تأثیر محیط آموزشی بر اخلاق و سبک زندگی دانشآموزان
کامل حسینی. معلم
در جهان دانشهای جغرافیایی، همیشه بر دو قطب «انسان» و «زیستبوم یا طبیعت» و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر تأکید میشود. گاهی جغرافیا در فرایند شکوفایی ماهیت و تجلی جوهر حقیقت نهایی با انسانها، آنچنان نقش کارایی ایفا میکند که خصوصیات رفتار انسانها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. آیا در جهان آموزشوپرورش نیز چنین نسبت متقابلی بین دو قطب اصلی «دانشآموزان» و «محیط آموزشی» برقرار است؟ از اخبارهایی که این روزها و هرازچندگاهی میشنویم، خبر آسیبهای جانی بر روح و جسم دانشآموزان در مدارس است و ازقضا آسیبزاتر از آنها، تکرار همین فاجعهها در مدارس دیگر و به شکلی دیگر است که همگی از نامساعدبودن فضای آموزشی و پرورشی گزارش میدهند. اگرچه مرگ و جراحت شدید وارده بر جان دانشآموزان دردی بسیار گران و جبرانناپذیر است، اما مسئله فقط ازدستدادن جان چند دانشآموز در چند مدرسه در مناطق مختلف نیست؛ زیرا قرار نیست تنها برای جلوگیری از مرگ و سایر خسارات جانی، به اینگونه ماجراها بنگریم. در مدارسی که هنوز حتی کوچکترین خبری از سایر خسارتهای جانی و مالی نمیشنویم، با معضلات پنهان دیگری مانند گسترش روحیه سهلانگاری و بیتفاوتی در آینده افرادی روبهرو میشویم که محیط آموزشی نامناسب در آنها پرورش خواهد داد و ازقضا مشکلات آشکار اعم از مرگ و سوختگی در زندگی دانشآموزان آینده نیز ناشی از گسترش چنین روحیههایی در افراد امروزی است.
بنابراین، یک محیط آموزشی نامساعد همیشه با ساختار درونی و بیرونی نامساعدش، در حکم دستهایی نامرئی، اما فعال بر همان وضعیت درونی و بیرونی زشت و شکستخورده خود، هدایت تربیت سلبی دانشآموزان را طبق الگوهای نامساعد خود بر عهده خواهد گرفت.
اگر محیط آموزشی معیارهای استاندارد را در زمینه سیستم گرمایشی و سرمایشی نداشته باشد، همچنین محیط مدارس کتابخانه مجهز، آزمایشگاه مجهز و سرویس بهداشتی مطلوبی در مدارس نداشته باشد، به احتمال زیاد تربیت و آموزش دانشآموزان نیز رویهای شکستخورده و ناشایست به خود خواهد گرفت و دانشآموزان در چنین فضایی، به مسائل مهم در زندگی حاضر و آینده مانند ایمنیسازی محیط خانه، کار و زندگی، مطالعه کتاب غیردرسی، اخلاق پژوهشمحوری و رعایت نظافت بهطور شایسته اهمیت چندانی نخواهند داد و اخلاقهایی مانند سهلانگاری، تنبلی، راحتطلبی، علمستیزی، بیتوجهی به محیط زندگی و مسائل بهداشتی آن و... جای آنها را خواهد گرفت؛ زیرا محیط آموزشی بهمنزله کتاب درسی، مربی و الگوی عملی آنها را به سمتوسوی سبک زندگی و رفتارهای منطبق با ساختار نامساعد خود سوق خواهد داد.
بنده در دوران تدریس 15ساله خود بارها شاهد حضور در برخی مدارس بودهام که از یک سرویس بهداشتی سالم و با امکانات بسیار ابتدایی مانند مایعدستشویی به مدت چند سال محروم بودند. اکنون در نظر بگیرید با حاکمیت چنین شرایطی در این مدرسه، آیا سخنگفتن و سفارش به حفظ بدن و رعایت اخلاق بهداشتمداری میتواند چندان کارساز و گیرا باشد؟
مخلص سخن اینکه هدف از رسیدگی به وضعیت محروم محیط مدارس بهجز رفع تهدیدهای جان دانشآموزان، توجه همزمان به نقش زنده تربیتی جوهر فضای مدارس بر زندگی دانشآموزانی است که قرار است در آینده جایگاه مسئولان امروزی را پر کنند و احتمالا برخی از اخلاقها و خصوصیات رفتاری خود را در کارهای اجرائی بروز خواهند داد که جوهر زنده فضای مدرسه امروزی در آنها پرورش داده است.
