عزاداری؛ نه به هر شکلی!
عزاداری؛ نه به هر شکلی!
این روزها برخی از عزاداریهای خارج از عرف معمول به خودنمایی منجر میشود. این نوع حرکات که در واقع خارجشدن از اهداف قیام امام حسین(ع) است جلوه عزاداری را از بین برده و از سوی افراد مؤمن و معتقد و علاقهمند محکوم است. به عنوان یک علاقهمند به حوزه نمایش -بهویژه نمایش ایرانی- در مطالعاتی که داشتهام؛ اولین بار حوالی قرن چهارم هجری، نوعی دستهروی در زمان حکومت متمایل به شیعه آلبویه شکل میگیرد. عزاداریهایی کمهیاهو همراه با سیاهپوشکردن در و دیوار شکل گرفت. این نوع عزاداری بعدها در دوره صفویه تقویت میشود. به تدریج جریان قدرتمندی باعث شکلگیری نوحهخوانی و اوجگیری مداحی میشود. همچنین کتاب روضهالشهدا (باغ شهدا) که مقتلی است و آن را حسین واعظکاشفی مینویسد، درباره سرگذشت حسین بنعلی و وقایع حزنانگیز کربلاست که در 10 باب و به سال ۹۰۸ هجری قمری (اواخر دوره تیموری و اویل صفویه) تألیف شد. بعد از این کتاب است که روضهخوانی رواج مییابد و هدف مداحان این میشود که سوگواران را بیش از پیش گریان كنند و به همین دلیل وقایع را اغراقآمیز و حوادثی را وارد روایت کنند که گاهی ریشه تاریخی ندارد و همین باعث میشود مورد انتقاد علمای برجسته قرار بگیرد و در زمان معاصر نیز آیتالله مطهری در کتاب حماسه حسینی به شدت به کتاب روضهالشهدا میتازد که چرا باید اینقدر وقایع را تحریف کرده و اغراقآمیز نشان دهد. البته کار واعظکاشفی در روضهالشهدا تاریخنگاری نبوده و اقدامش برای این است که شنوندگان را به شور و حال بیشتری درآورد. همین کتاب منبعی میشود که دیگر نسخههای اینچنینی هم نوشته شود از جمله نمونه ترکیاش بهنام حدیقهالسعدا نوشته میشود. حدیقهالسعدا اثر منثور و منظوم ملامحمد فضولی عارف و شاعر قرن دهم است. حتی مقتل منظوم هم نوشته میشود که نخستین آن به نام مقتل منظوم فدایی مازندرانی است. اینها خود به مرور تبدیل به جریانی میشود که شور و حال عزاداری را بیشتر ميکند و در این خصوص حدیث ثواب گریهکردن برای امام حسین (ع) هم تأثیرگذار بوده که در آن آمده است: هر کسی برای امام حسین (ع) بگرید، بگریاند و حتی تباکی کند (یعنی اگر نمیتواند گریه کند، اما به حالت محزون درآید و سر را پایین بیندازد و دست بر پیشانی بگذارد) این در پیش خدا پاداش دارد. برای همین مداحان، سخنوران و روضهخوانها دست به هر کاری میزدند که این اشک و گریه سرازیر شود... در مقابل علما بهحق معترض به هرگونه اقدامی شدند که هدفش فقط این باشد که به هر قیمتی بخواهند بگریانند. بیشک عزاداری برای اباعبداللهالحسین برای مسلمانان- بهویژه شیعه توصیه شده است، اما در این راه نباید شائبه ایجاد کند و حقایق تاریخی را وارونه نشان دهد و به این گونه اعمال نه تنها توصیهای نشده که دستور به عدم اجرایش داده شده است و اکنون نیز از رهبر انقلاب گرفته تا برخی از روحانیون بلندمرتبه این حرکت را محکوم میکنند. چنانكه میبینیم بحث قمهزدن و مسائلی که منجر به آسیبرساندن به بدن و خونآلودشدن آن میشود دیگر کم شده و این نوع اعمال حتی ممنوع شده است؛ چون در اسلام سفارش شده که هر کسی باید از بدنش نگهداری کند و نه اینکه به آن آسیبی بزند. عزاداری درست تأمل در هدف و شرایط امام حسین(ع) و خانوادهاش برای برپاداشتن حقیقت بوده است بنابراین نمیشود تن به هر