سلبریتیها حضور یا عدم حضور!
علی آتشزر: با گذشت سه هفته از زلزله تلخ غرب کشور و پایدارشدن نسبی شرایط حاکم بر مناطق بحرانزده، آرامآرام باید مدیریت بحران پسازلزله را بهدور از نادیدهگرفتن تلاشهای دلسوزانه بازیگران این صحنه به داوری نشست. این زمینلرزه به موازات آسیبها و آثار مخربی که بر جای گذاشته است، پدیده نهچندان خوشایند دیگری را نیز آشکار کرد که به نظر میرسد چندان جدی گرفته نشده است. عدم اعتماد عمومی به نهادهای مسئول در جریان حادثه اخیر که با امتناع بخشی از جامعه از دراختیارگذاشتن کمکهای نقدی و غیرنقدی به مدیریتکنندگان ازپیشتعیینشده رخ داده، قابلتأمل است؛ پدیدهای اجتماعی با ابعادی گسترده که میتوان آن را مانند زلزله ویرانگر و برای نهادهای مسئول مخرب تلقی کرد. پاسخ به این سؤال که این پدیده تا چه اندازه آگاهانه و عامدانه یا صرفا ماحصل احساسات خودجوش مردمی است، جای درنگ دارد! به نظر میرسد دستکم بخشی از بیاعتمادی به عملکرد نهادهای دولتی ریشه در سیاستگذاریهای غلط، عدم شفافیت و اطلاعرسانی صحیح این نهادها دارد. پرواضح است که جامعه بیش از گذشته خواهان شفافیت و اطلاع دقیق و سریع از فرایند توزیع و انتقال
امدادهای عمومی است و بیتوجهی به آن در هنگام حادثه، پیامدهایی مانند هجوم بیبرنامه و مدیریتنشده مردم به مناطق آسیبدیده را در پی داشته و ازدحام و ترافیک ناشی از آن، مدیریت بحران را دشوارتر کرده است. زلزله همچنین نقش افراد و اقشار دیگر در مدیریت بحران را نیز آشکارتر کرده است؛ نقشی که شاید تا پیش از این به اين اندازه گسترده نبوده و به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته است. سلبریتیها جدیدترین نقشآفرینان مدیریت بحران هستند که به مدد شبکههای اجتماعی هدایت افکار عمومی سرخورده از اعتماد به نهادهای دولتی را در دست گرفتهاند؛ افرادی برخوردار از پایگاه اجتماعی بسیار غنیتر نسبت به نهادهای مسئول که با حضور پررنگ در شبکههای اجتماعی نقش خود در مسئولیتهاي اجتماعی را بازیافته و بر کیفیت توجه عموم به بحران و پیامدهای آن افزودهاند؛ رفتاری که برخی جامعهشناسان آن را بهمثابه نوعی تغییر مرجعیت در مدیریت بحران تعبیر میکنند و معتقدند که رفتار جامعه در طول این رویداد گواهی بر آن است. تغییر مرجعیت مدیریت بحران از نهادهای دولتی به اشخاص و چهرههای مشهور و برخوردار از سرمایه اجتماعی، نقش این بازیگران جدید پسابحران را بیش از
پیش مورد توجه قرار داده است.
پایکارآمدن این تعداد از سلبریتیها و ایفای نقش آنان در بحران اخیر که نشان از احساس مسئولیت و بلوغ اجتماعی آنان دارد و باید آن را به فال نیک گرفت، در روزهای گذشته آسیبهایی نیز در پی داشته که همچنان نیز مدیریت نشده است؛ تلاشها و کنشهایی که گاهی ناهماهنگ با اقدامات تثبیتکننده اوضاع منطقه بوده است. به نظر میرسد، هنگام آن فرارسیده است که ترکیب ستادهای بحران به منظور هماهنگی بیشتر نهادهای مسئول و جامعه دستخوش تحولاتی شود؛ تغییراتی که یکی از آنها میتواند اضافهکردن یک صندلی در ستادهای بحران برای نمایندهای از سلبریتیهای خوشنام و مورد وثوق مردم و مسئولان باشد. دعوت از چهرههای خوشنام بهعنوان سفیران سازمانها و نهادهای درگیر با مسئولیت اجتماعی راه آزموده دیگری است که بسیاری از نهادهای مشابه در سطوح بینالمللی با توجه به آن بر وجهه خود افزوده و موجبات اعتماد به مدیریتکنندگان اصلی بحران را فراهم آوردهاند؛ تحولاتی که تحقق آنها میتواند از سریال بینظمیها و تکرویهای دلسوزانه، اما مدیریتنشده به میزان چشمگیری بکاهد و به یکپارچگی بیشتر مدیریت بحران و کیفیت امدادرسانی بینجامد.
