آنها که امروز میروند، چه زمانی آمده بودند؟
گفتهای از دکتر ظریف در یک سخنرانی باعث شده است برخی که تا امروز صرفا دلواپس بودند، حالا گرفتار شبهاتی درخصوص سنن الهی نیز بشوند. آقای ظریف گفته است: «کسانی که میگویند برجام هیچ کاری نکرد، باید شرایط دو سال گذشته را با شرایط امروز مقایسه کنند... یک خرده بعضیها کفران نعمت کردند. یادشان نبود. بالاخره شکر نعمت باید میکردیم و باید بکنیم. لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید».
از جمله کسانی که دچار شبهه شده است، یادداشتنویس روزنامه جوان است که سخنان ظریف را سخره «همه علوم نقلی و عقلی» و «همه تجربههای علمی و فلسفی بشر» و علاوهبرآن «تحریف قرآن شریف» دانسته و این سخنان را هم «خلاف منطق»، هم «خلاف عقل» و هم «خلاف سیاستورزی» شمرده است. ابتدا باید شکر خدا را بهجای آورد که در کشور دانشمندان بزرگی همانند یادداشتنویس محترم روزنامه جوان وجود دارند که نه در یک یا دو علم، بلکه در «همه علوم عقلی» و «همه علوم نقلی» صاحبنظر هستند و نیز با «همه تجربههای علمی و فلسفی بشر» آشنایی کامل دارند، استاد «سیاستورزی» هستند، بر ظاهر و بواطن قرآن شریف تسلط دارند و تعارض یک جمله دکتر ظریف با تمام اینها را میتوانند به سادگی تشخیص داده و مطرح کنند.
اما نگارنده که برخلاف ایشان فاقد چنان جامعیت علمی است، با عقل معمول بشری خود سخنان دکتر ظریف را منطقی و روشن مییابد. سخن دکتر ظریف همان حرفی است که در تمام سالهای قبل و در دوران اجرای برجام هم میزد؛ اینکه برجام با تمام محاسن یا کاستیهای احتمالی، یک ظرفیت عظیم فراروی اقتصاد کشور قرار داده بود که باید از این ظرفیت استفاده میکردیم. برجام با هر وصفی که داشت، محقق شده بود و از فردای اجرائیشدن آن (یعنی زمانی که نظر قطعی و نهایی همه ارکان تصمیمگیر در کشورمان بر اجرائیشدن آن قرار گرفت) باید با تمام توان در جهت بهرهبرداری از فرصتهای فراهمشده توسط آن اقدام میکردیم. این در حالی است که نه در دوره بررسی و تصویب برجام، بلکه پس از اجرائیشدن آن بسیاری از افراد و جریانهای تأثیرگذار تمام هموغم خود را صرف این کردند که اثبات کنند برجام توافق بدی بوده و اینکه هیچ گشایش اقتصادیای در نتیجه برجام برای کشور فراهم نمیشود و اینکه هیچ شرکت بزرگ خارجی اگر عاقل باشد پا به ایران نمیگذارد و قس علیهذا. این همان چیزی است که ماه گذشته دکتر ظریف از آن تعبیر به «پیشبینیهای خودمحققساز» کرده و گفته بود: «پیشبینی یک مسئول
یا فعال اقتصادی فقط پیشبینی نیست؛ بلکه پیشبینی او به واقعیت تبدیل میشود و در روابط بینالمللی میگویند اینها پیشبینیهایی است که خودبهخود محقق میشود». هم ظریف، هم عراقچی و هم سایرین بارهاوبارها هشدار داده بودند که مواضع و اظهاراتی از این قبیل صرفا تأثیر کلامی ندارند، بلکه مستقیما بر محاسبات طرفهای خارجی که به صورت بالقوه آماده و علاقهمند به مشارکت اقتصادی با ایران و سرمایهگذاری در ایران هستند تأثیر میگذارند. کدام سرمایهگذار خارجی است که از تریبونهای اثرگذار و بانفوذ در یک کشور بشنود - ولو خلافواقع باشد - که «سرمایهگذاری در ایران خلاف عقل است»، که «تحریمها همه همچنان سرجایش است»، که «بهزودی ممکن است ایران از برجام بیرون برود» و برای سرمایهگذاری در ایران دچار تردید نشود؟ اینها همان پیشبینیهای خودمحققساز بود که تأثیر مهیبی بر وضعیت اقتصادی کشور گذاشت.
