماجرا هستند. آن روی سکه نیز بحث سلامت مردم است. این ویروس شوخیبردار نیست؛ چراکه میزان خطر بالایی را از لحاظ جانی و عوارض ابتلا، انسانها را تهدید میکند. برای همین این دو روی سکه کاملا متفاوت است و نمیدانیم کدامیک در چه زمانی باید در اولویت قرار بگیرد.
مهم بود که در پیک بیماری تمام مراکز فرهنگی تعطیل شود و حتی باید تولیدات سینما و تلویزیون نیز تعطیل میشد و متأسفانه برخی از آنها تعطیل نشدند و همین میتوانست باعث گسترش بیماری شود. کارگروهی که به همین منظور در خانه سینما تشکیل شد، باید قدرت بیشتری داشت و حمایت بیشتری از آن میشد؛ اما تشکیل این کارگروه بیشتر در حد اطلاعرسانی باقی ماند. اینکه چرا این کارگروه به دلیل موازیکاری تعطیل شد یا استعفا دادند، سؤالی است که میتواند پاسخ نگرانکنندهای داشته باشد. آیا تفاهمهای پشتپردهای رخ داده است که سلامت عمومی را نادیده بگیرد و بپذیرند که ما تلفات فرضی خواهیم داشت؛ اما سینما تعطیل نشود؟ تعطیلی این کارگروه گرچه نگرانکننده و شکبرانگیز است. ولی میتوانیم با نگاه امیدوارانه به نتایج آن دقت کنیم. این مهم است که ببینیم بعد از این چه اتفاقی رخ خواهد داد. اگر شاهد رشد روزافزون تولیدات، بدون توجه به مسائل سلامت و اپیدمی کرونا در آینده نزدیک باشیم، میتوان نتیجه گرفت این یک توافق سودجویانه ضد سلامت بوده که این کارگروه بهعنوان یک عنصر مزاحم انجام است؛ اما اگر ببینم که تمام جوانب لحاظ میشود، میتوان آن را حمل بر
تلاش خانه سینما برای تمرکز بیشتر روی اهدافش کرد.
در این مدت بحث و نظر بسیاری درباره این موضوع انجام شده که اساسا بازگشایی سالنهای سینما نمیتواند در این شرایط از ضروریات و اولویتهای مردم باشد؛ بااینحال پروتکلهایی تنظیم شده و گویا بازگشایی سالنهای سینما هم اختیاری شده است. در خوشبینانهترین شکل چه زمانی میتوان به بازگشایی سالنهای سینما امیدوار بود؟
این موضوع بهشدت چالشی و مناقشهبرانگیز است. بههرحال یکسری پروتکلها برای بازگشایی مجدد سینماها تنظیم شده؛ اما مهمتر از آن نحوه اجرا و دقت در اجراشدن آن است. هنوز وزارت بهداشت هیچ گروه ناظری را بهعنوان پیگیری اجرای آییننامهها معرفی نکرده و بعید است بتواند چنین کاری انجام بدهد. اجرائیکردن این ایده حجم بالایی نیروی انسانی میخواهد که قطعا امکانپذیر نیست. متأسفانه باید قبول کنیم که جامعه ما کرونا را جدی نگرفته است. آنچه این روزها ما در جامعه میبینیم، بهشدت نگرانکننده است و ترس این را داریم که در نیمه دوم اردیبهشت شاهد پیک بعدی بیماری باشیم. مردم کرونا را شوخی گرفتند و حس میکنند کرونا تمام شده است! همین مردم، بازیگر، کارگردان و تهیهکننده هم هستند. مهمتر از آن، این است که برخی از تهیهکنندهها و سرمایهگذارها نیز حفظ سرمایه و سود حاصل از پروژه برایشان در اولویت بوده و ممکن است حتی به کسانی که کرونا را جدی گرفتند و بخواهند این پروتکل را دقیق اجرا کنند، فشار بیاورند و آنها به خاطر حفظ شغلشان مجبور شوند کوتاه بیایند. بنابراین سؤال اصلی این است که چه کسی قرار است روی بازگشایی سینماها طبق پروتکل
تنظیمشده برای بازگشایی در شرایط کرونا نظارت داشته باشد؟ به کجا باید گزارش بدهد؟ چه کسی تأیید میکند این پروتکلها اجرا شده است یا خیر؟ نکته بعد این است که این پروتکلها هم خیلی تضمینکننده سلامت مخاطبان سینما نیست و فقط اندکی خطر را کم میکند.
