به مناسبت زادروز استاد «حسین علیزاده»
نگرش عاشقانه به موسیقی
حمید فرید: برای اهالی موسیقی ابتدای شهریور مصادف با روز تولد حسین علیزاده، فرخنده است. برای من نیز دوستداشتن علیزاده دلیل محکمتری از اینکه در محضرش مشق سهتار کردهام، وجود ندارد. از کودکی با همه آثارش زندگی و پابهپای آثارش رشد کردهام. ولی از بد روزگار در دیدار مجددش مشکل افتاده است. هنوز هم صحنههای کلاسش را با همه اضطراب آن روزم برای خود تصویرسازی میکنم. کافی است به موسیقی روزگار کنونی بنگرید که فرهنگی چندتکه و چندپاره شده است. همه جوامع دنیا از فرهنگ خودشان متحول شدهاند اما ما به کشورهای توسعهیافته چشم داریم و از آنها تقلید میکنیم. نوآوری در موسیقی به معنی بهکاربردن فقط ساز ایرانی با هر نوع موسیقیای نیست. حسین علیزاده برای من و همنسلانم به عنوان تنها پرچمدار موسیقی نوین ایران از همین روست که اسطوره است. علیزاده پاره ای از تاریخ ماست که نوشتن از آن نوشتن از خود است. نوشتن از او تکراری است از مکررات و به فهم کنونیمان هشدار میدهد که در گمگشتگی متأخر و برخی از مکررات فرونمانیم. هنر یک هنرمند چگونه ماندگار میشود؟ اگر هنر یک هنرمند درخور، سنجیده و تأثیرگذار نباشد، خواهینخواهی به فراموشی سپرده میشود و به هیچ افسونی نمیشود آن هنرمند را بزرگ داشت. استاد علیزاده از چهرههای شاخص و تأثیرگذار در موسیقی ایران در دهههای گذشته است. فعالیت مستمر و تجربه راههای تازه در حوزه موسیقی ایران در عرصههای متفاوت نوازندگی، آهنگسازی در فرمهای موسیقی ایرانی و آهنگسازی موسیقی فیلم او را همواره جزء هنرمندان پیشرو و جریانساز قرار داده است. کارهایش ریشه در سنت دارد و با اندیشه خلاقانه روی این ریشهها حرکت کرده است. او هميشه در جستوجوي راههاي ديگري بوده كه ديگران نرفتهاند، استعداد خود را محدود نكرده و در جستوجوي راههاي تازهتر بوده و از ساز بهعنوان يك ابزار براي بيان تفكرات و احساساتش استفاده كرده است. حسين عليزاده استاد فضاسازي در بداههنوازي با امضای (نشان) خود است كه در بداههنوازيهايش با تار، سهتار، شورانگيز و سلانه به وفور ديده ميشود. عشق پایه هنر است و بهترین آثار هنرمند زمانی ساخته میشود که عاشق بوده است. علیزاده همیشه به محوریت عشق در موسیقی معتقد بوده و ارزش کارش در یک نگاه کلی و فراگیر به نگرش عاشقانه او به مقوله موسیقی و عدم تکرار دیگران بوده است. تأثیر علیزاده بر فضای موسیقی ایرانی انکارناپذیر است. میتوان به برخی از نوآوريهايش در موسیقی اشارهای کرد؛ ابداع مقام داد و بیداد، به انتخاب بداههنوازی تار به همراه تنبک در دو دستگاه با حالوهواي مختلف كه بیشتر بر مبنای موسیقی ردیفی پرداخته و برخلاف برخی از آثارش همچون «ماه و مه» و «آن و آن» به دنبال فضاهاي انتزاعي كمتري بوده؛ هرچند از دستان او همیشه ميتوان فضايي انتزاعي را بر پردههاي ساز شنيد. همچنین در مورد استفاده از ریتمهای لنگ نیز باید عنوان کرد که علیزاده در استفاده از این ریتمها بیشترین تأثیر را پذیرفته و به رواج و رونق آن مدد رسانده، در حالی که تا قبل از او تقریبا ریتمهای لنگ در اجراهای موسیقی ایرانی غایب بود. کافی است بر برخی از آثارش تأمل کرد، در هر