بماند که دوستانی که آن زمان چنان مواضع دلسردکننده و مخربی اتخاذ میکردند و مکررا در رسانههای خود تأکید میکردند که هیچ تحول اقتصادی و تجاریای صورت نگرفته، گشایشی در امور بانکی رخ نداده و شرکتی و سرمایهگذاری به ایران نیامده، اینک از زمان اعلام خروج آمریکا از برجام هر روز و با تفصیل خبر میدهند که فلان شرکت بزرگ اروپایی یا ژاپنی یا کرهای از ایران رفت، فلان سرمایهگذار در حال پایاندادن به کار خود در ایران است، این شرکت دریایی و آن شرکت هواپیمایی دیگر با ایران کار نمیکنند، صادرات فلان اقلام به ایران قطع شد، واردات بهمان اقلام از ایران متوقف شد و ... . کسی نیست از این دوستان بپرسد اینهمه شرکت و سرمایهگذار و صادرکننده و واردکننده که میفرمایید رفتهاند و میروند (که بخش عمدهای از همین خبرها هم باز از زمره پیشبینیهای خودمحققساز است)، کی به ایران آمده بودند و چرا خبر آمدنشان را نمیدیدید و نمیگفتید؟ آیا دوره قبل از بازگشت تحریمهای آمریکا با دوره کنونی یکسان است؟ که نیست. پس چرا آنقدر سیاهنمایی و بیانصافی میکردید؟
از سوی دیگر و به همین منوال، همان افراد و کانونهای ذینفوذ به تمام انحای مختلف تلاش کردند که قراردادهای بزرگ و مهمی که در نتیجه برجام میشد حاصل شود، دستخوش کارشکنی شده و به تأخیر بیفتند. بهعنوان مثال اگر آن فشارها بر روی قراردادهای جدید نفتی وارد نمیآمد و بعد از اینهمه وقت به جای یک قرارداد با توتال، 10 قرارداد بزرگ نفتی با شرکتهای بزرگ نفتی دنیا از کشورهای مختلف داشتیم، آیا آمریکا میتوانست امروز به همین سادگی بر همه آنها فشار بیاورد و همه را وادار به خروج از ایران کند؟ اگر این میزان کارشکنی بر سر یک موضوع فنی مالی و بانکی و ربطدادن رطب و یابس برای ممانعت از خروج کشور از ليست سیاه افایتیاف صورت نمیگرفت و کشور میتوانست در پرتو فضای مثبت بینالمللی که وجود داشت، در همان اوایل اجرائیشدن برجام از این ليست سیاه خارج شود و روابط پولی و بانکی با تمام کشورها - غیر از آمریکا - به وضع عادی درآید، آیا انتفاع کشور از فضای ایجادشده به نحو چشمگیری مضاعف نمیشد؟ آیا با اصلاح سیستم بانکی و پولی کشور (موضوع لوایح ارائهشده به مجلس) و افزایش بهداشت پولی و مالی و شفافیتها، از چنبره فساد عظیمی که امروزه
گریبانگیر اقتصاد کشور شده است، زودتر رهایی نمییافتیم که وضعمان این نباشد که امروز هست؟ اینها همه همان «کفر نعمت»هایی است که دکتر ظریف از آن سخن میگوید. شکر نعمت یا کفران نعمت براساس آموزههای دینی ما به لسان نیست؛ بلکه به اعمال و رفتار است. از سوی دیگر اعتقاد قرآنی و دینی ما مسلمانان این است که «انّ اللَّه لا یغیر ما بقوم حتّی یغیروا ما بأنفسهم». آنچه بر ما فرود میآید، از نعمت و نقمت، از عمل خود ما است. غفلت از فرصتها و مشغولیت به ملاحظات بیارزش سیاسی و جناحی و استفادهنکردن از فرصتها و نعمات بزرگترین مصداق کفران نعمت است و عذاب خداوند را به دنبال دارد و این عین سنن الهی است. بگذریم از تعبیر «من عندی» و نسبتا کودکانه نویسنده محترم روزنامه جوان که تصور میکند نزول عذاب از سوی ملائکه مقربین، صرفا در فرود صوائق و باران سنگ و ملخ و بادهای سرخ و سیاه خلاصه میشود و گویی خداوند متعال منعی از استفاده از اسباب دیگر - ازجمله از طریق انسانهای پلیدی مانند ترامپ و نتانیاهو - دارد. فراموش نکنیم که «ان الله یابی ان تجری الامور الا باسبابها».
