40 سال از درگذشت آيتالله سيدمحمود طالقاني گذشت
انقلابي متجدد
شرق: روز عاشوراي امسال مصادف بود با سالروز درگذشت آيتالله محمود طالقاني؛ شخصيتي كه بيترديد يكي از مهمترين پيشگامان انقلاب اسلامي محسوب ميشود؛ فردي كه نهتنها در حوزه علمي و پژوهشي فعاليت گستردهاي داشت، بلكه همراه با ساير مبارزان در مبارزات ضداستبدادي نقش ويژهاي ايفا كرد. او آخرین سخنرانی خود را 16 شهریور 1358 به مناسبت سالروز کشتار مردم در میدان ژاله در 17 شهریور 1357 بر سر مزار شهدای آن واقعه ایراد كرد و دو روز بعد از اين سخنراني، يعني در 19 شهريور جان به جانآفرين تسليم كرد. در ادامه گزيدهاي از آن سخنراني را ميخوانيد.
آيتالله طالقاني درباره هدف شهداي 17 شهريور گفت: «رژیم و پشتیبانان آن و عوامل خارجی آن گمان میکردند، بعد از مدتهایی که فرهنگش را تحمیل کرده، اقتصادش را تحمیل کرده، خیال میکرد این ملت ساقط شد، کارش تمام شد، ولی 17 شهریور نشان داد که این ملت از جا بلند شد؛ با همه عوامل سقوط، با همه بندها، با همه قیدهای اخلاقی و فرهنگی و اقتصادی تحمیلشده، بندها را باز کرد و در مقابل گلولهها و در مقابل تانکها با مشت گرهکرده و فریاد اللهاکبر دنیا را تکان داد. فهماندند ما زندهایم، ما به خودمان متکی هستیم».
مرحوم طالقاني در ادامه سخنراني خود اظهار كرد: «این آمدن برای این است که تجدید عهد کنیم. ای بچههایی که در این خاک خفتهاید، ای جوانهایی که با گلوله دشمن تنهای شما و قلبهای شما دریده شد، ای زنهای بزرگواری که به میدان ریختید، بچهها را بغل گرفتید و در مقابل گلولهها شتافتید.
ما آمدیم بعد از یک سال با شما تجدید میثاق کنیم، خون شما میثاق ماست. فریاد اللهاکبر شما میثاق ماست. آن هدفی که شما دنبال کردید، در مقابل طاغوت و برای آزادی انسانهای ایران و مسلمان و همه انسانهای دنیا، ما با شما تجدید پیوند و تجدید عهد میکنیم که ما همان را تعقیب خواهیم کرد».
اين شخصيت برجسته انقلاب از تجديد پيمان در برابر هرگونه استبداد چنين گفت: «تجدید پیمان در مقابل هرگونه استبداد به هر شکل، تجدید پیمان در مقابل هرگونه استثمار و استحمار، تجدید پیمان برای آزادی همه بشر و همه مردم در آن روزی که شما آماده شدید سینه سپر کنید و خودتان را مقابل گلوله قرار بدهید، بزرگترین و عظیمترین کار تاریخ را کردید؛ رژیم را با آن همه قدرت، با آن همه پشتیبانی، با آن همه سلاحها، از پا درآوردید. درود خدا و درود همه ما بر شما باد.
این شهدای ما هم دنبال همین رسالت بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، در برابر اقتصاد تحمیلی، در برابر قوانین تحمیلی، در برابر محدودیتهای پلیسی حق اعتراض به کسی ندهند، حق انتقاد ندهند، حق فعالیت آزاد به مردم و مسلمانها و مردم آزاده دنیا ندهند».
