فروپاشی قطبشمال نزدیک است
در حالیکه زمین با شتابی بیسابقه در حال گرمشدن است و آمارها از احتمال بالای ثبت داغترین سالهای تاریخ در آیندهای نزدیک حکایت دارند، سرعت ذوب یخهای قطبشمال بهطور چشمگیری افزایشیافته و این روند، سهبرابر سریعتر از میانگین سرعت ذوبشدن یخهای مناطق دیگر جهان است.

به گزارش گروه رسانه ای شرق،همزمان، اروپا که خود سریعترین قاره در حال گرمشدن است، گامهایی بلند در جهت تحقق اهداف اقلیمی برداشتهاست، اگرچه سایه بحران انرژی، اعتراضات کشاورزان و فشارهای صنعتی، مسیر سبز این اتحادیه را با چالشهایی جدی مواجه کردهاند. آیا بشر میتواند در این مسابقه با زمان، میان ذوب یخها و رشد سبز تعادل برقرار کند؟ درحالیکه سازمان جهانی هواشناسی نسبت بهشدتگرفتن گرمایش زمین در پنج سالآینده هشدار میدهد، اتحادیه اروپا اعلامکرده تنها یکدرصد با تحقق هدف اقلیمی تعیینشده برای سال۲۰۳۰ فاصله دارد.
این دو خبر در ظاهر متناقض، تصویری پیچیده از مبارزه جهانی با تغییرات اقلیمی ارائه میدهند: از یکسو، دمای کرهزمین با سرعتی بیسابقه در حال افزایش است و قطبشمال با سرعتی سهبرابر میانگین جهانی در حال گرمشدن است؛ از سوی دیگر، برخی مناطق جهان بهویژه اروپا، در تلاشند با سیاستهای جدی اقلیمی، روند این گرمایش را کند کنند. بر اساس گزارش جدید سازمان جهانی هواشناسی(WMO)، احتمال وقوع گرمترین سال ثبتشده در تاریخ بشر در یکی از پنج سالآینده به ۸۰درصد رسیدهاست؛ آماری هشداردهنده که نشان میدهد تغییرات اقلیمی نهتنها سرعت گرفته، بلکه وارد مرحلهای بیسابقه از شدت و تداوم شدهاست.
پیامدهای فاجعهبار
این گزارش همچنین تایید میکند؛ احتمال زیادی وجود دارد که میانگین دمای کرهزمین در همین دوره زمانی، بیش از ۱.۵درجه سلسیوس نسبت به دوران پیش از صنعتیشدن افزایش یابد؛ آستانهای حیاتی که در توافق پاریس بهعنوان سقف هشدار برای جلوگیری از پیامدهای فاجعهبار اقلیمی تعیین شدهبود. سالگذشته، برای نخستینبار این آستانه در برخی بازههای زمانی بهطور موقت شکسته شد و حالا این نگرانی وجود دارد که عبور از آن نه یک استثنا، بلکه به یک وضعیت پایدار و مزمن بدل شود؛ بهعبارتی بشر در آستانه ورود به دورانی قرارگرفته که در آن گرمترین سالها، دیگر به موارد نادر بدل نمیشوند، بلکه ممکن است به قاعدهای جدید در اقلیم زمین تبدیل شوند؛ قاعدهای که پیامدهای آن میتواند ساختار زندگی انسانی، امنیت غذایی، منابع آبی و اکوسیستمهای طبیعی را در مقیاسی جهانی تحتتاثیر قرار دهد.
نگرانی اصلی اینجاست که گرمایش جهانی صرفا به افزایش دمای میانگین کرهزمین محدود نمیشود، بلکه زنجیرهای از پیامدهای پیچیده و چندبعدی را بههمراه دارد که میتوانند نظم طبیعی و انسانی را در سراسر سیاره برهم زنند. سازمان جهانی هواشناسی هشدار داده که هر کسری از افزایش دما -حتی بهاندازه چند دهم درجه- قادر است موجب تشدید موجهای مرگبار گرما، بارشهای سیلآسا، خشکسالیهای کشنده، افزایش آتشسوزیهای جنگلی، ذوب سریع یخهای قطبی، بالا آمدن سطح دریاها و در نهایت، تخریب گسترده اکوسیستمهای آبی و زمینی شود. این پدیدهها نهتنها زندگیمیلیونها انسان را تهدید میکنند، بلکه ظرفیت زمین برای تولید غذا، تامین آب، حفظ تنوعزیستی و تثبیت اقلیم را نیز بهشدت کاهش میدهند.
در این میان، قطبشمال بهعنوان یکی از مناطق کلیدی و حساس کرهزمین، در معرض خطرات ویژهتری قرار دارد: دادههای جدید نشان میدهد که میانگین دمای این منطقه طی پنج زمستان آینده ممکن است تا ۲.۴درجه سلسیوس نسبت به میانگین ۳۰ سالاخیر افزایش یابد؛ رقمی که بیش از سهونیمبرابر میانگین گرمایش جهانی است و میتواند به شتابگرفتن ذوب یخهای دائمی، آزادشدن گازهای گلخانهای نهفته در لایههای منجمد و تسریع روندهای تغییراقلیم جهانی منجر شود. چنین تغییراتی نهتنها آینده زیستبومهای قطبی را در هالهای از ابهام قرار میدهد، بلکه کل چرخه اقلیمی سیاره را با اختلالات عمیقتری مواجه خواهد کرد. گرمشدن قطبشمال پیامدهایی فراتر از مرزهای جغرافیایی خود دارد. ذوب یخهای این منطقه نهتنها به بالا آمدن سطح آب دریاها منجر میشود، بلکه الگوهای جوی و جریانهای اقیانوسی را نیز برهم میزند و میتواند موجب بروز ناهنجاریهای آبوهوایی در سراسر کرهزمین شود. در همین حال، تغییرات اقلیمی در مناطق دیگر نیز نشانههایی از خود بهجای گذاشتهاست: از بارندگیهای بالاتر از حد متوسط در بخشهایی از اروپا و سیبری گرفته تا خشکی بیسابقه جنگلهای آمازون.
