|

روسیه در جنگ اسرائیل با ایران منفعل بود؟

در جنگ اخیر ایران و اسرائیل، روسیه علی‌رغم روابط راهبردی با تهران، تنها به محکومیت‌های رسمی بسنده کرد و از هرگونه حمایت عملی خودداری نمود. این رفتار محتاطانه، نشانگر اولویت مطلق روسیه به جنگ اوکراین، نگرانی از آسیب به روابط با غرب و اسرائیل، منافع اقتصادی ناشی از افزایش قیمت نفت و تردید مسکو نسبت به عبور ایران از آستانه هسته‌ای بود. روسیه ترجیح داد نقش میانجی بی‌تعهد را ایفا کند و هزینه‌ای برای ایران نپردازد.

روسیه در جنگ اسرائیل با ایران منفعل بود؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

طی دوازده روز، ایران و اسرائیل درگیر یک دوئل تمام‌عیار هوایی و موشکی شدند تا سرانجام خبر آتش‌بس میان دو طرف منتشر شد. جرقه آغاز این رویارویی را اسرائیل زد؛ حمله‌ای که در ظاهر با هدف «خنثی‌سازی تهدید هسته‌ای ایران» توجیه شد، اما دامنه و شدت حملات هوایی و همچنین سلسله ترورهایی که مسئولان ارشد نظامی و دانشمندان هسته‌ای ایران را هدف قرار داد، از راهبردی به‌مراتب فراتر حکایت داشت؛ راهبردی که تا مرز تغییر نظام نیز پیش رفت. این هدف پنهان، بی‌پرده در اظهارات بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل بازتاب یافت.

پوتین و بازی دوگانه؛ محکومیت‌های فرمالیته، حمایت‌های عملی صفر

پس از چند روز تردید و موضع‌گیری‌های دوپهلو، ایالات متحده سرانجام تصمیم گرفت نقاب انفعال را کنار بگذارد و مستقیماً وارد معرکه شود؛ دیگر به حمایت صرف سیاسی و ارسال تسلیحات به اسرائیل بسنده نکرد و خود وارد میدان شد. در نخستین ساعات بامداد ۲۲ ژوئن، ارتش آمریکا با قدرت آتش کم‌سابقه، سه مرکز حیاتی هسته‌ای ایران یعنی فردو، نطنز و اصفهان را هدف حمله قرار داد. ایران هم بلافاصله با شلیک موشک به پایگاه العُدید در قطر واکنش نشان داد و به واشنگتن پیام داد که قواعد بازی تغییر کرده است.

اجرای آتش‌بس، این واقعیت را آشکار کرد که ایران از تله‌ای چندلایه و توطئه‌ای که هدفش فراتر از تضعیف هسته‌ای بود، جان سالم به در برده است. ایران نه‌تنها تاب آورد، بلکه توانست علی‌رغم خسارات و تلفات سنگین در سطوح فرماندهی و زیرساخت‌های نظامی و هسته‌ای، همچنان با اتکا به زرادخانه موشکی‌اش، قدرت بازدارندگی و پاسخ‌دهی را حفظ کند. نکته اساسی این نبرد اما، تنهایی ایران بود: جمهوری اسلامی در حالی ایستاد که از متحدان به‌ویژه روسیه، حمایت قابل ذکری دریافت نکرد.

موضع سرد روسیه در قبال این جنگ، آن هم در حالی که طی سال‌های اخیر مسکو و تهران به شراکتی راهبردی نزدیک شده‌اند، برای بسیاری از ناظران غافلگیرکننده بود. ولادیمیر پوتین و سایر مقامات کرملین تنها به چند بیانیه رسمی محکومیت حملات اسرائیل اکتفا کردند و از هرگونه حمایت عملی آشکارا خودداری کردند. این انفعال سؤال‌برانگیز، تردیدهای زیادی را درباره اعتبار اتحاد تهران-مسکو برانگیخت: چرا روسیه حاضر نشد در بحرانی‌ترین لحظه، کنار شریک مهم خود بایستد و هزینه حمایت از ایران را بپذیرد؟  