تصمیم بازگشایی سینما هم تا اندازهای شتابزده است و باید صبر کرد تا وضعیت پیک کرونا در نیمه دوم اردیبهشت تعیین شود. تا آن زمان مشخص میشود که در چه مرحلهای قرار داریم؛ چراکه یکی از سه فرضیه مهم این است که مردم به اشتباه فکر کردند چون شیب ابتلا و میزان همهگیری کرونا کاهش پیداکرده است، پس کرونا تمام شده و همه بدون رعایت درست مسائل بهداشتی وارد کوچه و خیابان شدند. ممکن است در نیمه دوم اردیبهشت، بار دیگر یک پیک داشته باشیم و حتی این احتمال میرود که خرداد تعطیل شود. آنچه مدتی است بهعنوان پروتکل بهداشتی بازگشایی سینماها ارائه شده است، بیشتر نوعی از سر بازکردن مسئله با یک راهکار نهتنها شفاف است برای اینکه توپ را از زمین خودشان به زمین دیگری منتقل کنند. ضوابط 15گانهای که اعلام شد، بسیار ناقص است و حتی اگر بهدرستی هم اجرا شود، ضمانت کافی برای آنکه از همهگیری کرونا جلوگیری کند، ندارد. دوم اینکه اجرای سختی دارد و خیلی بعید است سینماداران ما آن را انجام بدهند و سوم اینکه باز هم ناظری وجود ندارد که درستی این اجرا را تأیید کند.
از طرفی هم تهیهکنندهها وارد یک قمار پیشبینینشده در مورد سود و زیان میشوند که ممکن است آثارشان بسوزد. در دستورالعمل تازه بازگشایی سینماها اعلام شده است سینماها فقط 40 درصد ظرفیت سالن را بلیتفروشی داشته باشند. همین موضوع یک محدودیت است. دوم اینکه خود مردم بعید است که خیلی از اکران سینماها در این شرایط استقبال کنند چراکه همچنان ترجیح میدهند اگر قرار است خطری را بپذیرند، آن خطر به خاطر فیلمدیدن در سینما نباشد. سوم اینکه بازگشایی سینماها داوطلبانه است. حتی برخی سالنها میتوانند وارد این طرح نشوند. بنابراین گروهبندیهای سینمایی و اینکه چه تعداد سالن در اختیار چه تعداد فیلم باشد، قابل پیشبینی نیست. ممکن است یک فیلم شانس اکران خودش را به اکران سوخته تبدیل کند.
مثلا یکی از بندهای این پروتکل این است که سینماداران موظف هستند در پایان هر روز کل سینما را ضدعفونی کنند. اصلا با چه مادهای ضدعفونی انجام میشود؟ به هر حال، یکسری مواد غیراستاندارد هستند که حتی ممکن است آسیبزا باشند. طبعا مواد اصلی و مفید قیمت بالایی دارند و برای بسیاری از سالنداران استفاده از آنها توجیه اقتصادی ندارد. دوم اینکه حالا چه کسی گزارش میدهد که این ضدعفونی سالنها دقیق انجام میشود؟ به هر حال، انسانها و برخی از جوامع که تربیتهای خاص اجتماعی و فردی را سپری نکردند، دوست دارند کار را اگر سخت یا هزینهبر باشد، کامل انجام ندهند. ضمن اینکه اگر با مواد خوب انجام شود، باز ناقص است. در این پروتکل ذکر شده است در پایان هر روز ضدعفونی صورت میگیرد. قرار نیست ویروسها صبر کنند تا آخر روز بعد تصمیم بگیرند روی لباس چه کسی بنشینند و او را مبتلا کنند. این مثال را زدم که بگویم دید شفاف، همهجانبه و قانعکنندهای در مورد بازگشایی سینماها نه از طریق مسئولان بهداشتی و نه از طرف مسئولان فرهنگی و هنری وجود ندارد. بیشتر دنبال این هستند که تا حدی همه چیز رعایت شود و جلو برویم ببینیم چه میشود. این فرض یعنی اینکه
یک درصدی از ابتلا و مرگومیر را پذیرفتهاند، برای اینکه کلیتی را از ورشکستگی نجات دهند چراکه فکر میکنند اگر قرار باشد سینما به همین شکل باقی بماند، ممکن است صنعت سینما را با آسیب جدی روبهرو کند و این ریسک را پذیرفتند. نمیتوانم آنها را بابت این تصمیم شماتت کنم، چراکه من هم به عنوانی یکی از اعضای کادر درمان دید قاطع و دقیقی نسبت به آینده ندارم. آنچه میبینیم این است که باید بیشتر صبر کنیم.
