الزامات تدوين الگوي اسلامي-ايراني پيشرفت
سيدمصطفي هاشميطبا
هشت سال قبل رهبر معظم انقلاب موضوع «الگوي پايه اسلامي-ايراني پيشرفت» را مطرح کردند و پس از هشت سال متني با عنوان يادشده تهيه و به ملاحظه ايشان رسانده شد. در 22 مهر 97 مقام معظم رهبري با ملاحظه سند مربوطه، مجمع تشخيص مصلحت، مجلس شوراي اسلامي، دولت، شوراي عالي امنيت ملي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي فضاي مجازي، دانشگاهها و حوزههاي علميه و صاحبنظران را مأمور بررسي و ارائه پيشنهادهاي لازم براي ارتقای آن کردند. همچنين مرکز اسلامي-ايراني پيشرفت را مأمور کردند تا با هماهنگي با مراجع يادشده برنامه زماني بررسي نسخه موجود را تنظيم و متعاقبا از نظرات ارائهشده در راستای تکميل سند بهرهبرداري کند. اين ارجاع حاکي از دورانديشي و نگاه دقيق ايشان است تا ضمن ارجنهادن به تلاشهاي انجامشده از نظرات عموم و خواص استفاده بهتري شود. درحالحاضر که پنج ماه از اين فراخوان ميگذرد، زمانبندي پيشنهادشده معلوم و مشخص نيست. با توجه به آنکه بيش از هفت سال صرف تدوين پيشنويس سند از سوی مرکز مربوطه شده است، وصول نظرات مراجع يادشده طبق قاعده مستلزم زمان درخورتوجهي خواهد بود و طبعا تا سال 1400 که در ابلاغيه ذکرشده مبدأ حرکت است، فاصله زماني چنداني نيست. نظر به اينکه موضوع نيز به صورت عمومي مطرح نشده، جا دارد با طرح عمومي موضوع از لحاظ مفهومي و شکلي به کار کيفيت و سرعت داده شود و اين نوشته نيز در همين راستا به رشته تحرير درآمده است.صرفنظر از آنکه مباني ذکرشده در سند، به خاطر زمان مناسب و تلاش وافري که به کار برده شده، مطالب مفيد و درخورتوجهي است؛ اما پرمحتوابودن جملات و عبارات به معني ناديدهگرفتن کليت مجموعه برای آنچه ميتواند وجود داشته باشد، نيست. گاه در يک مجموعه تکتک عبارات و کلمات از دقت و صحت کاملي برخوردار است؛ اما در درون خود ممکن است تعارضاتي با يکديگر پيدا کنند و نيز مجموعهای از خصلت همنوایي و همجهتي برخوردار نباشد. دراينباره ميتوان با يک نگاه نظاممند (سيستمي) به موضوع توجه کرد. به طور کلي هر سيستم ميتواند بهعنوان سيستمي باز يا سيستم بسته مطرح شود و معمولا در طبيعت زنده هر سيستمي را در نظر بگيريم؛ بهعنوان يک سيستم باز فعاليت ميکند و حتي عناصر نيز بهنوعي از اين امر تبعيت ميکنند. البته در سيستمهاي دستساخته انسان اغلب کوشش شده که سيستمهايي بهعنوان سيستم بسته طراحي شود؛ اما عملا اين سيستمها يا نابود شده يا بهتدريج به سيستم باز مبدل شدهاند.اگر مجموعه ارائهشده بهعنوان يک سيستم باز در نظر گرفته شود، ناگزير به چگونگي تعامل آن با دنياي 50 سال آينده بايد انديشيد. دنياي متحولي که سرعت تغييرات آن در مقایسه با سالهاي گذشته بسيار فزونتر شده است. اگر انديشه آفرينش يک دنياي زيبا باشد و به آن بسنده شود، طبعا يک امر انتزاعي انجام شده؛ يعني تأثير و تأثر دنياي خارج از خودمان ناديده گرفته شده است. قبل از هر طرحي براي آينده، بايد پيشرفت و توسعه دنيا را تصور کرد و درجه مراودات و تعامل با آن را سنجيد و سپس طراحي دنياي خود را آغاز کرد؛ مگر آنکه برخي فکر کنند آينده دنيا دست ما است.پيشرفت علوم و تکنولوژي تا زمان رنسانس از شيب کمي برخوردار بود...