گزارش کمیسیون اروپا
در چنین شرایطی گزارش کمیسیون اروپا درخصوص تحقق اهداف اقلیمی اتحادیه، هم امیدوارکننده است و هم در عین حال، پرسشهایی جدی را درباره آینده سیاستهای محیطزیستی در این بلوک مطرح میکند. طبق این گزارش، اروپا تا سال۲۰۲۳ موفق شدهاست انتشار گازهای گلخانهای خود را نسبت به سال۱۹۹۰ تا ۳۷درصد کاهش دهد؛ دستاوردی قابلتوجه که نشاندهنده تلاش منسجم کشورها در جهت اجرای سیاستهای سبز و توسعه انرژیهای تجدیدپذیر است. پیشبینی میشود؛ با تداوم این روند و بدون ایجاد اختلالات عمده، اتحادیه اروپا تا سال۲۰۳۰ به کاهش ۵۴درصدی گازهای گلخانهای برسد؛ تنها یکدرصد کمتر از هدف الزامآور ۵۵درصدی که در «قانون اقلیمی اروپا» بهعنوان تعهد قانونی ثبت شدهاست. با وجود اینپیشرفت، برخی کارشناسان هشدار میدهند که رسیدن به این هدف نهایی نیازمند اقدامات سختگیرانهتری در بخشهایی است که تاکنون کمتر تحتفشار بودهاند؛ از جمله حملونقل، کشاورزی و استفاده از زمین.
از سوی دیگر، فشارهای سیاسی و اقتصادی داخلی، بهویژه در پی بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین و افزایش هزینهها برای صنایع، ممکن است برخی دولتها را به عقبنشینی از سیاستهای زیستمحیطی سوق دهد، بنابراین هرچند مسیر کلی اروپا بهسمت تحقق اهداف اقلیمی مثبت ارزیابی میشود، اما پایداری این مسیر در سالهای آینده به نحوه مواجهه اتحادیه با چالشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیشرو بستگی دارد. این دستاورد در حالی رقم خورده که قاره اروپا در سالهای اخیر با موجی از حوادث اقلیمی بیسابقه از جمله سیلهای ویرانگر، آتشسوزیهای مهیب و خشکسالیهای شدید مواجه بودهاست، همچنین بحران انرژی ناشی از کاهش صادرات گاز روسیه پس از حمله به اوکراین، صنایع اروپا را با چالشهای مالی جدی روبهروکرده و برخی کشورها خواستار تعدیل سیاستهای سبز اتحادیه شدهاند، با اینحال کمیسیون اروپا تاکیدکرده که با سرمایهگذاری بیشتر در فناوریهای پاک و حمایت از کسبوکارها، میتوان همزمان به رشد اقتصادی و کاهش آلایندهها دستیافت. با وجود این پیشرفتها، بخشهایی چون کشاورزی و حملونقل همچنان عقبتر از سایر حوزهها قراردارند.
اعتراضهای کشاورزان اروپایی
اعتراضهای گسترده کشاورزان اروپایی در سالگذشته که علیه برخی سیاستهای زیستمحیطی انجامشد، منجر به عقبنشینیهایی از سوی بروکسل شد و برخی مقررات زیستمحیطی برای این بخش کاهشیافت. افزون بر این، آتشسوزیهای گسترده جنگلی در سالهای اخیر توان ذخیرهسازی کربن در زیستبومهای طبیعی اروپا را کاهش داده و به نگرانیها در مورد تحقق اهداف اقلیمی دامن زده است.
در مجموع، درحالیکه کرهزمین در حال ورود به مرحلهای بحرانی و احتمالا بازگشتناپذیر از تغییرات اقلیمی است و قطبشمال بهعنوان یکی از نقاط حساس و شکننده این منظومه طبیعی در وضعیت هشدار جدی قرار دارد، تلاشهای منطقهای همچون اقدامات اقلیمی اتحادیه اروپا میتوانند نقشی کلیدی و الهامبخش در کاهش سرعت گرمایش جهانی ایفا کنند، با اینحال تاثیرگذاری این تلاشها تنها زمانی معنا خواهد یافت که در قالب رویکردی فراگیر، هماهنگ و بلندمدت دنبال شود؛ رویکردی که فراتر از منافع کوتاهمدت اقتصادی و فشارهای سیاسی داخلی بوده و منافع نسلهای آینده را در کانون تصمیمسازی قرار دهد، اگرچه اروپا تا اینجا توانسته مسیر نسبتا موفقی را طی کند، اما دستیابی به اهداف اقلیمی جهانی تنها از مسیر همکاری بینالمللی، تبادل فناوری و تعهد جدی و ملموس سایر کشورها، بهویژه اقتصادهای بزرگ آلاینده همچون ایالاتمتحده، چین، هند و روسیه، ممکن خواهد بود. در غیاب چنین همگرایی جهانی، حتی پیشروترین سیاستهای اقلیمی منطقهای نیز محکوم به ناکارآمدی نسبی خواهند بود و رویای کنترل گرمایش زمین به رویایی دور از دسترس بدل خواهدشد.