علیهِ خودکشی
«هنر مردن» کتابی است شامل دو سخنرانی از پل موران، نویسنده، شاعر، منتقد، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس فرانسوی، که با ترجمه اصغر نوری و همراه با مقدمهای از بابک احمدی در نشر مرکز منتشر شده است.
دو سخنرانی موران در این کتاب، چنانکه اصغر نوری در یادداشت خود بر ترجمه فارسی این کتاب توضیح داده است، در سال 1932 و به مناسبت صدسالگی رمانتیسم ایراد شده است. سخنرانی اول موران درباره مرگ است. او از مواجهه گذشتگان با مرگ آغاز میکند و در سخنرانی دوم خود به سراغ رمانتیسم میرود و با طعن و انتقاد و نگرشی منفی از «خودکشی رمانتیک» سخن میگوید و آن را بهعنوان یک خطر معرفی میکند. سخنرانی موران با بحث درباره وابستگی متقابل ادبیات و زندگی و نشانههای رمانتیسم پایان مییابد.
در بخشی از مقدمهای که بابک احمدی بر ترجمه فارسی این کتاب نوشته، پل موران اینگونه به خواننده فارسیزبان معرفی میشود: «موران نویسندهای بود که مارسل پروست برای نخستین مجموعهی داستانهای او مقدمهای نوشت و پس از بحثی مفصل دربارهی اهمیت سبک، او را نویسندهی نو به تمام معنی نامید. سلین دربارهاش گفته بود یقینا موران نام ماندگار ادبیات فرانسه خواهد بود، و در سدهی آینده من و او دو بیانگر ادبیات شناخته خواهیم شد. ژان کوکتو سبک موران را چنین ستوده بود: بیانی گوتیک، نوشتاری آزاد، واژههایی روشن، پرشتاب، تلخ، غنی چون ثروت، و ساده چون صبح بهخیر». بابک احمدی در ادامه اما به نادرست درآمدن پیشگویی سلین در مورد موران اشاره میکند و مینویسد: «با اینکه کوکتو راست میگفت حیف که پیشگویی سلین درست از کار درنیامد. در مورد خودش حق داشت که بیرون از هر شکلِ فروتنیِ کاذب حرف بزند اما... اما موران بیش و کم از یادها رفته است». احمدی آنگاه درباره سبک موران مینویسد: «به گمان برخی از ناقدان امروزی موران قصهگو و راوی چیرهدستی نبود. این را از کمبود رویدادها در داستانهایاش نتیجه گرفتهاند، و بههیچرو حق با آنها نیست.
البته راست است که رمانها و داستانهای کوتاه موران بهانههایی بودند برای تجلی نثر درخشاناش و نه روایتگری. او از نوشتن لذت میبرد و به سادگی از مرزهای بیان و گاه حتا از امکانات زبان فراتر میرفت. بهترین نوشتههایاش توصیف چیزها، شهرها، کوچهها، سایهها، کافهها، خانهها و شبها هستند. عشق به صنعت ادبی، گسترهی عظیم واژگان، آرایههای نثر و دگرگونی ظریف و چیرهدست دستور زبان وجوه ممتاز کارش را ساخت».
بعد از مقدمه بابک احمدی یادداشت اصغر نوری آمده که توضیحی است درباره دو سخنرانی موران در این کتاب و آنچه موران در این سخنرانی به آن پرداخته است. یادداشت اصغر نوری اینگونه آغاز میشود: «دو جستار حاضر در این کتاب، متن دو سخنرانی پل موران هستند که سال 1932 به مناسبت صدسالگی رمانتیسم ایراد کرده است؛ مکتبی ادبی که نویسندگان آن بیشتر از دیگران به مرگ یا سپردن خود به مرگ پرداختهاند. اما مرگ تاریخی دارد به قدمت زندگی و همچون سایه همپای انسان است. شاید ازاینروست که موران، در جستار اول سخنرانی خود، از هنر مردن میگوید که انسان باستان به آن آراسته بود و انسان مدرن از آن بیخبر است. مسلما بحث بر سر دوستداشتن مرگ نیست که هرگز با طبیعت انسان سازگاری ندارد، بلکه صحبت از قبول مرگ بهعنوان امری طبیعی و مسلم است که در عهد باستان رواج داشته اما، در روزگار مدرن، انسان مغروری که خود را مرکز هستی میپندارد از آن سر باز میزند».
