زندگی ماندگار میرهادی
فاطمه قاسمزاده*
تولد و مرگ دو واقعیتی است که بی اراده و خواست ما اتفاق میافتد و اگرچه با هم متفاوتاند اما وجه مشترکی دارند که آغاز و پایان زندگی را بدون مداخله ما رقم میزنند و از پذیرش آنها گریزی نیست.
تولد با شادی و امید به زندگی همراه است و مرگ با اندوه و پایان ناخواسته زندگی، اما مفهوم زندگی و مرگ همیشه با معنای واقعی خود تعبیر نمیشود. چه بسیار زندگیهایی که با رنج و ناراحتی برای خود و دیگران همراه بوده و چه مرگهایی که تنها جسم و زندگی مادی افراد را از بین برده و نام آنان به علت خدماتی که به انسانهای دیگر كردهاند، پس از مرگشان نیز در یادها و خاطرهها باقی مانده است. دانشمندان، مخترعان، هنرمندان، نویسندگان و همه کسانی که زندگی را در معنا و هدف گستردهتری جستوجو کردهاند، کسانی هستند که مرگشان پایان زندگی نیست.
توران میرهادی نمونه مشخصی از این افراد است که اینک در میان ما نیست اما گفتار و آثارش همچنان راهنمای همه کسانی است که بهویژه با کودکان و آموزش و پرورش آنان در ارتباطاند.
کودکان ارزشمندترین سرمایههای انسانی هر جامعه به شمار میروند و آموزش و پرورش آنان حقی است که اگر بهدرستی صورت گیرد، ثمره آن تربیت افرادی توانمند و شایسته است که رشد فردی و توسعه پایدار جامعه را تضمین میکند. در غیر این صورت شهروندانی کمتوان و جامعهای پرآسیب خواهیم داشت. خطری که درحالحاضر، جامعه ما را در معرض تهدید قرار داده است.
میرهادی علاوه بر اینکه در حوزه اندیشه در مورد کودکان و آموزش و پرورش آنان آثار پرارزشی از خود بر جای گذاشته است، اهل عمل نیز بود و همه نظریات خود را در مدرسه فرهاد با همکاری معلمان، دانشآموزان و والدین تجربه میکرد تا درستی آنها در عمل مورد تأیید قرار گیرد یا تغییر كند.
مدرسه تجربی فرهاد برای میرهادی و همکارانش، والدین و بهویژه دانشآموزان محیطی فعال برای خلاقیت، یادگیری، مشارکت و سازندگی بود. مدرسهای که اگر فعالیت آن ادامه مییافت، امروز بدون تردید یکی از مراکز فعال و خلاق برای آموزش کودکان، نهتنها در ایران، بلکه در سراسر جهان بود. مدرسهای که متأسفانه در اولین سال انقلاب تعطیل شد.
مدرسه فرهاد، ساختاری شورایی داشت و توسط شوراهای دانشآموزان، معلمان و والدین اداره میشد. کتابخانه، یکی از مراکز مهم مدرسه بود و دانشآموزان از کودکی به مطالعه و کتابخوانی تشویق میشدند. فعالیتهای هنری، بُعد دیگری از آموزش و پرورش کودکان بود که به پرورش خلاقیت، شادی و آرامش کودکان کمک میکرد. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان اثر ارزنده دیگری است که میرهادی با همکاری اعضا و همکاران شورای کتاب کودک بهصورت داوطلبانه، به تدوین آن همت گماشت و به یکی از نیازهای اساسی کودکان و نوجوانان در این زمینه پاسخ داد. این تلاش پرثمر، بدون حضور ایشان نیز هنوز ادامه دارد و این نشانه پایهگذاری درست در زمینه اقدامات فرهنگی بهویژه استفاده از مشارکتهای مردمی و کار داوطلبانه است که میرهادی بهدرستی یکی از مروجان بزرگ آن است. تلاش توران میرهادی برای پیریزی آموزش و پرورش باکیفیت، حذف رقابت و ترویج مشارکت در مدارس، اعتماد به کودکان و مردم و کار داوطلبانه، جلوگیری از خصوصیسازی آموزش و پرورش، رفتار درست با دانشآموزان و توجه به تفاوتهای فردی آنان، نفی خشونت در همه اشکال آن، تأکید بر آموزش و پرورش پیش از دبستان بهعنوان یکی
از شاخصهای توسعه جامعه، قابل ستایش است. با اطمینان میتوان گفت اگر الگوی آموزشی - تربیتی او که کارآمدی آن در مدرسه فرهاد بهصورت تجربی مورد تأیید قرار گرفته بود، متوقف نمیشد و در مدارس دیگر رواج مییافت، امروز با وضعیت فعلی در آموزش و پرورش مواجه نبودیم. تعطیلی مدرسه فرهاد و جلوگیری از آموزش و پرورش باکیفیت و انسانگرا، آسیبی بود که به آموزش و پرورش ما و در نتیجه به کودکان و خانوادههای بسیاری وارد شد و هنوز نیز ادامه دارد.
در زادروز توران میرهادی (26 خرداد) یاد و خاطره عزیزش را گرامی میداریم و پاسدار و مروج اندیشههایش هستیم که رشد و سلامت کودکان و نوجوانان سرزمین عزیزمان را تأمین میکند.
