وظيفه حاميان، مخالفان و رئيسجمهور
نجفقلي حبيبي . استاد دانشگاه
جريان اصلاحات در دو انتخابات رياستجمهوري گذشته، از حسن روحاني حمایت کرد. به بيان ديگر صداي اصلاحطلبي و جريان دانشجويي، صداي غالب در ميان حاميان رئيسجمهور بود. در آن روزها توضيح داده شد که جريان اصلاحات منافع و مصلحت کشور را به منافع و مصلحت خود ترجيح داده و مطالبهاي جز تحقق شعارها و وعدههاي روحاني از او ندارد. شرايط خاص کشور اقتضا ميکرد باورمندان به تفکر اصلاحطلبي، در دور دوم بيش از دور نخست براي پيروزي روحاني تلاش کنند. امروز اين جريان از برخي عملکردهاي قابل نقد دولت، انتقاد ميکند اما همين جلسه اخير اصلاحطلبان و دولت نشان داد آنان همچنان موفقيت روحاني و دولت منتخب اکثريت مردم را يک رويداد ملي ميدانند؛ زیرا هرگونه ناکامي دولت در شرايط فعلي، براي کشور خسارتبار خواهد بود. عزت، سربلندي و پيشرفت کشور نيازمند حمايت از دولت همراه با انتقادات سازنده به دولتمردان است. مخالفان دولت نيز حتما متوجه اثرات تدابير دولت بهويژه در صحنههاي خارجي هستند و نبايد چشم بر اين مسئله ببندند. فراموش نکنيم دشمنيهاي خارجي با ايران، فرصت مناسبي را براي جريانهاي سياسي داخلي فراهم کرده تا با آغاز گفتوگو، بهدنبال راههاي
بهتر براي حذف موانع و کارشکنيهاي داخلي براي حل مشکلات مردم و توسعه ايران باشند. از ابتداي انقلاب، دو جريان اصلي با دو سليقه مختلف در کشور حضور داشتند که امروز با دشمن مشترک داخلي و خارجي مواجهاند: ناکارآمدي و مثلث اسرائيل، آمريکا و عربستان. اگرچه تضميني براي اينکه مخالفان دولت دست از بحرانسازي بردارند، وجود ندارد اما در ظاهر امر همه جريانها و دو قوه ديگر اعلام ميکنند کمک به دولت يک وظيفه است. اميد است مخالفان دولت به اين نتيجه برسند که همه در يک کشتي نشستهايم و اگر رخنهاي در کشتي اتفاق بيفتد، همه غرق خواهند شد. امروز همه گروهها، رسانهها و روشنفکران همصدا با مردم بر اين مهم اتفاقنظر دارند که فرصت جناحبندي وجود ندارد. همه شاهدند علاوه بر برخي کارشکنيهاي توجيهناپذیر، اين دولت با بلاياي طبيعي مانند سيل و زلزله و هزينههاي آني و فوري آن، چالشهاي بزرگتري مانند مسئله جمعيت و محيط زيست و آب و معضلات کهنگي نظام مديريتي کشور و اهميت تحول در آن دارد. روحاني بر اساس وعده انتخاباتي خود بايد ساختار مديريتي کشور را بهتدريج جوان کند نه اينکه مجلس با اصلاح قانون بازنشستگي، مديران پير را ملزم به کنارهگيري
کند. دستگاههاي دولتي و حتي ساير ارگانها از منظر قانوني، سازماندهي بدنه و تشکيلاتي نياز به اصلاح و حتي دگرگوني دارند. امروز تغييرات گستردهاي در جهان روي داده و نميتوان با شيوههاي مديريتي دهههاي قبل، به نيازهاي جامعه و مردم پاسخ داد.
موضوع فساد نيز از مسائل بسيار جديای است که انتظار ميرود همه ارکان نظام مقتدرانه در برابر تخلفات و فساد و جريانهاي قدرتمند حامي آن بايستند. به نظر نگارنده در گام نخست بايد براي قرارگرفتن کشور در مسير رشد و توسعه، همه به قانون بازگردند و از رفتارهاي فراقانوني پرهيز شود. عدهاي همواره خود را برتر از ساير مردم ميدانند اما به هرجهت چارهاي جز مقابله با دانهدرشتها نيست. کشور متعلق به همه مردم است و براي اينکه جامعه به حق خود دست يابد، بايد يک نظام اجتماعي متعادل وجود داشته باشد که اين امور را سامان ببخشد و همه دستگاهها بايد بهدرستي به مسئوليت خود عمل کنند و پاسخگو باشند. هيچگاه مانند امروز ضرورت توافق بر سر اشتراکات و منافع ملي احساس نشده بود. همه نيروها فارغ از هر سليقهاي بايد براي ارائه بهترين راهحلهاي اداره کشور، از هم پيشي بگيرند. جمعيت آسيبپذير کشور در حال افزايش روزافزون است و اقتصاد تکمحصولي ايران، دشمن را به اين نتيجه رسانده تا از ابزار تحريم استفاده کند. آنان که واقعا و نه در شعار، حامي اقتدار ملي و آرامش عمومي هستند، بايد با دولت بهعنوان مظهر اراده ملت همکاري کنند. شايد براي عدهاي
اهميتي نداشته باشد که در کشور چه خبر است و ايران با چه تهديداتي روبهرو است اما با توجه به مقررات و قوانيني که در کشور وجود دارد، قطعا بايد راه را بر مخالفان بست. به عبارتي همه دستگاهها باید با اقتدار از قوانين بازدارنده البته بدون افراط براي بازگشت همه جريانها به مسير مصلحت عمومي و صلاح اجتماعي بهره ببرند. دولت هم وظايفي دارد که لازم است درباره آن به مردم و نخبگان پاسخگو باشد و توضيح دهد. گفته ميشود رئيسجمهور به اين نتيجه رسيده برخي از وزرا بايد با کابينه خداحافظي کنند. روحاني خود بايد تصميم بگيرد که در اين وضعيت، نيروهاي تازه تا چه حد ميتوانند به دولت کمک کنند و رفتن يا ماندن وزراي کنوني چه اثراتي دارد. ترميم رويکرد اقتصادي دولت در کنار پرهيز از کمتوجهي به حوزههايي نظير سياست، فرهنگ و آموزش عالي، دو مسئله حياتي براي دولت است. وزراي فرهنگ و ارشاد، آموزشوپرورش و آموزش عالي، حتما نيازمند تحرک بيشتر هستند و در بخش سياسي نيز وزارت کشور ميتواند با ابزارهایي که در اختيار دارد، فضاي مناسبتري فراهم کند. اقتصاد محور هر جامعهاي است اما نبايد از نقش ساير بخشها غافل شد. بهبود شرايط فرهنگ و هنر، ايجاد
نشاط در جامعه و البته بهبود وضعيت ساکن دانشگاهها، در کنار ترميم بخش اقتصادي، گلهمندي مردم را به رضايت تبديل ميکند.
جريان اصلاحات در دو انتخابات رياستجمهوري گذشته، از حسن روحاني حمایت کرد. به بيان ديگر صداي اصلاحطلبي و جريان دانشجويي، صداي غالب در ميان حاميان رئيسجمهور بود. در آن روزها توضيح داده شد که جريان اصلاحات منافع و مصلحت کشور را به منافع و مصلحت خود ترجيح داده و مطالبهاي جز تحقق شعارها و وعدههاي روحاني از او ندارد. شرايط خاص کشور اقتضا ميکرد باورمندان به تفکر اصلاحطلبي، در دور دوم بيش از دور نخست براي پيروزي روحاني تلاش کنند. امروز اين جريان از برخي عملکردهاي قابل نقد دولت، انتقاد ميکند اما همين جلسه اخير اصلاحطلبان و دولت نشان داد آنان همچنان موفقيت روحاني و دولت منتخب اکثريت مردم را يک رويداد ملي ميدانند؛ زیرا هرگونه ناکامي دولت در شرايط فعلي، براي کشور خسارتبار خواهد بود. عزت، سربلندي و پيشرفت کشور نيازمند حمايت از دولت همراه با انتقادات سازنده به دولتمردان است. مخالفان دولت نيز حتما متوجه اثرات تدابير دولت بهويژه در صحنههاي خارجي هستند و نبايد چشم بر اين مسئله ببندند. فراموش نکنيم دشمنيهاي خارجي با ايران، فرصت مناسبي را براي جريانهاي سياسي داخلي فراهم کرده تا با آغاز گفتوگو، بهدنبال راههاي
بهتر براي حذف موانع و کارشکنيهاي داخلي براي حل مشکلات مردم و توسعه ايران باشند. از ابتداي انقلاب، دو جريان اصلي با دو سليقه مختلف در کشور حضور داشتند که امروز با دشمن مشترک داخلي و خارجي مواجهاند: ناکارآمدي و مثلث اسرائيل، آمريکا و عربستان. اگرچه تضميني براي اينکه مخالفان دولت دست از بحرانسازي بردارند، وجود ندارد اما در ظاهر امر همه جريانها و دو قوه ديگر اعلام ميکنند کمک به دولت يک وظيفه است. اميد است مخالفان دولت به اين نتيجه برسند که همه در يک کشتي نشستهايم و اگر رخنهاي در کشتي اتفاق بيفتد، همه غرق خواهند شد. امروز همه گروهها، رسانهها و روشنفکران همصدا با مردم بر اين مهم اتفاقنظر دارند که فرصت جناحبندي وجود ندارد. همه شاهدند علاوه بر برخي کارشکنيهاي توجيهناپذیر، اين دولت با بلاياي طبيعي مانند سيل و زلزله و هزينههاي آني و فوري آن، چالشهاي بزرگتري مانند مسئله جمعيت و محيط زيست و آب و معضلات کهنگي نظام مديريتي کشور و اهميت تحول در آن دارد. روحاني بر اساس وعده انتخاباتي خود بايد ساختار مديريتي کشور را بهتدريج جوان کند نه اينکه مجلس با اصلاح قانون بازنشستگي، مديران پير را ملزم به کنارهگيري
کند. دستگاههاي دولتي و حتي ساير ارگانها از منظر قانوني، سازماندهي بدنه و تشکيلاتي نياز به اصلاح و حتي دگرگوني دارند. امروز تغييرات گستردهاي در جهان روي داده و نميتوان با شيوههاي مديريتي دهههاي قبل، به نيازهاي جامعه و مردم پاسخ داد.