در تحولات اخیر، روسیه به‌گونه‌ای رفتار کرد که خلاف انتظار بسیاری از ناظران بود. گمان می‌رفت ولادیمیر پوتین و مقامات کرملین موضعی تهاجمی‌تر بگیرند، لحن تهدیدآمیزتری در پیش بگیرند و دست‌کم با ارائه کمک‌های نظامی یا ارسال تسلیحات پیشرفته، به‌طور ملموس‌تری پشت ایران بایستند؛  اما برخلاف این انتظارات، روسیه مسیر محتاطانه‌تری برگزید و تلاش کرد خود را در جایگاه میانجی، ناصح و حتی اصلاح‌طلب جا بزند.

روسیه بلافاصله پس از آغاز حملات اسرائیل، با انتشار بیانیه‌ای رسمی بر روی وبسایت کرملین، این اقدامات را محکوم و نسبت به تلفات انسانی گسترده ابراز تأسف کرد. در این بیانیه، مسکو صراحتاً حمله به ایران را نقض آشکار منشور سازمان ملل متحد و حقوق بین‌الملل دانست و به رهبری و مردم ایران تسلیت گفت. ولادیمیر پوتین نیز در تماسی مستقیم با دونالد ترامپ، مخالفت خود را با عملیات اسرائیل اعلام کرد و نسبت به پیامدهای این ماجرا هشدار داد. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر امور خارجه روسیه، در گفت‌وگو با خبرگزاری اینترفاکس هشدار داد که ورود مستقیم آمریکا به این مناقشه می‌تواند کل ثبات خاورمیانه را در معرض تهدید قرار دهد. ماریا زاخارووا، سخنگوی وزارت خارجه روسیه نیز، در مصاحبه با مجله تایم ضمن محکوم کردن حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، از سکوت جامعه بین‌المللی و مدعیان دفاع از محیط‌زیست انتقاد کرد.

پس از آغاز درگیری، روسیه اعلام کرد که آماده است میانجی‌گری میان ایران، اسرائیل و آمریکا را بر عهده بگیرد. اما حتی در همین موضع‌گیری نیز نوعی سردی و بی‌تعهدی دیپلماتیک به‌وضوح دیده می‌شد؛ چرا که مقامات روسی تصریح کردند قصد تحمیل هیچ راه‌حلی را ندارند و صرفاً پیشنهاد خود را برای خروج از بحران ارائه می‌کنند، در حالی که تصمیم نهایی را به رهبران سیاسی طرف‌های درگیر واگذار کردند.

موضع نسبتاً قوی و کم‌سابقه روسیه زمانی بروز یافت که کرملین تغییر نظام در ایران را به‌صراحت غیرقابل‌قبول خواند. دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین هشدار داد که در صورت ترور مقامات ارشد ایران، واکنش روسیه «بسیار منفی» خواهد بود و تأکید کرد حتی طرح چنین سناریویی نباید در دستور کار قرار گیرد. با این حال، طبق گزارش اسکای‌نیوز، پسکوف از ارائه جزئیات درباره اقدامات احتمالی روسیه خودداری کرد و تنها تأکید داشت که پاسخ اصلی باید از داخل ایران داده شود. به همین ترتیب، تهدید مبهم دمیتری مدودف، معاون شورای امنیت روسیه، که گفته بود «کشورهای ثالث ممکن است به ایران سلاح هسته‌ای بدهند»، نیز فاقد هرگونه جزئیات بود و تأثیر چندانی در فضای دیپلماتیک نگذاشت؛ چرا که نه مدودف نامی از این کشورها برد و نه دیگر مقامات روسی حاضر شدند توضیح بیشتری درباره این ادعا ارائه دهند. این ادعا نیز، مطابق انتظار، با واکنش منفی و تند دونالد ترامپ روبرو شد که آن را «بی‌اساس و تحریک‌آمیز» خواند.