*عضو هیئتمدیره انجمن پژوهشهای آموزشی پویا
تولد و مرگ دو واقعیتی است که بی اراده و خواست ما اتفاق میافتد و اگرچه با هم متفاوتاند اما وجه مشترکی دارند که آغاز و پایان زندگی را بدون مداخله ما رقم میزنند و از پذیرش آنها گریزی نیست.
تولد با شادی و امید به زندگی همراه است و مرگ با اندوه و پایان ناخواسته زندگی، اما مفهوم زندگی و مرگ همیشه با معنای واقعی خود تعبیر نمیشود. چه بسیار زندگیهایی که با رنج و ناراحتی برای خود و دیگران همراه بوده و چه مرگهایی که تنها جسم و زندگی مادی افراد را از بین برده و نام آنان به علت خدماتی که به انسانهای دیگر كردهاند، پس از مرگشان نیز در یادها و خاطرهها باقی مانده است. دانشمندان، مخترعان، هنرمندان، نویسندگان و همه کسانی که زندگی را در معنا و هدف گستردهتری جستوجو کردهاند، کسانی هستند که مرگشان پایان زندگی نیست.
توران میرهادی نمونه مشخصی از این افراد است که اینک در میان ما نیست اما گفتار و آثارش همچنان راهنمای همه کسانی است که بهویژه با کودکان و آموزش و پرورش آنان در ارتباطاند.
کودکان ارزشمندترین سرمایههای انسانی هر جامعه به شمار میروند و آموزش و پرورش آنان حقی است که اگر بهدرستی صورت گیرد، ثمره آن تربیت افرادی توانمند و شایسته است که رشد فردی و توسعه پایدار جامعه را تضمین میکند. در غیر این صورت شهروندانی کمتوان و جامعهای پرآسیب خواهیم داشت. خطری که درحالحاضر، جامعه ما را در معرض تهدید قرار داده است.
میرهادی علاوه بر اینکه در حوزه اندیشه در مورد کودکان و آموزش و پرورش آنان آثار پرارزشی از خود بر جای گذاشته است، اهل عمل نیز بود و همه نظریات خود را در مدرسه فرهاد با همکاری معلمان، دانشآموزان و والدین تجربه میکرد تا درستی آنها در عمل مورد تأیید قرار گیرد یا تغییر كند.
مدرسه تجربی فرهاد برای میرهادی و همکارانش، والدین و بهویژه دانشآموزان محیطی فعال برای خلاقیت، یادگیری، مشارکت و سازندگی بود. مدرسهای که اگر فعالیت آن ادامه مییافت، امروز بدون تردید یکی از مراکز فعال و خلاق برای آموزش کودکان، نهتنها در ایران، بلکه در سراسر جهان بود. مدرسهای که متأسفانه در اولین سال انقلاب تعطیل شد.
مدرسه فرهاد، ساختاری شورایی داشت و توسط شوراهای دانشآموزان، معلمان و والدین اداره میشد. کتابخانه، یکی از مراکز مهم مدرسه بود و دانشآموزان از کودکی به مطالعه و کتابخوانی تشویق میشدند. فعالیتهای هنری، بُعد دیگری از آموزش و پرورش کودکان بود که به پرورش خلاقیت، شادی و آرامش کودکان کمک میکرد. فرهنگنامه کودکان و نوجوانان اثر ارزنده دیگری است که میرهادی با همکاری اعضا و همکاران شورای کتاب کودک بهصورت داوطلبانه، به تدوین آن همت گماشت و به یکی از نیازهای اساسی کودکان و نوجوانان در این زمینه پاسخ داد. این تلاش پرثمر، بدون حضور ایشان نیز هنوز ادامه دارد و این نشانه پایهگذاری درست در زمینه اقدامات فرهنگی بهویژه استفاده از مشارکتهای مردمی و کار داوطلبانه است که میرهادی بهدرستی یکی از مروجان بزرگ آن است. تلاش توران میرهادی برای پیریزی آموزش و پرورش باکیفیت، حذف رقابت و ترویج مشارکت در مدارس، اعتماد به کودکان و مردم و کار داوطلبانه، جلوگیری از خصوصیسازی آموزش و پرورش، رفتار درست با دانشآموزان و توجه به تفاوتهای فردی آنان، نفی خشونت در همه اشکال آن، تأکید بر آموزش و پرورش پیش از دبستان بهعنوان یکی
از شاخصهای توسعه جامعه، قابل ستایش است. با اطمینان میتوان گفت اگر الگوی آموزشی - تربیتی او که کارآمدی آن در مدرسه فرهاد بهصورت تجربی مورد تأیید قرار گرفته بود، متوقف نمیشد و در مدارس دیگر رواج مییافت، امروز با وضعیت فعلی در آموزش و پرورش مواجه نبودیم. تعطیلی مدرسه فرهاد و جلوگیری از آموزش و پرورش باکیفیت و انسانگرا، آسیبی بود که به آموزش و پرورش ما و در نتیجه به کودکان و خانوادههای بسیاری وارد شد و هنوز نیز ادامه دارد.
در زادروز توران میرهادی (26 خرداد) یاد و خاطره عزیزش را گرامی میداریم و پاسدار و مروج اندیشههایش هستیم که رشد و سلامت کودکان و نوجوانان سرزمین عزیزمان را تأمین میکند.
*عضو هیئتمدیره انجمن پژوهشهای آموزشی پویا