لحظهاش حادثهای بکر را میتوان تجربه کرد. به جملهبندیهایش که بنگرید اگرچه اغلب بسط خلاقانه جملات ردیفاند، اما با جملات بدیع خود نوازنده در هم میآمیزند و در یک مکاشفه ناب از جملهپردازی و نوآنس و سونوریته و بیان و تکنیکهای بیبدیل مضرابیاش، در یک کلیت اندیشیده و ارگانیک، به سامان و انکشاف میرسند و یادآور لحظههای ناب از او هستند. موسیقی علیزاده برداشت شخصی و انتزاعی خودش از فضای موسیقی دستگاهی ایران است و اینکه این انتزاع را نظام زیباییشناسی یک فرهنگ میپذیرد یا خیر، موضوعی است که قضاوت درباره آن را به آیندگان میسپاریم. علیزاده به تنهایی خود یک نشان فرهنگ است؛ حتی نشان شوالیه فرانسه به نشانِ علیزاده مفتخر نشد. آثار علیزاده فراتر از معنای کلامی آن است و چنگ بر سنت زده و ریشه در دل خاک گسترانیده و از سرزمینی میسراید که میتوان از میان پردههایش زندگی جاری و ساری آن را دید و از میان همگان به تماشای مردمانش نشست. آثارش از دل برخاسته و وی با عشق از روح خود در آن دمیده و آن را به تعالی رسانده و به اصالت وجودی موسیقی اشاره میکند. اما آنچه مسلم است این است که حسین علیزاده به عنوان هنرمندی نوگرا و در عین حال آگاه و با دانش وسیع موسیقایی جزء سرمایههای موسیقی این سرزمین و از چهرههای شاخص و تأثیرگذار هنر ایران بوده و هست. حسین علیزاده تنها بازمانده پرکار و شاخص آن نسل برآمده از «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی» است. باید بماند سالها هنوز هم و همانی باشد که سحر میکرد و هر بار در خلقی بیبدیل بود، تا کماکان بر جایگاه یگانه نوآورترین آن نسل تکیه زند.
حمید فرید: برای اهالی موسیقی ابتدای شهریور مصادف با روز تولد حسین علیزاده، فرخنده است. برای من نیز دوستداشتن علیزاده دلیل محکمتری از اینکه در محضرش مشق سهتار کردهام، وجود ندارد. از کودکی با همه آثارش زندگی و پابهپای آثارش رشد کردهام. ولی از بد روزگار در دیدار مجددش مشکل افتاده است. هنوز هم صحنههای کلاسش را با همه اضطراب آن روزم برای خود تصویرسازی میکنم. کافی است به موسیقی روزگار کنونی بنگرید که فرهنگی چندتکه و چندپاره شده است. همه جوامع دنیا از فرهنگ خودشان متحول شدهاند اما ما به کشورهای توسعهیافته چشم داریم و از آنها تقلید میکنیم. نوآوری در موسیقی به معنی بهکاربردن فقط ساز ایرانی با هر نوع موسیقیای نیست. حسین علیزاده برای من و همنسلانم به عنوان تنها پرچمدار موسیقی نوین ایران از همین روست که اسطوره است. علیزاده پاره ای از تاریخ ماست که نوشتن از آن نوشتن از خود است. نوشتن از او تکراری است از مکررات و به فهم کنونیمان هشدار میدهد که در گمگشتگی متأخر و برخی از مکررات فرونمانیم. هنر یک هنرمند چگونه ماندگار میشود؟ اگر هنر یک هنرمند درخور، سنجیده و تأثیرگذار نباشد، خواهینخواهی به فراموشی سپرده میشود و به هیچ افسونی نمیشود آن هنرمند را بزرگ داشت. استاد علیزاده از چهرههای شاخص و تأثیرگذار در موسیقی ایران در دهههای گذشته است. فعالیت مستمر و تجربه راههای تازه در حوزه موسیقی ایران در عرصههای متفاوت نوازندگی، آهنگسازی در فرمهای موسیقی ایرانی و آهنگسازی موسیقی فیلم او را همواره جزء هنرمندان پیشرو و جریانساز قرار داده است. کارهایش ریشه در سنت دارد و با اندیشه خلاقانه روی این ریشهها حرکت کرده است. او هميشه در جستوجوي راههاي ديگري بوده كه ديگران نرفتهاند، استعداد خود را محدود نكرده و در جستوجوي راههاي تازهتر بوده و از ساز بهعنوان يك ابزار براي بيان تفكرات و احساساتش استفاده كرده است. حسين عليزاده استاد فضاسازي در بداههنوازي با امضای (نشان) خود است كه در بداههنوازيهايش با تار، سهتار، شورانگيز و سلانه به وفور ديده ميشود. عشق پایه هنر است و بهترین آثار هنرمند زمانی ساخته میشود که عاشق بوده است. علیزاده همیشه به محوریت عشق در موسیقی معتقد بوده و ارزش کارش در یک نگاه کلی و فراگیر به نگرش عاشقانه او به مقوله موسیقی و عدم تکرار دیگران بوده است. تأثیر علیزاده بر فضای موسیقی ایرانی انکارناپذیر است. میتوان به برخی از نوآوريهايش در موسیقی اشارهای کرد؛ ابداع مقام داد و بیداد، به انتخاب بداههنوازی تار به همراه تنبک در دو دستگاه با حالوهواي مختلف كه بیشتر بر مبنای موسیقی ردیفی پرداخته و برخلاف برخی از آثارش همچون «ماه و مه» و «آن و آن» به دنبال فضاهاي انتزاعي كمتري بوده؛ هرچند از دستان او همیشه ميتوان فضايي انتزاعي را بر پردههاي ساز شنيد. همچنین در مورد استفاده از ریتمهای لنگ نیز باید عنوان کرد که علیزاده در استفاده از این ریتمها بیشترین تأثیر را پذیرفته و به رواج و رونق آن مدد رسانده، در حالی که تا قبل از او تقریبا ریتمهای لنگ در اجراهای موسیقی ایرانی غایب بود. کافی است بر برخی از آثارش تأمل کرد، در هر لحظهاش حادثهای بکر را میتوان تجربه کرد. به جملهبندیهایش که بنگرید اگرچه اغلب بسط خلاقانه جملات ردیفاند، اما با جملات بدیع خود نوازنده در هم میآمیزند و در یک مکاشفه ناب از جملهپردازی و نوآنس و سونوریته و بیان و تکنیکهای بیبدیل مضرابیاش، در یک کلیت اندیشیده و ارگانیک، به سامان و انکشاف میرسند و یادآور لحظههای ناب از او هستند. موسیقی علیزاده برداشت شخصی و انتزاعی خودش از فضای موسیقی دستگاهی ایران است و اینکه این انتزاع را نظام زیباییشناسی یک فرهنگ میپذیرد یا خیر، موضوعی است که قضاوت درباره آن را به آیندگان میسپاریم. علیزاده به تنهایی خود یک نشان فرهنگ است؛ حتی نشان شوالیه فرانسه به نشانِ علیزاده مفتخر نشد. آثار علیزاده فراتر از معنای کلامی آن است و چنگ بر سنت زده و ریشه در دل خاک گسترانیده و از سرزمینی میسراید که میتوان از میان پردههایش زندگی جاری و ساری آن را دید و از میان همگان به تماشای مردمانش نشست. آثارش از دل برخاسته و وی با عشق از روح خود در آن دمیده و آن را به تعالی رسانده و به اصالت وجودی موسیقی اشاره میکند. اما آنچه مسلم است این است که حسین علیزاده به عنوان هنرمندی نوگرا و در عین حال آگاه و با دانش وسیع موسیقایی جزء سرمایههای موسیقی این سرزمین و از چهرههای شاخص و تأثیرگذار هنر ایران بوده و هست. حسین علیزاده تنها بازمانده پرکار و شاخص آن نسل برآمده از «مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی» است. باید بماند سالها هنوز هم و همانی باشد که سحر میکرد و هر بار در خلقی بیبدیل بود، تا کماکان بر جایگاه یگانه نوآورترین آن نسل تکیه زند.