او درباره تفاوت خوانشها از اسلام تصريح كرد: «در همین مسائلی که در کردستان پیش آمد، اگر ما بهجای پسگیری، پیشگیری میکردیم، اگر آن وقتی که من به سنندج رفتم با دوستانمان، عمل میکردند، با حس رحمت و در پرتو رحمت با اینها تماس میگرفتند و بندها را از اینها برمیداشتند، آن بندهایی که تحمیل شده بود و آنچه که رژیم بر اینها تحمیل کرده بود، آن رژیم غدار طاغوت، شاید این مسائل یا پیش نمیآمد یا کمتر پیش میآمد. همینطور نسبت به دیگران و نسبت به همه، ولی ما هنوز هدف اسلام را تشخیص ندادهایم.
همه میگوییم انقلاب اسلامی، بپرسید هدف اسلام چیست؟ این گروه، آن گروه، یکفر بعضهم بعضا، این آن را تکفیر میکند، این به آن میگوید مرتجع، این به آن میگوید انحرافی، ولی هنوز مشخص نشده اسلامی چه میخواهد، منظور اسلام چیست؟».
آيتالله طالقاني درباره اهميت مسئله شورا اظهار كرد: «صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسیترین مسائل اسلامی است؛ حتی به پیغمبرش با آن عظمت میگوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، ولی نه اینکه نکردند، میدانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث میکنند در این اصل اساسی قرآن که به چه صورت پیاده بشود؛ باید، شاید، یا اینکه میتوانند.
نه، این یک اصل اسلامی است؛ یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان. علی میفرمود: من استبد برایة هلک، هرکس استبداد کند، در کارهای خودش هلاک میشود... مگر در سنندج که این شورای نیمبند تشکیل شد، ضرری به جایی رسید. میبینیم آنجا نسبتا از همه منطقه کردستان آرامتر است؛ یعنی گروهها و افراد دستاندرکار اینطور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد، دیگر ما چه کاره هستیم؟!
شما هیچ! بروید دنبال کارتان، بگذارید این مردم مسئولیت پیدا کنند، این مردماند که کشته دادند، اینهایی که اینجا خوابیدهاند، از همین تودههای جنوب شهر بودهاند، منطق اینها بود. میگویند در کارخانهها اخلال میشود، خب یکمرتبه اخلال بشود، آن اصل مهمتر از این است که در یک کارخانه اخلال بشود. در کارخانه اخلال شد، شورا را تعطیل کنید، چرا؟».
او ادامه داد: «بیشتر این تشنجها، این فرصتطلبیهای عوامل ضد انقلاب و خارجی را زبانشان را میبستیم و سلاح از دست اینها میگرفتیم؛ اما متأسفانه دیر شد. ولی هنوز دیر نشده، همانطور که جلوی توپ و تانک رفتید، این مسئولیتها را شما دارید.
این بر عهده شماست. شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح میکنید؟
بیایید در مجلس خبرگان! میگویند بین موکلین شما مطرح میکنم، اینها هستند که ما را وکیل کردند.
میدانم برای چه وکیل کردند. ما موظفیم و نسبت به اینها مسئولیت داریم. باید دردها، اندیشهها، بدبختیها، ناراحتیها، عقبماندگیهای این مردم را جبران کنیم... امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد فرد مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم.
خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروهخواهی، فرصتطلبی و تحمیل عقیده را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنجکشیدهها، با محرومها همصدا بشویم».
محمدتقي رهبر
بيش از 50سال است كه مرحوم طالقاني را با نوشتههايش ميشناسم. فعاليتهايي كه آن مرحوم بر تفسير نهجالبلاغه داشته ارزشمند است كه اكنون در اختيار ما قرار گرفته است. آيتالله طالقاني علاوهبر آنكه به فعاليتهاي گسترده علمي و پژوهشي ميپرداخت، در حوزه اجتماعي و سياسي نيز همراه با نهضت آزادي اقدامات ويژهاي داشته است و از پيشگامان انقلاب اسلامي محسوب ميشود. بعد از انقلاب هم مورد ستايش حضرت امام قرار گرفت و مسئوليت امامت نماز جمعه تهران به او سپرده شد. او عالمي مبارز و خالص بود كه رنجهاي بسيار در راستاي تحقق اسلام واقعي متحمل شد.