آنچه در ادامه میخوانید قسمتی است از بخش دوم سخنرانی موران که در نقد خودکشی رمانتیک است: «درواقع، قلب رمانتیسم میتپد، همانقدر قوی و همانقدر خطرناک که پیش از این میتپید؛ موج احساسی که از اعماق قرن هجده انگلستان و آلمان به طرفمان آمد، و سیلی که همزمان از کاله و دریاچهی ژنو آمد و فرانسه را غرق کرد، هنوز پس ننشسته است. رود خروشان و افراطکار الفاظ که زشت و زیبا را با خود میبرد، آبشارهایی بر فراز کاخ رو به ویرانیِ امرِ والا، تمامی رمانتیسم، رمانتیسم روسو، رمانتیسم شاتوبریان، رمانتیسم بودلر، رمانتیسم لوترهآمون و رمانتیسم فروید، همانند صدسال پیش، میرود در باتلاقهای ملال و خودکشی زیبا محو شود. یأس ترسناک، همچون طاعون آسیایی، با گامهای بلند روی زمین راه میرود... این را موسه میگوید. وانگهی اصل مرگ با ترس از مرگ سازگار بود. لئون بلوآ بهسختی نوشت: هیچکس به مرگ اعتقاد ندارد؛ و کسانی که خودکشی میکنند، کمتر از هرکس دیگر. فاصله زیادتر از آن است که از ایدهی خودکشی به ایدهی مرگ برسیم...».
«هنر مردن» کتابی است شامل دو سخنرانی از پل موران، نویسنده، شاعر، منتقد، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس فرانسوی، که با ترجمه اصغر نوری و همراه با مقدمهای از بابک احمدی در نشر مرکز منتشر شده است.
دو سخنرانی موران در این کتاب، چنانکه اصغر نوری در یادداشت خود بر ترجمه فارسی این کتاب توضیح داده است، در سال 1932 و به مناسبت صدسالگی رمانتیسم ایراد شده است. سخنرانی اول موران درباره مرگ است. او از مواجهه گذشتگان با مرگ آغاز میکند و در سخنرانی دوم خود به سراغ رمانتیسم میرود و با طعن و انتقاد و نگرشی منفی از «خودکشی رمانتیک» سخن میگوید و آن را بهعنوان یک خطر معرفی میکند. سخنرانی موران با بحث درباره وابستگی متقابل ادبیات و زندگی و نشانههای رمانتیسم پایان مییابد.
در بخشی از مقدمهای که بابک احمدی بر ترجمه فارسی این کتاب نوشته، پل موران اینگونه به خواننده فارسیزبان معرفی میشود: «موران نویسندهای بود که مارسل پروست برای نخستین مجموعهی داستانهای او مقدمهای نوشت و پس از بحثی مفصل دربارهی اهمیت سبک، او را نویسندهی نو به تمام معنی نامید. سلین دربارهاش گفته بود یقینا موران نام ماندگار ادبیات فرانسه خواهد بود، و در سدهی آینده من و او دو بیانگر ادبیات شناخته خواهیم شد. ژان کوکتو سبک موران را چنین ستوده بود: بیانی گوتیک، نوشتاری آزاد، واژههایی روشن، پرشتاب، تلخ، غنی چون ثروت، و ساده چون صبح بهخیر». بابک احمدی در ادامه اما به نادرست درآمدن پیشگویی سلین در مورد موران اشاره میکند و مینویسد: «با اینکه کوکتو راست میگفت حیف که پیشگویی سلین درست از کار درنیامد. در مورد خودش حق داشت که بیرون از هر شکلِ فروتنیِ کاذب حرف بزند اما... اما موران بیش و کم از یادها رفته است». احمدی آنگاه درباره سبک موران مینویسد: «به گمان برخی از ناقدان امروزی موران قصهگو و راوی چیرهدستی نبود. این را از کمبود رویدادها در داستانهایاش نتیجه گرفتهاند، و بههیچرو حق با آنها نیست.