نوع عزاداری غیرمعقولی داد که آن هدف بزرگ را از بین ببرد. خودم به عنوان یک علاقهمند به حوزه نمایش ایرانی چند بار در این باره فعالیتهایی کردهام، از جمله نمایش مجلس غریب تنهایی که با بازی علی سرابی اجرا شد که ترکیبی از نمایشهای روز و مجلس شبیهخوانی بود. همچنین چندین مقاله نوشتهام از جمله درباره روضهالشهدا و همچنین کتاب فتوتنامه سلطانی (باب ششم در مورد اساس سخنوری، معرکهگیری و مداحی) که واجد نکات جالبی است. به هر صورت ما اهل نمایش به دنبال آن هستیم که در شبیهخوانی نیز تجربه تاریخی وسیعی پیشروی مخاطبان قرار گیرد و در این رابطه نمایش پل نوشته و کار محمد رحمانیان یک نمونه ارزشمند است که در هر دو زمینه متن و اجرا ارزش دارد. همچنین خورشید کاروان که نمونه مردمیتری است که سالها از اجرایش میگذرد. ما تئاتریها دلمان میخواهد برداشتهایی را به صحنه بیاوریم که یادآور این واقعه تاریخی باشد یا اینکه هنرمندانه آن ایام را مرور کنیم. برخی از هیئتهای عزاداری نیز از سالها قبل به دنبال ارائه اشعاری هستند که از اواخر صفویه و با ترجیعبند معروف محتشم کاشانی باشد. بنابراین هیئتها فقط در سطح ظاهری به شور و حال نپردازند و از تحریف و پاشیدن بذر خشونت جلوگیری کنند چون خود امام هم در طول راهش به کربلا تأکید میکرد باید از خشونت جلوگیری کرد و میگفت: ما برای جنگ نیامدهایم، بلکه حقیقت اهمیت دارد. در جمعبندی میتوان یادآور شد که آنچه از گذشته به درستی رواج یافته که تابع حقایق منجر به قیام امام حسین (ع) است، میتواند بسترساز عزاداری در زمان ما باشد و غیر از این محکوم است چون تاریخ را تحریف میکند و ما را از حقایق این قیام بزرگ دور میگرداند.
این روزها برخی از عزاداریهای خارج از عرف معمول به خودنمایی منجر میشود. این نوع حرکات که در واقع خارجشدن از اهداف قیام امام حسین(ع) است جلوه عزاداری را از بین برده و از سوی افراد مؤمن و معتقد و علاقهمند محکوم است. به عنوان یک علاقهمند به حوزه نمایش -بهویژه نمایش ایرانی- در مطالعاتی که داشتهام؛ اولین بار حوالی قرن چهارم هجری، نوعی دستهروی در زمان حکومت متمایل به شیعه آلبویه شکل میگیرد. عزاداریهایی کمهیاهو همراه با سیاهپوشکردن در و دیوار شکل گرفت. این نوع عزاداری بعدها در دوره صفویه تقویت میشود. به تدریج جریان قدرتمندی باعث شکلگیری نوحهخوانی و اوجگیری مداحی میشود. همچنین کتاب روضهالشهدا (باغ شهدا) که مقتلی است و آن را حسین واعظکاشفی مینویسد، درباره سرگذشت حسین بنعلی و وقایع حزنانگیز کربلاست که در 10 باب و به سال ۹۰۸ هجری قمری (اواخر دوره تیموری و اویل صفویه) تألیف شد. بعد از این کتاب است که روضهخوانی رواج مییابد و هدف مداحان این میشود که سوگواران را بیش از پیش گریان كنند و به همین دلیل وقایع را اغراقآمیز و حوادثی را وارد روایت کنند که گاهی ریشه تاریخی ندارد و همین باعث میشود مورد انتقاد علمای برجسته قرار بگیرد و در زمان معاصر نیز آیتالله مطهری در کتاب حماسه حسینی به شدت به کتاب روضهالشهدا میتازد که چرا باید اینقدر وقایع را تحریف کرده و اغراقآمیز نشان دهد. البته کار واعظکاشفی در روضهالشهدا تاریخنگاری نبوده و اقدامش برای این است که شنوندگان را به شور و حال بیشتری درآورد. همین کتاب منبعی میشود که دیگر نسخههای اینچنینی هم نوشته شود از جمله نمونه ترکیاش