اين سخن درستي است زيرا شرايط فعلي شباهت بسياري به دوران حكومت حضرت امير(ع) دارد. از اينرو ضرورت دارد كه در دانشگاهها و حوزهها بيش از پيش بر دانستن نهجالبلاغه اهتمام ورزيده شود تا بهطور گسترده مردم هم با ابعاد اين كتاب آشنا شوند و بهنوبه خود از تمام علما، فضلا و دانشگاهيان درخواست ميكنم كه درك نهجالبلاغه را بسيار مهم تلقي كنند تا اين كتاب از مظلوميت درآيد. در نهجالبلاغه مهمترين بحثهاي حكومتداري از ديد حضرت امير(ع) مطرح شده است و علاوه بر اين، بحثهاي مهمي درباره مكتب تربيتي حضرت علي(ع) و نوع نگاه حضرت به مقوله معيشت و اقتصاد مطرح شده است.
حال تصور كنيد اين مسائل مهم را مرحوم طالقاني سالها قبل دريافته بود و به همين دليل عمده همت خود را بر تفسير آن نهاد تا مباني نظري و عملي اميرالمومنين(ع) در جامعه رواج يابد كه البته براي اين موضوع هزينههاي بسياري داد، زيرا براي تحقق آن خود نيز مسير مبارزه با جهل و استبداد را در پيش گرفت.
محمدتقي فاضلميبدي
آنچه مرحوم طالقاني را در بين بسياري از روحانيون ممتاز كرده، توجه ايشان به نقش اسلام و قرآن در زندگي مردم است. او در دهه20 و در زماني كه انديشههاي چپ و راست در جامعه حاكم بود، دريافت كه بايد براي تبيين اسلام كاري كرد. او توانست با چنين ديدگاهي انديشه اسلام را در ميان مردم بياورد و جوانان را جذب دينگرايي كند. در كنار اين موضوع او مهمترين دغدغهاش استبدادستيزي و خرافاتستيزي بود و با دو مقدمه بسيار مهم بر كتابهاي محوالموهوم و صحوالمعلومِ شيخ خرقاني عليه استبداد و خرافات اقدام ويژهاي كرد. علاوهبر اينها او مقدمهاي با اهميت بر كتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله مرحوم نائيني كه در دفاع از مشروطيت به تحرير درآمده بود، نوشت و توانست اين كتابهاي ارزشمند را كه برای آگاهي مردم نوشته شده بود، از زير خروارها خاكِ فراموشي بيرون بياورد و احيا كند؛ بنابراين دو محور اصلي تفكر مرحوم طالقاني مبارزه با استبداد و خرافات بود و براي اين مهم سالها به زندان رفت كه در زندان هم بيكار ننشت و به رسالت آگاهيبخشياش ادامه داد.
آيتالله طالقاني يكي از علل بروز استبداد را جهل مردم ميدانست و ميگفت كه از احساسات و عواطف پاك مردم سوءاستفاده ميشود تا هر آنچه ميخواهند بر ملت تحميل كنند. ايشان به معناي واقعي يك روشنفكر بود، زيرا زمانه خود را بهدرستي ميشناخت و با آنكه ملبس بود، حوزه را رها كرد و همراه با مرحوم يدالله سحابي و مرحوم مهندس بازرگان وارد عرصه فرهنگي و سياسي شد. وقتي پرسش شد كه چه كسي جوانان را با اسلام آشنا كرد، مرحوم مطهري در بين افرادي مانند خودش، دكتر شريعتي، مهندس بازرگان و شخصيتهاي برجسته ديگر گفت كه طالقاني نسل جوان را با اسلام آشنا كرد.
