|

برجام در احتضار

رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، روز چهارشنبه در نشست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفت: «پس از گذشت بیش از یک سال از گفت‌وگوها... زمان رو به اتمام است. ما توافقی با ایران نداریم و چشم‌انداز دستیابی به آن در بهترین حالت، ضعیف است». اگرچه حسین امیرعبداللهیان پنجشنبه در مصاحبه با فرید زکریا در داووس اظهار کرد که «ایران پنجره دیپلماسی را باز گذاشته و برای رسیدن به یک توافق خوب و پایدار، جدی و مصمم است»؛ اما شواهد نشان می‌دهد در یک سال گذشته، هیچ‌گاه تا این حد چشم‌انداز احیای برجام مبهم و دور از دسترس نبوده است.

غلامرضا حداد عضو هیئت علمى دانشگاه

رابرت مالی، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران، روز چهارشنبه در نشست کمیته روابط خارجی سنای آمریکا گفت: «پس از گذشت بیش از یک سال از گفت‌وگوها... زمان رو به اتمام است. ما توافقی با ایران نداریم و چشم‌انداز دستیابی به آن در بهترین حالت، ضعیف است». اگرچه حسین امیرعبداللهیان پنجشنبه در مصاحبه با فرید زکریا در داووس اظهار کرد که «ایران پنجره دیپلماسی را باز گذاشته و برای رسیدن به یک توافق خوب و پایدار، جدی و مصمم است»؛ اما شواهد نشان می‌دهد در یک سال گذشته، هیچ‌گاه تا این حد چشم‌انداز احیای برجام مبهم و دور از دسترس نبوده است. مرداد 1400 در یادداشتی برای «شرق» از بایسته‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم در موضوع احیای برجام و ضرورت «مدیریت دشمنی» مبتنی بر ایده‌های «هانس مورگنتا» پدر رئالیسم کلاسیک نوشتم و در این یادداشت از تبیین چرایی وضع کنونی در مذاکرات احیای برجام مبتنی بر همان توصیه‌های مورگنتا می‌نویسم:

1- مورگنتا دیپلماسی را در کنار موازنه قوا، کارآمدترین ابزار سیاست خارجی می‌داند، اما موفقیت در دیپلماسی در گرو رعایت قواعدی است. نخست اینکه «دیپلماسی باید از جنگاوری و مبارزات ایدئولوژیک به دور باشد». دیپلمات‌ها برخلاف نظامیان، نباید اسیر دوقطبی‌های خیر و شر باشند تا بتوانند حتی در میانه جنگی خون‌بار با نمایندگان دشمن بر سر یک میز بنشینند و امیدوارانه برای کاهش ابعاد خصومت و ظرفیت‌سازی برای دوستی و کسب بیشترین منافع با یکدیگر مذاکره کنند؛ اما نمایندگان دیپلماسی دولت سیزدهم، بنا بر دلایلی ساختاری نتوانستند از کالبد استکبارستیزی اصولگرایانه خود خارج شوند و از همان ابتدا با منعی خودساخته در مذاکره مستقیم با نمایندگان آمریکا -که کارگزاران اصلی در فرایند احیای برجام هستند- نه‌تنها دیپلماسی را همچنان مقهور مبارزات ایدئولوژیک نگه داشتند، بلکه ناگزیر از مذاکرات غیرمستقیم و با واسطه دیگران و مشخصا دولت روسیه شدند.

2- «اهداف سیاست خارجی می‌بایست تابعی از منافع ملی بوده و با قدرت ملی حمایت شود». دولت سیزدهم نتوانست سیاست خود در موضوع احیای برجام را مبتنی بر مخرج مشترک منافع آحاد جامعه و تمامی جریان‌های داخلی تعریف کند، بلکه اقلیتی بیش از پیش توانستند ترجیحات خود را به سیاست خارجی تحمیل کرده و احیای برجام را مشروط به رفع موانع بین‌المللی خود کنند؛ درحالی‌که هزینه‌های چنین کارشکنی‌ای را آحاد جامعه با تحمل فشار تحریم‌ها می‌پردازند. این واقعیتی است که طرف‌های مذاکره نیز آن را به‌‌خوبی دریافته‌اند و امیرعبداللهیان در پاسخ به فرید زکریا با تأکید بر پرهیز از تقلیل موانع به «یک موضوع خاص» بر آن صحه گذاشت.