علی آتشزر: با گذشت سه هفته از زلزله تلخ غرب کشور و پایدارشدن نسبی شرایط حاکم بر مناطق بحرانزده، آرامآرام باید مدیریت بحران پسازلزله را بهدور از نادیدهگرفتن تلاشهای دلسوزانه بازیگران این صحنه به داوری نشست. این زمینلرزه به موازات آسیبها و آثار مخربی که بر جای گذاشته است، پدیده نهچندان خوشایند دیگری را نیز آشکار کرد که به نظر میرسد چندان جدی گرفته نشده است. عدم اعتماد عمومی به نهادهای مسئول در جریان حادثه اخیر که با امتناع بخشی از جامعه از دراختیارگذاشتن کمکهای نقدی و غیرنقدی به مدیریتکنندگان ازپیشتعیینشده رخ داده، قابلتأمل است؛ پدیدهای اجتماعی با ابعادی گسترده که میتوان آن را مانند زلزله ویرانگر و برای نهادهای مسئول مخرب تلقی کرد. پاسخ به این سؤال که این پدیده تا چه اندازه آگاهانه و عامدانه یا صرفا ماحصل احساسات خودجوش مردمی است، جای درنگ دارد! به نظر میرسد دستکم بخشی از بیاعتمادی به عملکرد نهادهای دولتی ریشه در سیاستگذاریهای غلط، عدم شفافیت و اطلاعرسانی صحیح این نهادها دارد. پرواضح است که جامعه بیش از گذشته خواهان شفافیت و اطلاع دقیق و سریع از فرایند توزیع و انتقال
امدادهای عمومی است و بیتوجهی به آن در هنگام حادثه، پیامدهایی مانند هجوم بیبرنامه و مدیریتنشده مردم به مناطق آسیبدیده را در پی داشته و ازدحام و ترافیک ناشی از آن، مدیریت بحران را دشوارتر کرده است. زلزله همچنین نقش افراد و اقشار دیگر در مدیریت بحران را نیز آشکارتر کرده است؛ نقشی که شاید تا پیش از این به اين اندازه گسترده نبوده و به صورت جدی مورد توجه قرار نگرفته است. سلبریتیها جدیدترین نقشآفرینان مدیریت بحران هستند که به مدد شبکههای اجتماعی هدایت افکار عمومی سرخورده از اعتماد به نهادهای دولتی را در دست گرفتهاند؛ افرادی برخوردار از پایگاه اجتماعی بسیار غنیتر نسبت به نهادهای مسئول که با حضور پررنگ در شبکههای اجتماعی نقش خود در مسئولیتهاي اجتماعی را بازیافته و بر کیفیت توجه عموم به بحران و پیامدهای آن افزودهاند؛ رفتاری که برخی جامعهشناسان آن را بهمثابه نوعی تغییر مرجعیت در مدیریت بحران تعبیر میکنند و معتقدند که رفتار جامعه در طول این رویداد گواهی بر آن است. تغییر مرجعیت مدیریت بحران از نهادهای دولتی به اشخاص و چهرههای مشهور و برخوردار از سرمایه اجتماعی، نقش این بازیگران جدید پسابحران را بیش از
پیش مورد توجه قرار داده است.
پایکارآمدن این تعداد از سلبریتیها و ایفای نقش آنان در بحران اخیر که نشان از احساس مسئولیت و بلوغ اجتماعی آنان دارد و باید آن را به فال نیک گرفت، در روزهای گذشته آسیبهایی نیز در پی داشته که همچنان نیز مدیریت نشده است؛ تلاشها و کنشهایی که گاهی ناهماهنگ با اقدامات تثبیتکننده اوضاع منطقه بوده است. به نظر میرسد، هنگام آن فرارسیده است که ترکیب ستادهای بحران به منظور هماهنگی بیشتر نهادهای مسئول و جامعه دستخوش تحولاتی شود؛ تغییراتی که یکی از آنها میتواند اضافهکردن یک صندلی در ستادهای بحران برای نمایندهای از سلبریتیهای خوشنام و مورد وثوق مردم و مسئولان باشد. دعوت از چهرههای خوشنام بهعنوان سفیران سازمانها و نهادهای درگیر با مسئولیت اجتماعی راه آزموده دیگری است که بسیاری از نهادهای مشابه در سطوح بینالمللی با توجه به آن بر وجهه خود افزوده و موجبات اعتماد به مدیریتکنندگان اصلی بحران را فراهم آوردهاند؛ تحولاتی که تحقق آنها میتواند از سریال بینظمیها و تکرویهای دلسوزانه، اما مدیریتنشده به میزان چشمگیری بکاهد و به یکپارچگی بیشتر مدیریت بحران و کیفیت امدادرسانی بینجامد.