وعده‌های نظامی روسیه به ایران؛ دیپلماسی فریب یا محدودیت‌های واقعی

ایران و روسیه نه تنها عضو گروه بریکس هستند، بلکه از معدود متحدانی محسوب می‌شوند که در سایه تحریم‌های شدید غربی، انزوای یکدیگر را می‌شکنند. با این حال، روابط تهران و مسکو همواره با فرازونشیب‌هایی همراه بوده است. در طول جنگ سوریه، روسیه که با استقرار سامانه‌های پیشرفته دفاع هوایی در این کشور حضوری فعال داشت، به اسرائیل اجازه داد تا مواضع نیروهای وابسته به ایران را بدون هیچ واکنشی از سوی این سیستم‌ها هدف قرار دهد. این اقدام از سوی تحلیلگران به عنوان «خیانت مسکو به متحد منطقه‌ای خود» تفسیر شد، اما ایران به دلیل منافع راهبردی مشترک با روسیه در سوریه، ترجیح داد سکوت کند.

بر اساس گزارش «آسیا تایمز»، سکوت روسیه در قبال حملات اسرائیل به نیروهای ایرانی در سوریه تصادفی نبوده، بلکه حاصل یک توافق محرمانه بین مسکو و تل‌آویو بود. بر این اساس، اسرائیل متعهد شده بود که به تأسیسات و نیروهای روسیه در سوریه تعرض نکند و در مقابل، کرملین نیز از استفاده از توان دفاعی خود برای حفاظت از متحدان ایرانی خودداری کند. این رسانه حتی یک گام فراتر گذاشته و مدعی شده که روسیه هیچ‌گاه متحد قابل اعتمادی برای ایران نبوده است. شاهد این ادعا، تصمیم مسکو در سال ۲۰۱۰ است که تحت فشارهای واشنگتن و اسرائیل، از تحویل سیستم‌های پیشرفته پدافند هوایی «اس-۳۰۰» به ایران سر باز زد.

در پی عملیات «طوفان الاقصی» که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط گروه‌های مقاومت فلسطینی علیه اسرائیل انجام شد و به آغاز جنگ گسترده این رژیم علیه غزه انجامید، تهران از توافق جدید خود با مسکو برای دریافت مجموعه‌ای از تسلیحات پیشرفته روسی خبر داد. طبق این توافق، قرار بود ایران جنگنده‌های سوخو-۳۵، بالگردهای تهاجمی می-۲۸، سامانه‌های دفاع هوایی اس-۴۰۰ و هواپیماهای آموزشی یاک-۱۳۰ را از روسیه تحویل بگیرد. با این حال، آنچه در عمل به تهران رسید تنها هواپیماهای آموزشی بود. نیکول گراجوسکی، پژوهشگر ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین الملل می‌گوید مشکلات تولید و فشار دیپلماتیک کشورهای عرب حوزه خلیج فارس باعث شد مسکو از تحویل فناوری‌های حساس‌تر و پیشرفته‌تر به ایران خودداری کند.