اما پس از رنسانس و استفاده از انرژي فسيلي و سپس اتمي سير صعودي خاصي پيدا کرد و با ظهور دنياي انفورماتيک، هوش مصنوعي و علوم ژنتيک سير جهشي خاصي بهویژه در دستکاري طبيعت و نهايتا انسان صورت گرفت و امروز در حال جهش به مرزهاي دستنيافتني است. اين مسئله عملا همه مکاتب مانند مارکسيسم، ليبراليسم، اگزيستانسیاليسم و اومانيسم را زير سؤال برده و خواهد برد. در اين وادي اولين سؤال آن است که دنيا چه خواهد بود و پس از آن است که ميتوان پرسيد در اين دنيا ما چه ميخواهيم باشيم و سپس تدابير خود را به صورت واقعي و عملياتي برخوانيم.
اتفاقا در بخش «افق» خواستهاند تصاويري به دست دهند.
الف- در سند تهيهشده آمده است ايران در ميان پنج کشور پيشرفته جهان در توليد انديشه، علم و فناوري خواهد بود. سؤال اينجاست که آن پنج کشور کداماند و ملاکهاي پيشرفتهبودن کدام است که ما آنها را پيشرفته (و نه توسعهيافته) ميخوانيم. ميتوانستيم به جاي پنج، اعداد 10، 12 يا سه و چهار بگذاريم. آيا تنها آرزوکردن کافي است؟
ب- در سند تهيهشده آمده است از نظر سطح کلي پيشرفت و عدالت ايران در شمار چهار کشور آسيا و هفت کشور برتر دنيا خواهد بود. سؤال اينجاست کدام کشورها در شمار چهار يا هفت کشور فوق هستند و ملاک عدالت و پيشرفت کدام است؟ و آيا عدالت و پيشرفت آن کشورها با ابزار ما قابل سنجش است يا بايد آنها را از هماکنون وادار کنيم که مفهوم عدالت و پيشرفت ما را بپذيرند؟
ج- در سند تهيهشده آمده است تا آن زمان سلامت محيط زيست، پايداري منابع طبيعي، آب، انرژي و امنيت غذايي با حداقل نابرابري فضايي (غذایی) در کشور فراهم ميشود.
ميدانيم تقريبا همه اين امور در کشور ما شيب منفي را ميپيمايند. چگونه ميتوان شيب منفي را به مثبت برگرداند. علاوه بر آنکه رئيس دولت دهم برنامه چهارم توسعه را به گفته خود خمير کرد. اصولا در اجراي برنامههاي پنجساله حداکثر تا 20 درصد توفيق حاصل ميشود. در حال حاضر برنامه ششم توسعه در محاق فراموشي است و در تصويب بودجه سالانه مطلقا به آن توجه نميشود. چگونه قرار است براي 50 سال آينده بدون شناخت از جهان برنامهريزي شود. صدالبته برنامهريزي با استفاده از عبارات زيبا و آرزوها در متن برنامه، محقق نميشود اما زمان نشان داده حتي توفيق اجراي برنامههاي کوتاهمدت هم وجود نداشته است.