شرق: روز عاشوراي امسال مصادف بود با سالروز درگذشت آيتالله محمود طالقاني؛ شخصيتي كه بيترديد يكي از مهمترين پيشگامان انقلاب اسلامي محسوب ميشود؛ فردي كه نهتنها در حوزه علمي و پژوهشي فعاليت گستردهاي داشت، بلكه همراه با ساير مبارزان در مبارزات ضداستبدادي نقش ويژهاي ايفا كرد. او آخرین سخنرانی خود را 16 شهریور 1358 به مناسبت سالروز کشتار مردم در میدان ژاله در 17 شهریور 1357 بر سر مزار شهدای آن واقعه ایراد كرد و دو روز بعد از اين سخنراني، يعني در 19 شهريور جان به جانآفرين تسليم كرد. در ادامه گزيدهاي از آن سخنراني را ميخوانيد.
آيتالله طالقاني درباره هدف شهداي 17 شهريور گفت: «رژیم و پشتیبانان آن و عوامل خارجی آن گمان میکردند، بعد از مدتهایی که فرهنگش را تحمیل کرده، اقتصادش را تحمیل کرده، خیال میکرد این ملت ساقط شد، کارش تمام شد، ولی 17 شهریور نشان داد که این ملت از جا بلند شد؛ با همه عوامل سقوط، با همه بندها، با همه قیدهای اخلاقی و فرهنگی و اقتصادی تحمیلشده، بندها را باز کرد و در مقابل گلولهها و در مقابل تانکها با مشت گرهکرده و فریاد اللهاکبر دنیا را تکان داد. فهماندند ما زندهایم، ما به خودمان متکی هستیم».
مرحوم طالقاني در ادامه سخنراني خود اظهار كرد: «این آمدن برای این است که تجدید عهد کنیم. ای بچههایی که در این خاک خفتهاید، ای جوانهایی که با گلوله دشمن تنهای شما و قلبهای شما دریده شد، ای زنهای بزرگواری که به میدان ریختید، بچهها را بغل گرفتید و در مقابل گلولهها شتافتید.
ما آمدیم بعد از یک سال با شما تجدید میثاق کنیم، خون شما میثاق ماست. فریاد اللهاکبر شما میثاق ماست. آن هدفی که شما دنبال کردید، در مقابل طاغوت و برای آزادی انسانهای ایران و مسلمان و همه انسانهای دنیا، ما با شما تجدید پیوند و تجدید عهد میکنیم که ما همان را تعقیب خواهیم کرد».
اين شخصيت برجسته انقلاب از تجديد پيمان در برابر هرگونه استبداد چنين گفت: «تجدید پیمان در مقابل هرگونه استبداد به هر شکل، تجدید پیمان در مقابل هرگونه استثمار و استحمار، تجدید پیمان برای آزادی همه بشر و همه مردم در آن روزی که شما آماده شدید سینه سپر کنید و خودتان را مقابل گلوله قرار بدهید، بزرگترین و عظیمترین کار تاریخ را کردید؛ رژیم را با آن همه قدرت، با آن همه پشتیبانی، با آن همه سلاحها، از پا درآوردید. درود خدا و درود همه ما بر شما باد.
این شهدای ما هم دنبال همین رسالت بودند، در مقابل فرهنگ تحمیلی، در برابر اقتصاد تحمیلی، در برابر قوانین تحمیلی، در برابر محدودیتهای پلیسی حق اعتراض به کسی ندهند، حق انتقاد ندهند، حق فعالیت آزاد به مردم و مسلمانها و مردم آزاده دنیا ندهند».
او درباره تفاوت خوانشها از اسلام تصريح كرد: «در همین مسائلی که در کردستان پیش آمد، اگر ما بهجای پسگیری، پیشگیری میکردیم، اگر آن وقتی که من به سنندج رفتم با دوستانمان، عمل میکردند، با حس رحمت و در پرتو رحمت با اینها تماس میگرفتند و بندها را از اینها برمیداشتند، آن بندهایی که تحمیل شده بود و آنچه که رژیم بر اینها تحمیل کرده بود، آن رژیم غدار طاغوت، شاید این مسائل یا پیش نمیآمد یا کمتر پیش میآمد. همینطور نسبت به دیگران و نسبت به همه، ولی ما هنوز هدف اسلام را تشخیص ندادهایم.