در جهان دانشهای جغرافیایی، همیشه بر دو قطب «انسان» و «زیستبوم یا طبیعت» و تأثیر متقابل آنها بر یکدیگر تأکید میشود. گاهی جغرافیا در فرایند شکوفایی ماهیت و تجلی جوهر حقیقت نهایی با انسانها، آنچنان نقش کارایی ایفا میکند که خصوصیات رفتار انسانها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. آیا در جهان آموزشوپرورش نیز چنین نسبت متقابلی بین دو قطب اصلی «دانشآموزان» و «محیط آموزشی» برقرار است؟ از اخبارهایی که این روزها و هرازچندگاهی میشنویم، خبر آسیبهای جانی بر روح و جسم دانشآموزان در مدارس است و ازقضا آسیبزاتر از آنها، تکرار همین فاجعهها در مدارس دیگر و به شکلی دیگر است که همگی از نامساعدبودن فضای آموزشی و پرورشی گزارش میدهند. اگرچه مرگ و جراحت شدید وارده بر جان دانشآموزان دردی بسیار گران و جبرانناپذیر است، اما مسئله فقط ازدستدادن جان چند دانشآموز در چند مدرسه در مناطق مختلف نیست؛ زیرا قرار نیست تنها برای جلوگیری از مرگ و سایر خسارات جانی، به اینگونه ماجراها بنگریم. در مدارسی که هنوز حتی کوچکترین خبری از سایر خسارتهای جانی و مالی نمیشنویم، با معضلات پنهان دیگری مانند گسترش روحیه سهلانگاری و بیتفاوتی در آینده افرادی روبهرو میشویم که محیط آموزشی نامناسب در آنها پرورش خواهد داد و ازقضا مشکلات آشکار اعم از مرگ و سوختگی در زندگی دانشآموزان آینده نیز ناشی از گسترش چنین روحیههایی در افراد امروزی است.
بنابراین، یک محیط آموزشی نامساعد همیشه با ساختار درونی و بیرونی نامساعدش، در حکم دستهایی نامرئی، اما فعال بر همان وضعیت درونی و بیرونی زشت و شکستخورده خود، هدایت تربیت سلبی دانشآموزان را طبق الگوهای نامساعد خود بر عهده خواهد گرفت.
اگر محیط آموزشی معیارهای استاندارد را در زمینه سیستم گرمایشی و سرمایشی نداشته باشد، همچنین محیط مدارس کتابخانه مجهز، آزمایشگاه مجهز و سرویس بهداشتی مطلوبی در مدارس نداشته باشد، به احتمال زیاد تربیت و آموزش دانشآموزان نیز رویهای شکستخورده و ناشایست به خود خواهد گرفت و دانشآموزان در چنین فضایی، به مسائل مهم در زندگی حاضر و آینده مانند ایمنیسازی محیط خانه، کار و زندگی، مطالعه کتاب غیردرسی، اخلاق پژوهشمحوری و رعایت نظافت بهطور شایسته اهمیت چندانی نخواهند داد و اخلاقهایی مانند سهلانگاری، تنبلی، راحتطلبی، علمستیزی، بیتوجهی به محیط زندگی و مسائل بهداشتی آن و... جای آنها را خواهد گرفت؛ زیرا محیط آموزشی بهمنزله کتاب درسی، مربی و الگوی عملی آنها را به سمتوسوی سبک زندگی و رفتارهای منطبق با ساختار نامساعد خود سوق خواهد داد.
بنده در دوران تدریس 15ساله خود بارها شاهد حضور در برخی مدارس بودهام که از یک سرویس بهداشتی سالم و با امکانات بسیار ابتدایی مانند مایعدستشویی به مدت چند سال محروم بودند. اکنون در نظر بگیرید با حاکمیت چنین شرایطی در این مدرسه، آیا سخنگفتن و سفارش به حفظ بدن و رعایت اخلاق بهداشتمداری میتواند چندان کارساز و گیرا باشد؟
مخلص سخن اینکه هدف از رسیدگی به وضعیت محروم محیط مدارس بهجز رفع تهدیدهای جان دانشآموزان، توجه همزمان به نقش زنده تربیتی جوهر فضای مدارس بر زندگی دانشآموزانی است که قرار است در آینده جایگاه مسئولان امروزی را پر کنند و احتمالا برخی از اخلاقها و خصوصیات رفتاری خود را در کارهای اجرائی بروز خواهند داد که جوهر زنده فضای مدرسه امروزی در آنها پرورش داده است.