علاوه بر آن و حتي مقدم بر همه مطالب به نظر ميرسد حتي در تعبير عبارات و اصطلاحات، توفيق لازم به دست نيامده است. در برخي فرهنگها براي کلمات مصداق يا مصاديقي مييابند؛ بهطور مثال وقتي سخن از توسعه به ميان ميآورند ملاک آن را توليد ناخالص ملي ميدانند؛ يعني يک ملاک مشخص و واحد، اما وقتي ما ميگوييم پيشرفت ملاک کدام پيشرفت است؟
اصولا الگو يعني چه؟ در فرهنگ عميد ميخوانيم: نمونه؛ نمونه و شکل چيزي که از کاغذ يا مقوا بريده باشند مثل الگوي لباس که خياط از روي آن پارچه را ميبرد. پس «الگو» يا به عبارت ديگر «روبُر» نمونه تطبيقي و عيني از اصل است و بسيار بايد در دسترس و قابل مشاهده باشد.
البته اشخاص يا سازمانهاي مأمور به کاري هرگز خود را ناتوان در اجراي آن کار اعلام نميکنند. همانند وکلاي دادگستري که نوعا وظيفه خود را دفاع از متهم ميدانند و بسيار کم هستند که به جاي دفاع از متهم دفاع از حق کنند، بنابراين آن مأمور به کار سعي ميکند که کار خود را ارائه دهد حتي اگر در باطن به آن کماعتقاد باشد.
در همين جا خاطرنشان ميکنم بدون ترديد تلاش براي ايجاد الگوي پيشرفت براي کشور و برنامهريزي درازمدت بسيار لازم و ارزنده است و يقينا انديشمندان کشورمان در اين راه مأجور خواهند بود اما معلوم نيست در حالي که در شرايط فعلي کشورمان گرفتار محاصره اقتصادي همهجانبه آمريکا شده و فشار آن بر مردم منتقل شده و براي رفع آن بايد چارهانديشي کرد. برخي انديشمندان فقط به انتقاد از دولت و نظام ميپردازند در حالي که لازم است پيشنهادات خود را در قالب برنامههاي کوتاهمدت و تبعات اجراي آن به دولت ارائه دهند تا مقاومت مردم کشورمان با تلخي همراه نشود. البته همان انديشمنداني که دست در تدوين برنامه درازمدت دارند براي اين کار بسيار توانمندتر هستند.
هشت سال قبل رهبر معظم انقلاب موضوع «الگوي پايه اسلامي-ايراني پيشرفت» را مطرح کردند و پس از هشت سال متني با عنوان يادشده تهيه و به ملاحظه ايشان رسانده شد. در 22 مهر 97 مقام معظم رهبري با ملاحظه سند مربوطه، مجمع تشخيص مصلحت، مجلس شوراي اسلامي، دولت، شوراي عالي امنيت ملي، شوراي عالي انقلاب فرهنگي، شوراي عالي فضاي مجازي، دانشگاهها و حوزههاي علميه و صاحبنظران را مأمور بررسي و ارائه پيشنهادهاي لازم براي ارتقای آن کردند. همچنين مرکز اسلامي-ايراني پيشرفت را مأمور کردند تا با هماهنگي با مراجع يادشده برنامه زماني بررسي نسخه موجود را تنظيم و متعاقبا از نظرات ارائهشده در راستای تکميل سند بهرهبرداري کند. اين ارجاع حاکي از دورانديشي و نگاه دقيق ايشان است تا ضمن ارجنهادن به تلاشهاي انجامشده از نظرات عموم و خواص استفاده بهتري شود. درحالحاضر که پنج ماه از اين فراخوان ميگذرد، زمانبندي پيشنهادشده معلوم و مشخص نيست. با توجه به آنکه بيش از هفت سال صرف تدوين پيشنويس سند از سوی مرکز مربوطه شده است، وصول نظرات مراجع يادشده طبق قاعده مستلزم زمان درخورتوجهي خواهد بود و طبعا تا سال 1400 که در ابلاغيه ذکرشده مبدأ حرکت است، فاصله زماني چنداني نيست. نظر به اينکه موضوع نيز به صورت عمومي مطرح نشده، جا دارد با طرح عمومي موضوع از لحاظ مفهومي و شکلي به کار کيفيت و سرعت داده شود و اين نوشته نيز در همين راستا به رشته تحرير درآمده است.صرفنظر از آنکه مباني ذکرشده در سند، به خاطر زمان مناسب و تلاش وافري که به کار برده شده، مطالب مفيد و درخورتوجهي است؛ اما پرمحتوابودن جملات و عبارات به معني ناديدهگرفتن کليت مجموعه برای آنچه ميتواند وجود داشته باشد، نيست. گاه در يک مجموعه تکتک عبارات و کلمات از دقت و صحت کاملي برخوردار است؛ اما در درون خود ممکن است تعارضاتي با يکديگر پيدا کنند و نيز مجموعهای از خصلت همنوایي و همجهتي برخوردار نباشد. دراينباره ميتوان با يک نگاه نظاممند (سيستمي) به موضوع توجه کرد. به طور کلي هر سيستم ميتواند بهعنوان سيستمي باز يا سيستم بسته مطرح شود و معمولا در طبيعت زنده هر سيستمي را در نظر بگيريم؛ بهعنوان يک سيستم باز فعاليت ميکند و حتي عناصر نيز بهنوعي از اين امر تبعيت ميکنند. البته در سيستمهاي دستساخته انسان اغلب کوشش شده که سيستمهايي بهعنوان سيستم بسته طراحي شود؛ اما عملا اين سيستمها يا نابود شده يا بهتدريج به سيستم باز مبدل شدهاند.اگر مجموعه ارائهشده بهعنوان يک سيستم باز در نظر گرفته شود، ناگزير به چگونگي تعامل آن با دنياي 50 سال آينده بايد انديشيد. دنياي متحولي که سرعت تغييرات آن در مقایسه با سالهاي گذشته بسيار فزونتر شده است. اگر انديشه آفرينش يک دنياي زيبا باشد و به آن بسنده شود، طبعا يک امر انتزاعي انجام شده؛ يعني تأثير و تأثر دنياي خارج از خودمان ناديده گرفته شده است. قبل از هر طرحي براي آينده، بايد پيشرفت و توسعه دنيا را تصور کرد و درجه مراودات و تعامل با آن را سنجيد و سپس طراحي دنياي خود را آغاز کرد؛ مگر آنکه برخي فکر کنند آينده دنيا دست ما است.پيشرفت علوم و تکنولوژي تا زمان رنسانس از شيب کمي برخوردار بود...
اما پس از رنسانس و استفاده از انرژي فسيلي و سپس اتمي سير صعودي خاصي پيدا کرد و با ظهور دنياي انفورماتيک، هوش مصنوعي و علوم ژنتيک سير جهشي خاصي بهویژه در دستکاري طبيعت و نهايتا انسان صورت گرفت و امروز در حال جهش به مرزهاي دستنيافتني است. اين مسئله عملا همه مکاتب مانند مارکسيسم، ليبراليسم، اگزيستانسیاليسم و اومانيسم را زير سؤال برده و خواهد برد. در اين وادي اولين سؤال آن است که دنيا چه خواهد بود و پس از آن است که ميتوان پرسيد در اين دنيا ما چه ميخواهيم باشيم و سپس تدابير خود را به صورت واقعي و عملياتي برخوانيم.
اتفاقا در بخش «افق» خواستهاند تصاويري به دست دهند.