همه میگوییم انقلاب اسلامی، بپرسید هدف اسلام چیست؟ این گروه، آن گروه، یکفر بعضهم بعضا، این آن را تکفیر میکند، این به آن میگوید مرتجع، این به آن میگوید انحرافی، ولی هنوز مشخص نشده اسلامی چه میخواهد، منظور اسلام چیست؟».
آيتالله طالقاني درباره اهميت مسئله شورا اظهار كرد: «صدها بار من گفتم که مسئله شورا از اساسیترین مسائل اسلامی است؛ حتی به پیغمبرش با آن عظمت میگوید با این مردم مشورت کن، به اینها شخصیت بده، بدانند که مسئولیت دارند، ولی نه اینکه نکردند، میدانم که چرا نکردند، هنوز هم در مجلس خبرگان بحث میکنند در این اصل اساسی قرآن که به چه صورت پیاده بشود؛ باید، شاید، یا اینکه میتوانند.
نه، این یک اصل اسلامی است؛ یعنی همه مردم از خانه و زندگی و واحدها باید با هم مشورت کنند در کارشان. علی میفرمود: من استبد برایة هلک، هرکس استبداد کند، در کارهای خودش هلاک میشود... مگر در سنندج که این شورای نیمبند تشکیل شد، ضرری به جایی رسید. میبینیم آنجا نسبتا از همه منطقه کردستان آرامتر است؛ یعنی گروهها و افراد دستاندرکار اینطور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد، دیگر ما چه کاره هستیم؟!
شما هیچ! بروید دنبال کارتان، بگذارید این مردم مسئولیت پیدا کنند، این مردماند که کشته دادند، اینهایی که اینجا خوابیدهاند، از همین تودههای جنوب شهر بودهاند، منطق اینها بود. میگویند در کارخانهها اخلال میشود، خب یکمرتبه اخلال بشود، آن اصل مهمتر از این است که در یک کارخانه اخلال بشود. در کارخانه اخلال شد، شورا را تعطیل کنید، چرا؟».
او ادامه داد: «بیشتر این تشنجها، این فرصتطلبیهای عوامل ضد انقلاب و خارجی را زبانشان را میبستیم و سلاح از دست اینها میگرفتیم؛ اما متأسفانه دیر شد. ولی هنوز دیر نشده، همانطور که جلوی توپ و تانک رفتید، این مسئولیتها را شما دارید.
این بر عهده شماست. شاید بعضی از دوستان ما بگویند آقا شما چرا این مسائل را در میان توده مردم مطرح میکنید؟
بیایید در مجلس خبرگان! میگویند بین موکلین شما مطرح میکنم، اینها هستند که ما را وکیل کردند.
میدانم برای چه وکیل کردند. ما موظفیم و نسبت به اینها مسئولیت داریم. باید دردها، اندیشهها، بدبختیها، ناراحتیها، عقبماندگیهای این مردم را جبران کنیم... امیدواریم که همه ما هشیار بشویم. فرد فرد مسئولیت قبول بکنیم و این مسائل عظیم اسلامی را پیاده بکنیم.
خودرأیی و خودخواهی را کنار بگذاریم، گروهخواهی، فرصتطلبی و تحمیل عقیده را کنار بگذاریم و بیاییم با مردم، با دردمندها، با رنجکشیدهها، با محرومها همصدا بشویم».
محمدتقي رهبر
بيش از 50سال است كه مرحوم طالقاني را با نوشتههايش ميشناسم. فعاليتهايي كه آن مرحوم بر تفسير نهجالبلاغه داشته ارزشمند است كه اكنون در اختيار ما قرار گرفته است. آيتالله طالقاني علاوهبر آنكه به فعاليتهاي گسترده علمي و پژوهشي ميپرداخت، در حوزه اجتماعي و سياسي نيز همراه با نهضت آزادي اقدامات ويژهاي داشته است و از پيشگامان انقلاب اسلامي محسوب ميشود. بعد از انقلاب هم مورد ستايش حضرت امام قرار گرفت و مسئوليت امامت نماز جمعه تهران به او سپرده شد. او عالمي مبارز و خالص بود كه رنجهاي بسيار در راستاي تحقق اسلام واقعي متحمل شد.