بسیاری همچنان بر تعطیلی برنامههای فرهنگی تأکید میکنند و هنوز مشخص نیست رویداد هرساله جشنواره جهانی فجر برگزار خواهد شد یا خیر. پیشنهاد شما در اینباره چیست؟
در مورد جشنوارهها مشخص است که حتی نسبت به خود سینما و نمایش فیلمها در اولویت کمتری قرار دارند و هرچه اولویت کمتر باشد، آستانه تأکیدی هم باید پایینتر باشد و با درصدهای کمتری از احتمال همهگیری ویروس نسبت به تعطیلی آن رویداد اقدام کنیم. طبعا جشنوارههایی که در آینده نزدیک پیشبینی شده، بیشتر از همه در معرض این تغییر تاریخ یا حتی لغو هستند. مثل جشنواره جهانی فجر که با توجه به تغییر تاریخ فکر میکنم باز هم در خردادماه آنقدر آسوده نخواهیم بود که جشنواره برگزار کنیم. حتی در مورد جشنواره فجر بهمنماه نیز میتوان نسبت به برگزاری آن ترید داشت چراکه پیشبینی ما این است که احتمالا تابستان نسبتا آرامی را سپری خواهیم کرد و در پاییز مجدد با همهگیری روبهرو خواهیم شد. اینکه این همهگیری با چه ویروسی و چه قدرت کشندگی همراه خواهد بود، برای ما مشخص نیست و اینکه آیا بشریت اینقدر خوشاقبال خواهد بود که شاهد واکسن یا درمان قطعی باشد؟
نکته مهمتر اینکه شیوع ویروس کرونا باعث شروع جدی نمایش اینترنتی فیلمها حتی جشنوارهها شد. اگر سینمای ایران هوشیار و آیندهنگر باشد، میتواند از این تهدید به نفع خودش فرصتسازی کند. نباید نمایش اینترنتی به یکی، دو فیلم آن هم در شریط تعطیلی سینما خلاصه شود. باید این شیوه را به عنوان یک راهکار مؤثر و درآمدزا و ایمن نمایش عمومی فیلمها تبدیل کنیم. معتقدم جشنوارههای سینمایی را هم میشود آنلاین برگزار کرد. به نظرم جهان وارد مقطع تازهای به نام پساکرونا یا من حتی اسم بزرگتری برایش میگذارم پساویروس شده است. هم طبیعت و هم خود انسان به واسطه دستکاریهایی که برای اهداف بیولوژیک خودش در ویروسها انجام داده است، باعث شده همه انسانها در معرض خطرات گسترده و پیشبینینشده ویروسهای جدید قرار گیرند و حتی سالها پیش دانشمندان ویروسها را یکی از عوامل احتمالی انقراض بشر معرفی کردند. دنیا وارد دنیای جدیدی شده است و باید بتواند خودش را به این همزیستی ملتهب عادت دهد، چراکه این همزیستی التهابش کم و زیاد خواهد بود. میشود به راهکارهای متعددی برای سینما فکر و آنها را عملیاتی کرد که امکان گسترش ویروس را کمتر کند.
شرایط سینما و درآمدزایی آن را در سال پیشرو چطور ارزیابی میکنید؟
باز هم نمیشود دقیق پیشبینی کرد چراکه ویروسهای جدید و کرونا یا سایر ویروسهای بیماریزا تأثیر خودش را در شرایط اجتماعی و روانی جامعه دارد. اگر آنگونه که ما حدس میزنیم، خیلی نمیتوان امیدوار بود که سینما بتواند ضررهای ناشی از تعطیلیهای اخیرش را در ماههای آینده جبران کند چراکه حتی اگر همین امروز کرونا کامل تمام شود، بازگشت مردم به سینماها، آنی نخواهد بود و یک شیب نسبتا کندی خواهیم داشت و اگر با نوسانات روبهرو شویم و در زمستان بار دیگر درگیر شویم و قرنطینههای موقت اجباری داشته باشیم که دیگر کاری نمیتوان انجام داد. اگر دستاندرکاران سینما بتوانند از امکانات نمایش اینترنتی سینما بهخوبی استفاده کنند، شاید بتوانند به درآمدزاییهای جدید برسند که بازار تازهای را برای فیلمها ایجاد کنند. یک بخش خوشبینانه و چه بسا شورانگیز هم وجود دارد؛ اینکه کرونا تا خردادماه تمام شود و در ادامه سال شرایط روانی و بهداشتی خوبی داشته باشیم و مردم به صورت رفتار واکنشی در قبال دوران پراسترسی که پشت سر گذاشتهاند، خوشحال به سینماها بروند و شاهد فروشهای نجومی و خوب در سینماها و سایر مراکز فرهنگی و هنری باشیم که طبعا همه ما
امیداریم این خوشبینیها به تحقق بپیوندد.