گفتهای از دکتر ظریف در یک سخنرانی باعث شده است برخی که تا امروز صرفا دلواپس بودند، حالا گرفتار شبهاتی درخصوص سنن الهی نیز بشوند. آقای ظریف گفته است: «کسانی که میگویند برجام هیچ کاری نکرد، باید شرایط دو سال گذشته را با شرایط امروز مقایسه کنند... یک خرده بعضیها کفران نعمت کردند. یادشان نبود. بالاخره شکر نعمت باید میکردیم و باید بکنیم. لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید».
از جمله کسانی که دچار شبهه شده است، یادداشتنویس روزنامه جوان است که سخنان ظریف را سخره «همه علوم نقلی و عقلی» و «همه تجربههای علمی و فلسفی بشر» و علاوهبرآن «تحریف قرآن شریف» دانسته و این سخنان را هم «خلاف منطق»، هم «خلاف عقل» و هم «خلاف سیاستورزی» شمرده است. ابتدا باید شکر خدا را بهجای آورد که در کشور دانشمندان بزرگی همانند یادداشتنویس محترم روزنامه جوان وجود دارند که نه در یک یا دو علم، بلکه در «همه علوم عقلی» و «همه علوم نقلی» صاحبنظر هستند و نیز با «همه تجربههای علمی و فلسفی بشر» آشنایی کامل دارند، استاد «سیاستورزی» هستند، بر ظاهر و بواطن قرآن شریف تسلط دارند و تعارض یک جمله دکتر ظریف با تمام اینها را میتوانند به سادگی تشخیص داده و مطرح کنند.
اما نگارنده که برخلاف ایشان فاقد چنان جامعیت علمی است، با عقل معمول بشری خود سخنان دکتر ظریف را منطقی و روشن مییابد. سخن دکتر ظریف همان حرفی است که در تمام سالهای قبل و در دوران اجرای برجام هم میزد؛ اینکه برجام با تمام محاسن یا کاستیهای احتمالی، یک ظرفیت عظیم فراروی اقتصاد کشور قرار داده بود که باید از این ظرفیت استفاده میکردیم. برجام با هر وصفی که داشت، محقق شده بود و از فردای اجرائیشدن آن (یعنی زمانی که نظر قطعی و نهایی همه ارکان تصمیمگیر در کشورمان بر اجرائیشدن آن قرار گرفت) باید با تمام توان در جهت بهرهبرداری از فرصتهای فراهمشده توسط آن اقدام میکردیم. این در حالی است که نه در دوره بررسی و تصویب برجام، بلکه پس از اجرائیشدن آن بسیاری از افراد و جریانهای تأثیرگذار تمام هموغم خود را صرف این کردند که اثبات کنند برجام توافق بدی بوده و اینکه هیچ گشایش اقتصادیای در نتیجه برجام برای کشور فراهم نمیشود و اینکه هیچ شرکت بزرگ خارجی اگر عاقل باشد پا به ایران نمیگذارد و قس علیهذا. این همان چیزی است که ماه گذشته دکتر ظریف از آن تعبیر به «پیشبینیهای خودمحققساز» کرده و گفته بود: «پیشبینی یک مسئول
یا فعال اقتصادی فقط پیشبینی نیست؛ بلکه پیشبینی او به واقعیت تبدیل میشود و در روابط بینالمللی میگویند اینها پیشبینیهایی است که خودبهخود محقق میشود». هم ظریف، هم عراقچی و هم سایرین بارهاوبارها هشدار داده بودند که مواضع و اظهاراتی از این قبیل صرفا تأثیر کلامی ندارند، بلکه مستقیما بر محاسبات طرفهای خارجی که به صورت بالقوه آماده و علاقهمند به مشارکت اقتصادی با ایران و سرمایهگذاری در ایران هستند تأثیر میگذارند. کدام سرمایهگذار خارجی است که از تریبونهای اثرگذار و بانفوذ در یک کشور بشنود - ولو خلافواقع باشد - که «سرمایهگذاری در ایران خلاف عقل است»، که «تحریمها همه همچنان سرجایش است»، که «بهزودی ممکن است ایران از برجام بیرون برود» و برای سرمایهگذاری در ایران دچار تردید نشود؟ اینها همان پیشبینیهای خودمحققساز بود که تأثیر مهیبی بر وضعیت اقتصادی کشور گذاشت.