اين سخن درستي است زيرا شرايط فعلي شباهت بسياري به دوران حكومت حضرت امير(ع) دارد. از اينرو ضرورت دارد كه در دانشگاهها و حوزهها بيش از پيش بر دانستن نهجالبلاغه اهتمام ورزيده شود تا بهطور گسترده مردم هم با ابعاد اين كتاب آشنا شوند و بهنوبه خود از تمام علما، فضلا و دانشگاهيان درخواست ميكنم كه درك نهجالبلاغه را بسيار مهم تلقي كنند تا اين كتاب از مظلوميت درآيد. در نهجالبلاغه مهمترين بحثهاي حكومتداري از ديد حضرت امير(ع) مطرح شده است و علاوه بر اين، بحثهاي مهمي درباره مكتب تربيتي حضرت علي(ع) و نوع نگاه حضرت به مقوله معيشت و اقتصاد مطرح شده است.
حال تصور كنيد اين مسائل مهم را مرحوم طالقاني سالها قبل دريافته بود و به همين دليل عمده همت خود را بر تفسير آن نهاد تا مباني نظري و عملي اميرالمومنين(ع) در جامعه رواج يابد كه البته براي اين موضوع هزينههاي بسياري داد، زيرا براي تحقق آن خود نيز مسير مبارزه با جهل و استبداد را در پيش گرفت.
محمدتقي فاضلميبدي
آنچه مرحوم طالقاني را در بين بسياري از روحانيون ممتاز كرده، توجه ايشان به نقش اسلام و قرآن در زندگي مردم است. او در دهه20 و در زماني كه انديشههاي چپ و راست در جامعه حاكم بود، دريافت كه بايد براي تبيين اسلام كاري كرد. او توانست با چنين ديدگاهي انديشه اسلام را در ميان مردم بياورد و جوانان را جذب دينگرايي كند. در كنار اين موضوع او مهمترين دغدغهاش استبدادستيزي و خرافاتستيزي بود و با دو مقدمه بسيار مهم بر كتابهاي محوالموهوم و صحوالمعلومِ شيخ خرقاني عليه استبداد و خرافات اقدام ويژهاي كرد. علاوهبر اينها او مقدمهاي با اهميت بر كتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله مرحوم نائيني كه در دفاع از مشروطيت به تحرير درآمده بود، نوشت و توانست اين كتابهاي ارزشمند را كه برای آگاهي مردم نوشته شده بود، از زير خروارها خاكِ فراموشي بيرون بياورد و احيا كند؛ بنابراين دو محور اصلي تفكر مرحوم طالقاني مبارزه با استبداد و خرافات بود و براي اين مهم سالها به زندان رفت كه در زندان هم بيكار ننشت و به رسالت آگاهيبخشياش ادامه داد.
آيتالله طالقاني يكي از علل بروز استبداد را جهل مردم ميدانست و ميگفت كه از احساسات و عواطف پاك مردم سوءاستفاده ميشود تا هر آنچه ميخواهند بر ملت تحميل كنند. ايشان به معناي واقعي يك روشنفكر بود، زيرا زمانه خود را بهدرستي ميشناخت و با آنكه ملبس بود، حوزه را رها كرد و همراه با مرحوم يدالله سحابي و مرحوم مهندس بازرگان وارد عرصه فرهنگي و سياسي شد. وقتي پرسش شد كه چه كسي جوانان را با اسلام آشنا كرد، مرحوم مطهري در بين افرادي مانند خودش، دكتر شريعتي، مهندس بازرگان و شخصيتهاي برجسته ديگر گفت كه طالقاني نسل جوان را با اسلام آشنا كرد.