جنگ اوکراین اولویت مطلق روسیه؛ چرا پوتین حاضر نیست برای ایران هزینه کند؟

در این میان، این پرسش اساسی مطرح می‌شود که چرا با وجود اهمیت راهبردی ایران برای مسکو، روسیه چنین رویکرد سرد و محتاطانه‌ای در قبال تهران اتخاذ کرده است؟ چرا پوتین نه‌تنها در جنگ اخیر از حمایت جدی از ایران خودداری کرد، بلکه در تأمین نیازهای تسلیحاتی تهران نیز تردید نشان داده است؟ این در حالی است که ایران و روسیه در ژانویه گذشته یک پیمان مشارکت استراتژیک جامع امضا کردند؛ پیمانی که دو ماه پیش به تصویب پارلمان روسیه و در ۲۱ مه نیز در مجلس شورای اسلامی ایران رسید. با این وجود، این توافق دفاعی هیچ تعهد الزام‌آوری برای ارائه کمک نظامی در صورت حمله خارجی به یکی از طرفین ایجاد نمی‌کند و صرفاً طرفین را ملزم می‌سازد که از حامیان کشور مهاجم پشتیبانی نکنند. با این حال، به نظر می‌رسد روسیه در جنگ اسرائیل علیه ایران برای خود منافعی متصور شده یا دست‌کم دلیلی برای حمایت جدی و فعال از متحدش نیافته است.

به گزارش دویچه‌وله آلمان، جنگ اسرائیل علیه ایران در عمل به یک فرصت طلایی برای روسیه در جریان جنگ فرسایشی‌اش با اوکراین تبدیل شده است؛ چرا که سرگرم شدن رهبران اروپایی و آمریکایی با بحران ایران به مسکو این امکان را می‌دهد که تمرکز غرب را  هرچند به طور موقت از اوکراین منحرف کند. این رسانه آلمانی تأکید می‌کند روسیه با بهره‌گیری از همین شرایط، سلسله حملاتی بی‌سابقه را علیه کی‌یف تدارک دید؛ حملاتی که در ماه‌های اخیر کم‌سابقه بوده و به کشته شدن ۱۴ نفر و زخمی شدن ده‌ها تن انجامیده است.

مسئله اوکراین یکی از مهم‌ترین عوامل توضیح‌دهنده رویکرد محتاطانه روسیه در حملات اخیر اسرائیل به ایران است. گذشته از انحراف نسبی توجه غرب از جبهه اوکراین که به سود مسکو تمام شده، نکته کلیدی دیگر این است که روسیه جنگ اوکراین را نبرد سرنوشت‌ساز و اولویت مطلق خود می‌داند و تحقق پیروزی در این جبهه را هدف اصلی برای خود تعریف کرده است. به همین دلیل، تمامی منابع و تمرکز خود را روی این نبرد گذاشته و تمایلی ندارد با تقسیم امکاناتش میان متحدان دیگر یا ورود به بحران‌های جدید، این هدف راهبردی را به خطر بیندازد.

همین سیاست تمرکز بر اوکراین موجب شده روسیه به‌طور ملموسی از حمایت عملی متحدان دورتر خود بکاهد؛ روندی که نمونه بارز آن را می‌توان در قبال ارمنستان مشاهده کرد. ارمنستان، با وجود داشتن پیمان دفاع مشترک با مسکو، در جریان حمله نیروهای آذربایجان به قره‌باغ در سال ۲۰۲۳، هیچ حمایتی از سوی روسیه دریافت نکرد. وال استریت ژورنال گزارش داده که همین بی‌تفاوتی مسکو، به تغییر جهت سریع ارمنستان از اتحاد با روسیه به سمت همکاری با ایالات متحده شتاب بخشیده است.

منفعت اقتصادی از بحران؛ چرا روسیه از تنش ایران-اسرائیل سود برد؟

در کنار این، روسیه در کوتاه‌مدت از حملات علیه ایران منافع اقتصادی نیز به‌دست آورده است. به گزارش مجله تایم، بلافاصله پس از آغاز بحران ایران، قیمت نفت روسیه تا ۱۵ درصد افزایش یافت؛ افزایشی که با توجه به فشارهای مالی ناشی از جنگ اوکراین، برای مسکو اهمیت بسزایی دارد، حتی اگر موقت باشد. چنانچه درگیری‌ها به نقطه‌ای می‌رسید که ایران تهدید خود مبنی بر بستن تنگه هرمز را عملی می‌کرد، تأثیر اقتصادی این بحران برای روسیه به‌مراتب گسترده‌تر می‌شد.