بماند که دوستانی که آن زمان چنان مواضع دلسردکننده و مخربی اتخاذ میکردند و مکررا در رسانههای خود تأکید میکردند که هیچ تحول اقتصادی و تجاریای صورت نگرفته، گشایشی در امور بانکی رخ نداده و شرکتی و سرمایهگذاری به ایران نیامده، اینک از زمان اعلام خروج آمریکا از برجام هر روز و با تفصیل خبر میدهند که فلان شرکت بزرگ اروپایی یا ژاپنی یا کرهای از ایران رفت، فلان سرمایهگذار در حال پایاندادن به کار خود در ایران است، این شرکت دریایی و آن شرکت هواپیمایی دیگر با ایران کار نمیکنند، صادرات فلان اقلام به ایران قطع شد، واردات بهمان اقلام از ایران متوقف شد و ... . کسی نیست از این دوستان بپرسد اینهمه شرکت و سرمایهگذار و صادرکننده و واردکننده که میفرمایید رفتهاند و میروند (که بخش عمدهای از همین خبرها هم باز از زمره پیشبینیهای خودمحققساز است)، کی به ایران آمده بودند و چرا خبر آمدنشان را نمیدیدید و نمیگفتید؟ آیا دوره قبل از بازگشت تحریمهای آمریکا با دوره کنونی یکسان است؟ که نیست. پس چرا آنقدر سیاهنمایی و بیانصافی میکردید؟
از سوی دیگر و به همین منوال، همان افراد و کانونهای ذینفوذ به تمام انحای مختلف تلاش کردند که قراردادهای بزرگ و مهمی که در نتیجه برجام میشد حاصل شود، دستخوش کارشکنی شده و به تأخیر بیفتند. بهعنوان مثال اگر آن فشارها بر روی قراردادهای جدید نفتی وارد نمیآمد و بعد از اینهمه وقت به جای یک قرارداد با توتال، 10 قرارداد بزرگ نفتی با شرکتهای بزرگ نفتی دنیا از کشورهای مختلف داشتیم، آیا آمریکا میتوانست امروز به همین سادگی بر همه آنها فشار بیاورد و همه را وادار به خروج از ایران کند؟ اگر این میزان کارشکنی بر سر یک موضوع فنی مالی و بانکی و ربطدادن رطب و یابس برای ممانعت از خروج کشور از ليست سیاه افایتیاف صورت نمیگرفت و کشور میتوانست در پرتو فضای مثبت بینالمللی که وجود داشت، در همان اوایل اجرائیشدن برجام از این ليست سیاه خارج شود و روابط پولی و بانکی با تمام کشورها - غیر از آمریکا - به وضع عادی درآید، آیا انتفاع کشور از فضای ایجادشده به نحو چشمگیری مضاعف نمیشد؟ آیا با اصلاح سیستم بانکی و پولی کشور (موضوع لوایح ارائهشده به مجلس) و افزایش بهداشت پولی و مالی و شفافیتها، از چنبره فساد عظیمی که امروزه
گریبانگیر اقتصاد کشور شده است، زودتر رهایی نمییافتیم که وضعمان این نباشد که امروز هست؟ اینها همه همان «کفر نعمت»هایی است که دکتر ظریف از آن سخن میگوید. شکر نعمت یا کفران نعمت براساس آموزههای دینی ما به لسان نیست؛ بلکه به اعمال و رفتار است. از سوی دیگر اعتقاد قرآنی و دینی ما مسلمانان این است که «انّ اللَّه لا یغیر ما بقوم حتّی یغیروا ما بأنفسهم». آنچه بر ما فرود میآید، از نعمت و نقمت، از عمل خود ما است. غفلت از فرصتها و مشغولیت به ملاحظات بیارزش سیاسی و جناحی و استفادهنکردن از فرصتها و نعمات بزرگترین مصداق کفران نعمت است و عذاب خداوند را به دنبال دارد و این عین سنن الهی است. بگذریم از تعبیر «من عندی» و نسبتا کودکانه نویسنده محترم روزنامه جوان که تصور میکند نزول عذاب از سوی ملائکه مقربین، صرفا در فرود صوائق و باران سنگ و ملخ و بادهای سرخ و سیاه خلاصه میشود و گویی خداوند متعال منعی از استفاده از اسباب دیگر - ازجمله از طریق انسانهای پلیدی مانند ترامپ و نتانیاهو - دارد. فراموش نکنیم که «ان الله یابی ان تجری الامور الا باسبابها».