موضوع فساد نيز از مسائل بسيار جديای است که انتظار ميرود همه ارکان نظام مقتدرانه در برابر تخلفات و فساد و جريانهاي قدرتمند حامي آن بايستند. به نظر نگارنده در گام نخست بايد براي قرارگرفتن کشور در مسير رشد و توسعه، همه به قانون بازگردند و از رفتارهاي فراقانوني پرهيز شود. عدهاي همواره خود را برتر از ساير مردم ميدانند اما به هرجهت چارهاي جز مقابله با دانهدرشتها نيست. کشور متعلق به همه مردم است و براي اينکه جامعه به حق خود دست يابد، بايد يک نظام اجتماعي متعادل وجود داشته باشد که اين امور را سامان ببخشد و همه دستگاهها بايد بهدرستي به مسئوليت خود عمل کنند و پاسخگو باشند. هيچگاه مانند امروز ضرورت توافق بر سر اشتراکات و منافع ملي احساس نشده بود. همه نيروها فارغ از هر سليقهاي بايد براي ارائه بهترين راهحلهاي اداره کشور، از هم پيشي بگيرند. جمعيت آسيبپذير کشور در حال افزايش روزافزون است و اقتصاد تکمحصولي ايران، دشمن را به اين نتيجه رسانده تا از ابزار تحريم استفاده کند. آنان که واقعا و نه در شعار، حامي اقتدار ملي و آرامش عمومي هستند، بايد با دولت بهعنوان مظهر اراده ملت همکاري کنند. شايد براي عدهاي
اهميتي نداشته باشد که در کشور چه خبر است و ايران با چه تهديداتي روبهرو است اما با توجه به مقررات و قوانيني که در کشور وجود دارد، قطعا بايد راه را بر مخالفان بست. به عبارتي همه دستگاهها باید با اقتدار از قوانين بازدارنده البته بدون افراط براي بازگشت همه جريانها به مسير مصلحت عمومي و صلاح اجتماعي بهره ببرند. دولت هم وظايفي دارد که لازم است درباره آن به مردم و نخبگان پاسخگو باشد و توضيح دهد. گفته ميشود رئيسجمهور به اين نتيجه رسيده برخي از وزرا بايد با کابينه خداحافظي کنند. روحاني خود بايد تصميم بگيرد که در اين وضعيت، نيروهاي تازه تا چه حد ميتوانند به دولت کمک کنند و رفتن يا ماندن وزراي کنوني چه اثراتي دارد. ترميم رويکرد اقتصادي دولت در کنار پرهيز از کمتوجهي به حوزههايي نظير سياست، فرهنگ و آموزش عالي، دو مسئله حياتي براي دولت است. وزراي فرهنگ و ارشاد، آموزشوپرورش و آموزش عالي، حتما نيازمند تحرک بيشتر هستند و در بخش سياسي نيز وزارت کشور ميتواند با ابزارهایي که در اختيار دارد، فضاي مناسبتري فراهم کند. اقتصاد محور هر جامعهاي است اما نبايد از نقش ساير بخشها غافل شد. بهبود شرايط فرهنگ و هنر، ايجاد
نشاط در جامعه و البته بهبود وضعيت ساکن دانشگاهها، در کنار ترميم بخش اقتصادي، گلهمندي مردم را به رضايت تبديل ميکند.