الف- در سند تهيهشده آمده است ايران در ميان پنج کشور پيشرفته جهان در توليد انديشه، علم و فناوري خواهد بود. سؤال اينجاست که آن پنج کشور کداماند و ملاکهاي پيشرفتهبودن کدام است که ما آنها را پيشرفته (و نه توسعهيافته) ميخوانيم. ميتوانستيم به جاي پنج، اعداد 10، 12 يا سه و چهار بگذاريم. آيا تنها آرزوکردن کافي است؟
ب- در سند تهيهشده آمده است از نظر سطح کلي پيشرفت و عدالت ايران در شمار چهار کشور آسيا و هفت کشور برتر دنيا خواهد بود. سؤال اينجاست کدام کشورها در شمار چهار يا هفت کشور فوق هستند و ملاک عدالت و پيشرفت کدام است؟ و آيا عدالت و پيشرفت آن کشورها با ابزار ما قابل سنجش است يا بايد آنها را از هماکنون وادار کنيم که مفهوم عدالت و پيشرفت ما را بپذيرند؟
ج- در سند تهيهشده آمده است تا آن زمان سلامت محيط زيست، پايداري منابع طبيعي، آب، انرژي و امنيت غذايي با حداقل نابرابري فضايي (غذایی) در کشور فراهم ميشود.
ميدانيم تقريبا همه اين امور در کشور ما شيب منفي را ميپيمايند. چگونه ميتوان شيب منفي را به مثبت برگرداند. علاوه بر آنکه رئيس دولت دهم برنامه چهارم توسعه را به گفته خود خمير کرد. اصولا در اجراي برنامههاي پنجساله حداکثر تا 20 درصد توفيق حاصل ميشود. در حال حاضر برنامه ششم توسعه در محاق فراموشي است و در تصويب بودجه سالانه مطلقا به آن توجه نميشود. چگونه قرار است براي 50 سال آينده بدون شناخت از جهان برنامهريزي شود. صدالبته برنامهريزي با استفاده از عبارات زيبا و آرزوها در متن برنامه، محقق نميشود اما زمان نشان داده حتي توفيق اجراي برنامههاي کوتاهمدت هم وجود نداشته است.
علاوه بر آن و حتي مقدم بر همه مطالب به نظر ميرسد حتي در تعبير عبارات و اصطلاحات، توفيق لازم به دست نيامده است. در برخي فرهنگها براي کلمات مصداق يا مصاديقي مييابند؛ بهطور مثال وقتي سخن از توسعه به ميان ميآورند ملاک آن را توليد ناخالص ملي ميدانند؛ يعني يک ملاک مشخص و واحد، اما وقتي ما ميگوييم پيشرفت ملاک کدام پيشرفت است؟
اصولا الگو يعني چه؟ در فرهنگ عميد ميخوانيم: نمونه؛ نمونه و شکل چيزي که از کاغذ يا مقوا بريده باشند مثل الگوي لباس که خياط از روي آن پارچه را ميبرد. پس «الگو» يا به عبارت ديگر «روبُر» نمونه تطبيقي و عيني از اصل است و بسيار بايد در دسترس و قابل مشاهده باشد.
البته اشخاص يا سازمانهاي مأمور به کاري هرگز خود را ناتوان در اجراي آن کار اعلام نميکنند. همانند وکلاي دادگستري که نوعا وظيفه خود را دفاع از متهم ميدانند و بسيار کم هستند که به جاي دفاع از متهم دفاع از حق کنند، بنابراين آن مأمور به کار سعي ميکند که کار خود را ارائه دهد حتي اگر در باطن به آن کماعتقاد باشد.
در همين جا خاطرنشان ميکنم بدون ترديد تلاش براي ايجاد الگوي پيشرفت براي کشور و برنامهريزي درازمدت بسيار لازم و ارزنده است و يقينا انديشمندان کشورمان در اين راه مأجور خواهند بود اما معلوم نيست در حالي که در شرايط فعلي کشورمان گرفتار محاصره اقتصادي همهجانبه آمريکا شده و فشار آن بر مردم منتقل شده و براي رفع آن بايد چارهانديشي کرد. برخي انديشمندان فقط به انتقاد از دولت و نظام ميپردازند در حالي که لازم است پيشنهادات خود را در قالب برنامههاي کوتاهمدت و تبعات اجراي آن به دولت ارائه دهند تا مقاومت مردم کشورمان با تلخي همراه نشود. البته همان انديشمنداني که دست در تدوين برنامه درازمدت دارند براي اين کار بسيار توانمندتر هستند.