البته راست است که رمانها و داستانهای کوتاه موران بهانههایی بودند برای تجلی نثر درخشاناش و نه روایتگری. او از نوشتن لذت میبرد و به سادگی از مرزهای بیان و گاه حتا از امکانات زبان فراتر میرفت. بهترین نوشتههایاش توصیف چیزها، شهرها، کوچهها، سایهها، کافهها، خانهها و شبها هستند. عشق به صنعت ادبی، گسترهی عظیم واژگان، آرایههای نثر و دگرگونی ظریف و چیرهدست دستور زبان وجوه ممتاز کارش را ساخت».
بعد از مقدمه بابک احمدی یادداشت اصغر نوری آمده که توضیحی است درباره دو سخنرانی موران در این کتاب و آنچه موران در این سخنرانی به آن پرداخته است. یادداشت اصغر نوری اینگونه آغاز میشود: «دو جستار حاضر در این کتاب، متن دو سخنرانی پل موران هستند که سال 1932 به مناسبت صدسالگی رمانتیسم ایراد کرده است؛ مکتبی ادبی که نویسندگان آن بیشتر از دیگران به مرگ یا سپردن خود به مرگ پرداختهاند. اما مرگ تاریخی دارد به قدمت زندگی و همچون سایه همپای انسان است. شاید ازاینروست که موران، در جستار اول سخنرانی خود، از هنر مردن میگوید که انسان باستان به آن آراسته بود و انسان مدرن از آن بیخبر است. مسلما بحث بر سر دوستداشتن مرگ نیست که هرگز با طبیعت انسان سازگاری ندارد، بلکه صحبت از قبول مرگ بهعنوان امری طبیعی و مسلم است که در عهد باستان رواج داشته اما، در روزگار مدرن، انسان مغروری که خود را مرکز هستی میپندارد از آن سر باز میزند».
آنچه در ادامه میخوانید قسمتی است از بخش دوم سخنرانی موران که در نقد خودکشی رمانتیک است: «درواقع، قلب رمانتیسم میتپد، همانقدر قوی و همانقدر خطرناک که پیش از این میتپید؛ موج احساسی که از اعماق قرن هجده انگلستان و آلمان به طرفمان آمد، و سیلی که همزمان از کاله و دریاچهی ژنو آمد و فرانسه را غرق کرد، هنوز پس ننشسته است. رود خروشان و افراطکار الفاظ که زشت و زیبا را با خود میبرد، آبشارهایی بر فراز کاخ رو به ویرانیِ امرِ والا، تمامی رمانتیسم، رمانتیسم روسو، رمانتیسم شاتوبریان، رمانتیسم بودلر، رمانتیسم لوترهآمون و رمانتیسم فروید، همانند صدسال پیش، میرود در باتلاقهای ملال و خودکشی زیبا محو شود. یأس ترسناک، همچون طاعون آسیایی، با گامهای بلند روی زمین راه میرود... این را موسه میگوید. وانگهی اصل مرگ با ترس از مرگ سازگار بود. لئون بلوآ بهسختی نوشت: هیچکس به مرگ اعتقاد ندارد؛ و کسانی که خودکشی میکنند، کمتر از هرکس دیگر. فاصله زیادتر از آن است که از ایدهی خودکشی به ایدهی مرگ برسیم...».