آیا کرونا باورها را سست میکند؟
صادق زيباكلام
کم نیستند ایرانیانی که شاید به واسطه برخي بیمهریها، از بستهشدن درهای مسجد، کلیسا و کنیسه به واسطه کرونا خوشحال باشند و تعطیلی مراکز مذهبی را پيروزي علم بر مذهب تصور میکنند.
آیا برداشت آنها درست است؟
پاسخ کوتاه آن است که خیر.
کرونا تغییری در باورهای مؤمنان یا دستکم بسیاری از آنها به وجود نخواهد آورد؛ نه به واسطه آنکه برخی از مؤمنان کرونا را یک «عذاب الهی» تصور میکنند، به واسطه آنچه که نافرمانی بشر در برابر خالقش میپندارند، بلکه به دلایلي دیگر است.
این نخستینباری نیست که بلایای آسمانی بر سر زمینیان نازل شده. طاعون، تیفوس، وبا و زلزلههای هولناک در گذشتهها تلفات سنگینی به بار میآوردهاند، اما کمتر باعث میشدند تا مؤمنان به واسطه آن بلایا دست از باورهای خود بردارند. مذهب برخلاف آنچه در اینجا رواج پیدا کرده، بیش از آنکه رسالتش در ایجاد بانکداری، سبک زندگی یا حتی شفابخشی گرفتاران کرونا باشد، برآوردن یک نیاز روحی، روانی پیچیده در انسانهاست (یا در میان بسیاری از آنها). از زمانی که بشر غارنشین زندگی دستهجمعی را آغاز کرد، نیاز به مذهب هم برای او به وجود آمد؛ نیاز به باورهای ماوراءالطبیعه، خدا و آخرت.
این «نیاز» (برای بسیاری) باوجود سیل و زلزله یا طاعون و کرونا، چراغ شریعت را همچنان روشن نگه میدارد. کرونا درهای حرم و مسجد و کلیسا را بسته، ولی درِ ارتباط با خدا و رازونیاز با او از کنج قرنطینهها همچنان باز است.
من چند ماه دیگر را میبینم که بسیاری به سمت اماکن مقدسه به راه افتادهاند، برخی از آنها عزیزانی را هم به واسطه کرونا از دست دادهاند. برخلاف تصور شکاکان، باورهای دینی ممکن است بعد از کرونا پررنگتر هم بشود. نه بحثهای علمی، نه مصیبت، نه شفانگرفتن تأثیری بر باورهای دینی ندارند. مهم آن نیاز روحی است. به ندرت اتفاق افتاده که مصیبت ازدستدادن عزیزان باعث سستشدن اعتقاد مؤمنان شده باشد. برعکس میگوییم «مشیت الهی» بوده است. خواهرم وقتی وحید 20 سالهاش را که انسان از دیدن صورت و قدوبالایش تبارکالله میگفت، در یک حادثه دلخراش از دست داد، اعتقاداتش محکمتر هم شد. نماز شب هم بر عباداتش اضافه شد. این دنیا پر از خواهران صادق زیباکلام است که مانند غزالی، راه رسیدن به شریعت برایشان نه از معبر علم میگذرد و نه از مسیر فلسفه.
کم نیستند ایرانیانی که شاید به واسطه برخي بیمهریها، از بستهشدن درهای مسجد، کلیسا و کنیسه به واسطه کرونا خوشحال باشند و تعطیلی مراکز مذهبی را پيروزي علم بر مذهب تصور میکنند.
آیا برداشت آنها درست است؟
پاسخ کوتاه آن است که خیر.
کرونا تغییری در باورهای مؤمنان یا دستکم بسیاری از آنها به وجود نخواهد آورد؛ نه به واسطه آنکه برخی از مؤمنان کرونا را یک «عذاب الهی» تصور میکنند، به واسطه آنچه که نافرمانی بشر در برابر خالقش میپندارند، بلکه به دلایلي دیگر است.
این نخستینباری نیست که بلایای آسمانی بر سر زمینیان نازل شده. طاعون، تیفوس، وبا و زلزلههای هولناک در گذشتهها تلفات سنگینی به بار میآوردهاند، اما کمتر باعث میشدند تا مؤمنان به واسطه آن بلایا دست از باورهای خود بردارند. مذهب برخلاف آنچه در اینجا رواج پیدا کرده، بیش از آنکه رسالتش در ایجاد بانکداری، سبک زندگی یا حتی شفابخشی گرفتاران کرونا باشد، برآوردن یک نیاز روحی، روانی پیچیده در انسانهاست (یا در میان بسیاری از آنها). از زمانی که بشر غارنشین زندگی دستهجمعی را آغاز کرد، نیاز به مذهب هم برای او به وجود آمد؛ نیاز به باورهای ماوراءالطبیعه، خدا و آخرت.
این «نیاز» (برای بسیاری) باوجود سیل و زلزله یا طاعون و کرونا، چراغ شریعت را همچنان روشن نگه میدارد. کرونا درهای حرم و مسجد و کلیسا را بسته، ولی درِ ارتباط با خدا و رازونیاز با او از کنج قرنطینهها همچنان باز است.
من چند ماه دیگر را میبینم که بسیاری به سمت اماکن مقدسه به راه افتادهاند، برخی از آنها عزیزانی را هم به واسطه کرونا از دست دادهاند. برخلاف تصور شکاکان، باورهای دینی ممکن است بعد از کرونا پررنگتر هم بشود. نه بحثهای علمی، نه مصیبت، نه شفانگرفتن تأثیری بر باورهای دینی ندارند. مهم آن نیاز روحی است. به ندرت اتفاق افتاده که مصیبت ازدستدادن عزیزان باعث سستشدن اعتقاد مؤمنان شده باشد. برعکس میگوییم «مشیت الهی» بوده است. خواهرم وقتی وحید 20 سالهاش را که انسان از دیدن صورت و قدوبالایش تبارکالله میگفت، در یک حادثه دلخراش از دست داد، اعتقاداتش محکمتر هم شد. نماز شب هم بر عباداتش اضافه شد. این دنیا پر از خواهران صادق زیباکلام است که مانند غزالی، راه رسیدن به شریعت برایشان نه از معبر علم میگذرد و نه از مسیر فلسفه.