3- «دیپلماسی باید از دیدگاه سایر دولت‌ها نیز به صحنه بنگرد» تا ترجیحات طرف‌های دیگر را درک و رفتارهای آنها را پیش‌بینی کرده و ترجیحات خود را متناسب با آن تنظیم کند. دولت دموکرات بایدن و تیم مذاکره‌کننده آن به ریاست رابرت مالی، برای ایران یک فرصت کم‌نظیر بود؛ چراکه در مجموعه جریان‌های سیاسی در درون آمریکا شاید دیگر نتوان مجموعه‌ای تا این حد متمایل به احیای برجام در دوران پساترامپ یافت، اما ایران نتوانست اقتضائات این جریان سیاسی در فضای سیاست داخلی ایالات متحده و نیز محیط بین‌المللی‌اش را درک کند. ایران از نتایج گذر زمان و تأثیری که فشارهای داخلی از طرف جمهوری‌خواهان و لابی یهود و نیز سنگ‌اندازی اسرائیل که بیشترین تأثیر را بر سیاست خاورمیانه‌ای دولت آمریکا دارد، غافل شد و هرچه زمان گذشت مزیت احیای برجام بیش از پیش برای دولت بایدن متأثر از این فشارها از دست رفت. حال هرقدر هم که ایران مدعی بازبودن پنجره دیپلماسی باشد، با نزدیک‌ترشدن به زمان انتخابات میان‌دوره‌ای، این پنجره از طرف آمریکایی بسته‌تر خواهد شد.

4- «دولت‌ها باید برای «مصالحه» بر سر منافع «غیرحیاتی» آماده باشند». اولویت‌های دولت سیزدهم در مذاکرات مبتنی بر منافع حیاتی تعریف نشد؛ زیرا ترجیحاتی که سیاست‌ها را متأثر کردند، مبتنی بر تعریفی از «منافع حیاتی» شکل گرفتند که بر منافع آحاد جامعه متکی نبود. بازگشت به برجام 2015 و رفع کامل تحریم‌های برجامی در مقابل بازگشت ایران به تعهدات هسته‌ای، در شرایط کنونی جهان بهترین وضعیت ممکن و در دسترس بود، اما ایران در ابتدا به‌درستی با اضافه‌شدن هرگونه خواسته خارج از مفاد برجام در مذاکرات مخالفت کرد، ولی در مراحل پایانی مذاکرات با اضافه‌کردن خواست‌های خارج از موضوع برجام به‌عنوان شرط پذیرش توافق، به جابه‌جایی اولویت‌ها دست زد. درحالی‌که در مصالحه، باید از برخی حقوق به خاطر جوهره یک امتیاز واقعی صرف‌نظر کرد، ایران در احیای برجام، امتیازی واقعی و حیاتی یعنی رفع تحریم‌ها را به حقوقی که امکان کسب آن در فضای پس از احیای برجام دور از دسترس نبود، گره زد.

5- «برای مصالحه هرگز نباید خود را در موقعیتی قرار داد که عقب‌نشینی از آن مایه آبروریزی باشد». اما دولت سیزدهم با اعلام یک درخواست خاص و غیربرجامی به‌عنوان شرط توافق، خط قرمزی تعریف کرد که از یک سو هزینه‌های احیای برجام را برای دولت بایدن بسیار بالا برد و از دیگر سو، عقب‌نشینی از این شرط را برای خود مصداق عبور از خطوط قرمزی تصویر کرد که به اعتبارش آسیب می‌زند.

6- «برای مصالحه هرگز نباید به متحد خود اجازه بدهید برای شما تصمیم بگیرد». اما دولت ایران با منع خودساخته در مذاکره مستقیم با آمریکا، امکانی را برای فرصت‌طلبی روسیه فراهم کرد و اولیانوف به نمایندگی از دولت ایران در مقابل رابرت مالی نشست. جدای از اینکه نزدیکی ایران به غرب در تضاد آشکار با منافع استراتژیک روسیه قرار داشت، مشخصا در آغاز تجاوز روسیه به اوکراین، مذاکرات مستقیما تحت تأثیر روابط تنش‌آلود روسیه با غرب قرار گرفت و پس از تحریم روسیه، منافع اقتصادی ایران در بازارهای نفت، فولاد و... بیش از هر کشور دیگری از سیاست روسیه آسیب دید.

7- و آخر اینکه «نیروهای مسلح ابزار سیاست خارجی هستند نه ارباب آن». اما در دولت سیزدهم نظامیان بیش از دولت‌های پیشین نقش‌آفرین سیاست خارجی بودند. آنها در دولت سیزدهم بیش از هر زمان دیگری این امکان را یافتند که ترجیحات خود را به سیاست خارجی دولت ترجمه کنند، بدون ‌آنکه مشخصا مسئولیتی در قبال آن بر عهده بگیرند.

حسین امیرعبداللهیان در پایان مصاحبه با فرید زکریا گفت که «آقای بایدن باید تصمیم بگیرد که می‌خواهد وقت را تلف کند یا اینکه به تعهدات برجامی آمریکا برگردد... اما اگر این اتفاق هم نیفتد ما بالاخره در ایران در 40 سال گذشته در مقابل این فشارها تحمل کرده‌ایم و حتما گزینه‌های دیگری روی میز داریم». این جملات وزیر خارجه مسئولیت بی‌سرانجامی احیای برجام را متوجه طرف آمریکایی می‌کند، اما درعین‌حال به‌نوعی از این جمله رئیس‌جمهور که «ما قرار است تصمیم‌های سخت بگیریم» نیز رمزگشایی می‌کند؛ تصمیمات سختی که تداوم سیاست خارجی کنونی را با وجود فشارها به هزینه عمومی امکان‌پذیر می‌کند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها