|

نمی کشتم ،کشته می شدم

مردی که متهم است به خاطر مواد مخدر شاهرگ دوستش را زده و او را به قتل رسانده است برای بار دوم پای میز محاکمه رفت و مدعی شد به دلیل اینکه مقتول به او حمله کرد، مجبور به قتل شد.

نمی کشتم ،کشته می شدم

شرق: مردی که متهم است به خاطر مواد مخدر شاهرگ دوستش را زده و او را به قتل رسانده است برای بار دوم پای میز محاکمه رفت و مدعی شد به دلیل اینکه مقتول به او حمله کرد، مجبور به قتل شد.

به گزارش خبرنگار ما، تابستان سال گذشته مأموران گشت پلیس جسد مرد جوانی را پیدا کردند که غرق در خون در بیابانی در اطراف تهران رها شده بود. بعد از آنکه جسد به پزشکی قانونی منتقل شد، متخصصان اعلام کردند علت اصلی مرگ بریدگی شاهرگ مقتول در ناحیه گردن بود. درحالی‌که تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول آغاز شده بود زن و مرد مسنی به پلیس مراجعه کردند و مدعی شدند فرزندشان گم شده ‌است. آنها گفتند: پسرمان سیاوش دو روز است که به خانه نیامده و خبری از او نداریم.

وقتی این زن و مرد مسن عکس فرزندشان را نشان دادند، بازپرس نسبت به جسدی که مأموران پیدا کرده بودند مشکوک شد و از این زوج خواست تا جسد را ببینند. بعد از اینکه زن و مرد مسن بالای سر جسد حاضر شدند تأیید کردند جنازه متعلق به فرزندشان است. به‌این‌ترتیب با مشخص‌شدن هویت مقتول بررسی‌های مأموران وارد مرحله‌ای تازه شد و آنها این‌بار شماره تلفن همراه مقتول و روابط شخصی او را مورد بررسی قرار دادند. در همان ابتدا مشخص شد مقتول با یکی از دوستانش به نام مهران ارتباط نزدیکی داشته است و در روز گم‌شدن و قبل از اینکه تلفن همراهش را دیگر جواب ندهد، با مهران چندین‌بار و به مدت طولانی مکالمه داشته و پیامک‌هایی هم بین آنها رد‌و‌بدل شده است. به همین دلیل مهران احضار شد. این مرد جوان مدعی شد با اینکه رابطه دوستانه نزدیکی با مقتول داشته اما از سرنوشت او خبری ندارد.

این مظنون گفت: من و سیاوش مدت زیادی بود که با هم دوست بودیم. سیاوش کارهای عجیبی می‌کرد مرد بدرفتاری بود و دشمنان زیادی داشت؛ شاید یکی از دشمنانش او را کشته ‌است اما ماجرا هرچه هست، من از سرنوشت او خبر ندارم.

وقتی مأموران پرینت تماس‌های متهم را جلوی او گذاشتند و از وی توضیح خواستند متهم لب به اعتراف گشود و گفت: سال‌های زیادی بود که با سیاوش دوست بودم. ما هر دو معتاد بودیم و به خاطر همین موضوع با یکدیگر بده‌‌‌بستان داشتیم. هروقت او پول نداشت من مواد قرض می‌دادم و هروقت هم من مواد لازم داشتم، او به من قرض می‌داد. مدتی بود که چند گرم مواد به او قرض داده بودم و سیاوش نه پولش را به من می‌داد و نه اینکه از مواد خبری بود. چندین‌بار سر این موضوع با هم کشمکش داشتیم. آخرین‌بار به من گفت اصلا موادی به من بدهکار نیست و من دروغ می‌گویم.

متهم در ادامه اعترافاتش گفت: با هم قرار گذاشتیم تا موضوع را حل کنیم، وقتی سر قرار رفتم سیاوش با گرز به من حمله کرد او چنان وحشیانه من را می‌زد که اصلا نمی‌توانستم جلوی ضرباتش را بگیرم. سعی کردم فرار کنم، نتوانستم و برای اینکه از خودم دفاع کنم چاقو کشیدم. در یک لحظه وقتی دوباره به سمت من آمد، چاقو به گردن او برخورد کرد.

بعد از گفته‌های متهم و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم در دادگاه حاضر شد او اتهام قتل عمدی را قبول نکرد و گفت: من برای دفاع از خودم این کار را کردم؛ اگر من نمی‌زدم حتما کشته می‌شدم.

با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند، رأی صادره مورد اعتراض قرار گرفت و دیوان عالی کشور این رأی را نقض کرد و از قضات خواست تا ادعای متهم مبنی بر اینکه از خودش دفاع کرده و قصد قتل نداشته است، بررسی شود.

به‌این‌ترتیب متهم یک‌بار دیگر پای میز محاکمه رفت. در جلسه دوم رسیدگی او یک‌بار دیگر آنچه را اتفاق افتاده بود، توضیح داد و گفت: همان‌طور‌که قبلا گفتم من و سیاوش مدت‌ها بود که با هم دوست بودیم، درگیری ما بر سر چند گرم مواد بود. وقتی سر قرار حاضر شدیم، سیاوش با گرز به من حمله کرد. او نمی‌خواست مرا بترساند و می‌خواست من را بزند. چند بار سعی کردم از دستش فرار کنم. موفق نشدم او دنبالم می‌کرد و هرجا می‌رفتم می‌آمد و می‌گفت باید تو را بکشم. به همین خاطر هم بود که مجبور شدم چاقو بکشم. به سیاوش گفتم کاری نکن که مجبور شوم چاقو بکشم. فکر کرد تهدید می‌کنم و با شدت بیشتری حمله کرد. در یک لحظه چاقو را بیرون آوردم. او به سمت من آمد و گفت تو جرئت استفاده نداری، گفتم برو عقب، دوباره حمله کرد؛ چون من چاقو را به سمت او گرفته بودم، وقتی به سمت من یورش آورد، چاقو وارد بدنش شد. وقتی خون از بدن سیاوش جاری شد، آن‌قدر ترسیدم که نتوانستم کاری بکنم. او در چند ثانیه جان داد و روی زمین افتاد. من هم از ترس جسد را در گوشه‌ای رها کردم.

متهم گفت: به خاطر اعتیادم می‌ترسیدم دستگیر شوم. چون اگر زندانی می‌شدم، مواد به من نمی‌رسید و درد زیادی می‌کشیدم به خاطر همین هم فرار کردم اگر روز اول می‌گفتم چه اتفاقی افتاده، حتما برای مأموران باورپذیرتر بود.

متهم ادامه داد: من چند سال است در زندان هستم. با اینکه از همان روز اول گفتم چه اتفاقی افتاده‌ است و قصد قتل نداشتم اما کسی حرفم را باور نکرد. حالا هم حاضرم خسارت اولیای‌دم را جبران کنم. من قصد کشتن فرزند آنها را نداشتم و اگر سیاوش با گرز به من حمله نمی‌کرد و دنبالم نمی‌آمد، این اتفاق نمی‌افتاد.

بعد از پایان گفته‌های متهم وکیل‌مدافع او در جایگاه قرار گرفت. او نیز اظهارات موکلش را تکرار کرد و گفت موکلش قصد داشته از خودش دفاع کند و مسئله حفاظت از جان خودش بوده است. با پایان جلسه دادگاه قضات برای تصمیم‌گیری یک‌بار دیگر وارد شور شدند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها