چگونگی رشد اجتماعی- عاطفی در کودکان
آزاده سیدمیرزاییجهقی.پژوهشگر مؤسسه مطالعات کودکی مدرس
رشد اجتماعی- عاطفی در کودکان شامل پرورش احساساتی مانند خودآگاهی، خودتنظیمی، درک عاطفی- اجتماعی، تعامل با دیگران، بهویژه گروه همسالان، تعامل با والدین و دیگر بزرگسالان است. باید گفت که بازی نیز از مهمترین زمینهها برای رشد و توسعه این مهارتها در کودکان پیش از دبستان است. خودآگاهی اولین و مهمترین مفهومی است که کودک با آن آشنا میشود، زیرا رشد خودآگاهی و خوداتکایی در کودکان منجر به شکلگیری و شناخت علايق و انگیزهها شده و ضامن موفقیت او در مراحل بعدی زندگی و مقاطع تحصیلی است. خودآگاهی سبب میشود کودک با اندام فیزیکی خود، ویژگیهای روانی مانند تواناییها، علايق و قابلیتها آشنا شده و درک درستی از وجود خود به دست آورد.
خودتنظیمی مدیریت احساسات و رفتارهای مبتنیبر احساسات است و شامل مدیریت و کنترل رفتارهایی مانند توجهکردن، فعالیتهای شناختی و رفتار اجتماعی است. محققان دریافتهاند که جنبههای مختلف خودتنظیمی در کودکان میتواند موفقیت تحصیلی کودک را در مقاطع بالاتر و در مدرسه پیشبینی کند و آموزش نقش بسیار مهمی در رشد و پرورش خودتنظیمی و خودکنترلی در کودکان دارد. سه تا پنجسالگی، مهمترین سن برای رشد و پرورش عملکردهای اجرائی است که این امر ممکن است همزمان با تغییرات عملکردهای مغزی باشد. درک عاطفی اجتماعی نیز از همان اوایل کودکی در کودک شکل میگیرد. رشد و پرورش مهارتهای مربوط به درک عاطفی- اجتماعی در کودکان سبب افزایش ظرفیت تعاملی در برقراری ارتباطات موفق با بزرگسالان و همسالان است. بر اساس تئوری ذهن که تمرکز آن بر کودکان سه تا پنج سال است، محققان معتقدند که کودکان در این سن قادرند ماهیت افکار و باورهای دیگران را درک کنند. آنها میگویند کودکان چهارساله میتوانند درک کنند که برخی باورهای افراد ممکن است اشتباه و غلط باشد. همچنین کودکان قادرند احساسات، شرایط و زمینه بروز احساسات را درک و توصیف کنند. آنها میتوانند دلایل
بروز احساس یا رفتار و نتیجه وقوع آن را نیز درک کنند. تعاملات اجتماعی که در کودکان شامل ارتباط با والدین، مربیان و همسالان است نیز از همان اوان کودکی در آنها شکل میگیرد. کودک در همان ابتدا حمایت و امنیت را در خانواده و در کنار والدین خود درک کرده و به آنها اعتماد میکند و بهاینترتیب دلبستگی در کودک شکل میگیرد. تعامل کودک با همسالان نقش بسزایی در رشد و پرورش کودک و توسعه روابط و مهارتهای بینفردی دارد. براساس نظریه ذهن، کودکان میتوانند مفهوم مشارکت و همکاری با دیگران، بهویژه همسالان را درک کنند. آنها میتوانند خود را با قواعد و قوانین گروهی سازگار کرده و از راهبردهای حل مسئله برای حل مسائل بهره ببرند. چگونگی برقراری تعامل کودک با دیگران نقش مهمی در پیشبینی موفقیت تحصیلی او در مقاطع بالاتر دارد، بهطوریکه هرچه تعامل کودک با اطرافیان مثبتتر باشد، موفقیت تحصیلی او در آینده بیشتر خواهد بود.
رشد اجتماعی- عاطفی در کودکان شامل پرورش احساساتی مانند خودآگاهی، خودتنظیمی، درک عاطفی- اجتماعی، تعامل با دیگران، بهویژه گروه همسالان، تعامل با والدین و دیگر بزرگسالان است. باید گفت که بازی نیز از مهمترین زمینهها برای رشد و توسعه این مهارتها در کودکان پیش از دبستان است. خودآگاهی اولین و مهمترین مفهومی است که کودک با آن آشنا میشود، زیرا رشد خودآگاهی و خوداتکایی در کودکان منجر به شکلگیری و شناخت علايق و انگیزهها شده و ضامن موفقیت او در مراحل بعدی زندگی و مقاطع تحصیلی است. خودآگاهی سبب میشود کودک با اندام فیزیکی خود، ویژگیهای روانی مانند تواناییها، علايق و قابلیتها آشنا شده و درک درستی از وجود خود به دست آورد.
خودتنظیمی مدیریت احساسات و رفتارهای مبتنیبر احساسات است و شامل مدیریت و کنترل رفتارهایی مانند توجهکردن، فعالیتهای شناختی و رفتار اجتماعی است. محققان دریافتهاند که جنبههای مختلف خودتنظیمی در کودکان میتواند موفقیت تحصیلی کودک را در مقاطع بالاتر و در مدرسه پیشبینی کند و آموزش نقش بسیار مهمی در رشد و پرورش خودتنظیمی و خودکنترلی در کودکان دارد. سه تا پنجسالگی، مهمترین سن برای رشد و پرورش عملکردهای اجرائی است که این امر ممکن است همزمان با تغییرات عملکردهای مغزی باشد. درک عاطفی اجتماعی نیز از همان اوایل کودکی در کودک شکل میگیرد. رشد و پرورش مهارتهای مربوط به درک عاطفی- اجتماعی در کودکان سبب افزایش ظرفیت تعاملی در برقراری ارتباطات موفق با بزرگسالان و همسالان است. بر اساس تئوری ذهن که تمرکز آن بر کودکان سه تا پنج سال است، محققان معتقدند که کودکان در این سن قادرند ماهیت افکار و باورهای دیگران را درک کنند. آنها میگویند کودکان چهارساله میتوانند درک کنند که برخی باورهای افراد ممکن است اشتباه و غلط باشد. همچنین کودکان قادرند احساسات، شرایط و زمینه بروز احساسات را درک و توصیف کنند. آنها میتوانند دلایل
بروز احساس یا رفتار و نتیجه وقوع آن را نیز درک کنند. تعاملات اجتماعی که در کودکان شامل ارتباط با والدین، مربیان و همسالان است نیز از همان اوان کودکی در آنها شکل میگیرد. کودک در همان ابتدا حمایت و امنیت را در خانواده و در کنار والدین خود درک کرده و به آنها اعتماد میکند و بهاینترتیب دلبستگی در کودک شکل میگیرد. تعامل کودک با همسالان نقش بسزایی در رشد و پرورش کودک و توسعه روابط و مهارتهای بینفردی دارد. براساس نظریه ذهن، کودکان میتوانند مفهوم مشارکت و همکاری با دیگران، بهویژه همسالان را درک کنند. آنها میتوانند خود را با قواعد و قوانین گروهی سازگار کرده و از راهبردهای حل مسئله برای حل مسائل بهره ببرند. چگونگی برقراری تعامل کودک با دیگران نقش مهمی در پیشبینی موفقیت تحصیلی او در مقاطع بالاتر دارد، بهطوریکه هرچه تعامل کودک با اطرافیان مثبتتر باشد، موفقیت تحصیلی او در آینده بیشتر خواهد بود.