بهنام حدیقهالسعدا نوشته میشود. حدیقهالسعدا اثر منثور و منظوم ملامحمد فضولی عارف و شاعر قرن دهم است. حتی مقتل منظوم هم نوشته میشود که نخستین آن به نام مقتل منظوم فدایی مازندرانی است. اینها خود به مرور تبدیل به جریانی میشود که شور و حال عزاداری را بیشتر ميکند و در این خصوص حدیث ثواب گریهکردن برای امام حسین (ع) هم تأثیرگذار بوده که در آن آمده است: هر کسی برای امام حسین (ع) بگرید، بگریاند و حتی تباکی کند (یعنی اگر نمیتواند گریه کند، اما به حالت محزون درآید و سر را پایین بیندازد و دست بر پیشانی بگذارد) این در پیش خدا پاداش دارد. برای همین مداحان، سخنوران و روضهخوانها دست به هر کاری میزدند که این اشک و گریه سرازیر شود... در مقابل علما بهحق معترض به هرگونه اقدامی شدند که هدفش فقط این باشد که به هر قیمتی بخواهند بگریانند. بیشک عزاداری برای اباعبداللهالحسین برای مسلمانان- بهویژه شیعه توصیه شده است، اما در این راه نباید شائبه ایجاد کند و حقایق تاریخی را وارونه نشان دهد و به این گونه اعمال نه تنها توصیهای نشده که دستور به عدم اجرایش داده شده است و اکنون نیز از رهبر انقلاب گرفته تا برخی از روحانیون بلندمرتبه این حرکت را محکوم میکنند. چنانكه میبینیم بحث قمهزدن و مسائلی که منجر به آسیبرساندن به بدن و خونآلودشدن آن میشود دیگر کم شده و این نوع اعمال حتی ممنوع شده است؛ چون در اسلام سفارش شده که هر کسی باید از بدنش نگهداری کند و نه اینکه به آن آسیبی بزند. عزاداری درست تأمل در هدف و شرایط امام حسین(ع) و خانوادهاش برای برپاداشتن حقیقت بوده است بنابراین نمیشود تن به هر نوع عزاداری غیرمعقولی داد که آن هدف بزرگ را از بین ببرد. خودم به عنوان یک علاقهمند به حوزه نمایش ایرانی چند بار در این باره فعالیتهایی کردهام، از جمله نمایش مجلس غریب تنهایی که با بازی علی سرابی اجرا شد که ترکیبی از نمایشهای روز و مجلس شبیهخوانی بود. همچنین چندین مقاله نوشتهام از جمله درباره روضهالشهدا و همچنین کتاب فتوتنامه سلطانی (باب ششم در مورد اساس سخنوری، معرکهگیری و مداحی) که واجد نکات جالبی است. به هر صورت ما اهل نمایش به دنبال آن هستیم که در شبیهخوانی نیز تجربه تاریخی وسیعی پیشروی مخاطبان قرار گیرد و در این رابطه نمایش پل نوشته و کار محمد رحمانیان یک نمونه ارزشمند است که در هر دو زمینه متن و اجرا ارزش دارد. همچنین خورشید کاروان که نمونه مردمیتری است که سالها از اجرایش میگذرد. ما تئاتریها دلمان میخواهد برداشتهایی را به صحنه بیاوریم که یادآور این واقعه تاریخی باشد یا اینکه هنرمندانه آن ایام را مرور کنیم. برخی از هیئتهای عزاداری نیز از سالها قبل به دنبال ارائه اشعاری هستند که از اواخر صفویه و با ترجیعبند معروف محتشم کاشانی باشد. بنابراین هیئتها فقط در سطح ظاهری به شور و حال نپردازند و از تحریف و پاشیدن بذر خشونت جلوگیری کنند چون خود امام هم در طول راهش به کربلا تأکید میکرد باید از خشونت جلوگیری کرد و میگفت: ما برای جنگ نیامدهایم، بلکه حقیقت اهمیت دارد. در جمعبندی میتوان یادآور شد که آنچه از گذشته به درستی رواج یافته که تابع حقایق منجر به قیام امام حسین (ع) است، میتواند بسترساز عزاداری در زمان ما باشد و غیر از این محکوم است چون تاریخ را تحریف میکند و ما را از حقایق این قیام بزرگ دور میگرداند.