البته، این بدان معنا نیست که مسکو خواهان تداوم جنگ علیه ایران، از دست دادن این متحد منطقه‌ای یا تخریب گسترده زیرساخت‌های نظامی ایران است؛ اما روسیه خود را درگیر معادلاتی پیچیده و چندلایه می‌بیند که هر یک بر تصمیمات کرملین درباره ایران اثرگذار است. برخلاف نظام اسد که بیشتر نقش یک تابع را برای روسیه ایفا می‌کرد، جمهوری اسلامی همواره خود را شریک و هم‌تراز مسکو می‌دانسته است. همین نگاه، نهایتاً سیاست «میانه‌روی» کرملین را در مواجهه با تجاوز اسرائیل و واکنش ایران رقم زده است.

بر اساس گزارش روزنامه گاردین، روسیه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، با احتیاط فراوانی در قبال ایران عمل کرده است. یک منبع نزدیک به وزارت خارجه روسیه تأکید می‌کند: «مسکو به هیچ وجه مایل نیست با حمایت بی‌قیدوشرط از تهران، روابط در حال بهبود خود با واشنگتن را به خطر بیندازد. بر اساس این گزارش، کرملین ترجیح می‌دهد ضمن فشار برای بازگشت آمریکا به میز مذاکره با ایران، از هر اقدامی که بتواند به رابطه شکننده آن با کاخ سفید لطمه بزند یا موضع آن در بحران اوکراین را تحت تأثیر قرار دهد، پرهیز کند.»

معمای استراتژیک کرملین: موازنه بین ایران، اسرائیل و عربستان

در لایه‌های عمیق‌تر، نشریه «آتلانتیک» به دلایل دیگری اشاره می‌کند که می‌تواند رفتار سرد و واکنش حداقلی روسیه نسبت به حملات اسرائیل به ایران را توضیح دهد. به باور این نشریه، مسکو همواره برای میزان حمایت خود از جمهوری اسلامی سقف و مرز مشخصی قائل بوده و در ارائه تسلیحات پیشرفته و سامانه‌های دفاعی مورد درخواست تهران تعلل کرده است؛ چراکه به‌خوبی از خطوط قرمز مرتبط با همکاری نظامی با ایران آگاه است؛ به‌ویژه در شرایطی که روسیه به دنبال حفظ روابط استراتژیک خود با کشورهای حوزه خلیج فارس است. این کشورها، با وجود بهبود نسبی روابط‌شان با ایران، همچنان تهران را تهدیدی جدی علیه امنیت منطقه‌ای خود می‌دانند. از سوی دیگر، مسکو تلاش می‌کند روابطش با اسرائیل را نیز حفظ کند؛ روابطی که هرچند گهگاه دستخوش تنش می‌شود، اما به‌ویژه با توجه به سابقه تاریخی و ریشه‌های بسیاری از یهودیان اسرائیلی که از اتحاد جماهیر شوروی پیشین به سرزمین‌های فلسطینی مهاجرت کرده‌اند، از اهمیت ویژه‌ای برای کرملین برخوردار است.

در کنار همه عوامل قبلی، روسیه همواره به دنبال هماهنگی مستمر با «اوپک» برای مدیریت و تثبیت قیمت نفت بوده است؛ موضوعی که این کشور را وادار می‌کند در حمایت از ایران جانب احتیاط را رعایت کند تا مبادا سایر بازیگران کلیدی خاورمیانه را تحریک نماید. از سوی دیگر، یک نکته استراتژیک نیز وجود دارد: به گزارش نشریه «آتلانتیک»، اگرچه مسکو و تهران در مخالفت با غرب و ایستادگی در برابر نفوذ آمریکا با یکدیگر همسو هستند، روسیه هرگز مشتاق عبور ایران از آستانه هسته‌ای یا دستیابی این کشور به سلاح اتمی نبوده است.

منبع: فرارو

آخرین اخبار جهان را از طریق این لینک پیگیری کنید.