|

۲۲ سال پس از بم؛ آیا از تاریخ عبرت گرفته‌ایم؟

۵ دی ماه ۱۳۸۲ بود خبری آمد، خبری که کل ایران را تکان داد و در شوک فرو برد. اینکه بم ویران شد و در ۱۲ ثانیه بیش از ۳۰ هزار هموطن در تلی از خاک مدفون شدند. خبر به وسعت زلزله ۶.۶ ریشتری آن هم در ساعات اولیه صبح، هولناک و غم انگیز بود.

۲۲ سال پس از بم؛ آیا از تاریخ عبرت گرفته‌ایم؟

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

۵ دی ماه ۱۳۸۲ بود خبری آمد، خبری که کل ایران را تکان داد و در شوک فرو برد. اینکه بم ویران شد و در ۱۲ ثانیه بیش از ۳۰ هزار هموطن در تلی از خاک مدفون شدند. خبر به وسعت زلزله ۶.۶ ریشتری آن هم در ساعات اولیه صبح، هولناک و غم انگیز بود.

زلزله ویرانگر بم که به عنوان مرگبارترین زلزله تاریخ ایران یاد می شود، چنان وسیع و هشداردهنده بود که چنین روزی را در تقویم با عنوان «روز ملی ایمنی در برابر زلزله و کاهش اثرات بلایای طبیعی» نام‌گذاری کردند. از آن سال تلخ که هزاران ایرانی خود را مسئول حتی نجات جان یک انسان می‌دانست و بر حکم انسانیت عازم بم شده بود تا نفسی را زنده کند، ۲۲ سال می گذرد، ۲۲ سال از تجربه‌ای می‌گذرد که به حکم عقلانیت دیگر نباید تجربه شود اما آیا به واقع این چنین است؟ آیا طی بیش از دو دهه توانسته‌ایم از بم و هر آن چه بر آن گذشت و زلزله‌های مشابه دیگر درس عبرت بگیریم؟ آیا خانه‌ها و مراکز در روستاها و شهرها به لحاظ ساخت و ساز، معماری اصولی، مقاومت در برابر زلزله و استانداردهای بین المللی، آمادگی مقابله با کمترین ریشتر زلزله را دارد؟ آیا طی این ۲۲ سال تنها به درج عنوانی در تقویم بسنده کرده‌ایم و بس؟

گویا از تاریخ درس نگرفته‌ایم و ناله‌های هموطنانمان در زیر آوارهای بم را فراموش کرده‌ایم، یادمان رفته که زلزله بم فقط نابودی یک شهر تاریخی نبود بلکه سیاست‌گذاری غلط در حوزه ساخت و ساز را نشانه گرفت و طبیعت شد بلای جان خودمان، زلزله به سیاست‌های غلطی تاخت که مرگ هزاران نفر را رقم زد. زلزله کار خودش را می‌کند چون طبیعتش ویرانی است اما ما به عنوان سیاست‌گذار در کجای این داستان ایستاده‌ایم؟ آیا ساخت و سازهای غیرمجاز و ناایمن متوقف شده است؟ آیا تجارب کشورهای موفق را دریافته‌ و بومی سازی کرده‌ایم؟ آیا از مهندسان جوان و موفق ساخت و ساز خبری داریم؟

زلزله‌های بیشمار دیگری بعد از بم به وقوع پیوست از زلزله مازندران، باختر زرند، باختر قشم، باختر بروجرد، قشم، فهرج، دامغان، کهنوج، ورزقان، طسوج، سراوان، گوهران، مورموری، فریمان، ازگله، مهران، ملارد گرفته تا زلزله سرپل ذهاب. ۱۵ سال بعد از زلزله بم، ناگهان زلزله‌ای به قدرت ۷.۴ مقیاس ریشتر در عمق ۷ کیلومتری زمین؛ آذر ماه ۱۳۹۷ سرپل ذهاب استان کرمانشاه را لرزاند و براساس خبرهای منتشر شده بیش از ۷۰۰ نفر جان باختند از آن سال به بعد نیز زلزله‌های دیگری در استان‌های مختلف کشور اعم از ترکمنچای، خوی، مریوان، بندرگناوه، سنخواست، فین، بندرخمیر، خوی، سراب و کاشمر نیز به وقوع پیوست و چه جان‌هایی که در زیرآوارها مدفون شدند.

این در حالی است که همچنان شهرها و روستاها از ساخت و سازهای بی‌رویه و از همه مهم‌تر ناایمن و غیراستاندارد به فغان آمده است. وقتی ضوابط دور زده می‌شود، طبق مصوبات شورای عالی معماری و شهرسازی عمل نمی‌شود آن هم از زمانی که فروش تراکم‌ها آغاز شد؛ نظارتی هم که صورت نمی‌گیرد، انتظار داریم با وقوع کوچک‌ترین بحران، سر سلامت بیرون آوریم؟ انتظار داریم با ساخت و سازهایی که انجام شده نگران آتش سوزی و زلزله نباشیم با شرایطی که بحث فرونشست‌ها نیز مطرح است.

وقتی ضوابط دور زده می‌شود، طبق مصوبات شورای عالی معماری و شهرسازی عمل نمی‌شود آن هم از زمانی که فروش تراکم‌ها آغاز شد؛ نظارتی هم که صورت نمی‌گیرد، انتظار داریم با وقوع کوچک‌ترین بحران، سر سلامت بیرون آوریم؟ما حتی از آتش‌سوزی پلاسکو درس نگرفیتم، در شرایط مشابهی که باید امدادرسانی در فضایی آزاد و باز صورت گیرد، تجربه پلاسکو نشان داد که در زمان طولانی؛ پلاسکو آرام شد. با این شرایط در زمان بحران در کوچه‌ پس‌کوچه‌های ۱۰ متر یا ۱۲ متری آن هم با تراکم بالا و ساختمان‌های ۲۰ طبقه یا ۳۰ طبقه که ۴۰ خانواده در یک مجتمع زندگی می‌کنند چه امدادرسانی صورت می‌گیرد؟ امدادرسانی پرخطری که جان امدادرسان‌ها را نیز می‌گیرد.

چه بسیار آیین‌نامه و ضوابط شهری که فقط خاک می‌خورد و در عمل و اجرا نادیده گرفته می‌شود. آیین نامه ۲۸۰۰ که هر چند سال یک بار تجدیدنظر می شود، بین المللی و ترجمه شده، کامل و جامع است و باید از نظر فنی و محاساباتی رعایت شود تا سازه در مقابل زلزله مقاوم باشد آیا به واقع به صورت کامل اجرا می‌شود؟ آیا مقاومت خاک سنجیده می‌شود؟ این در حالی است که در کلان‌شهرها با وجود خطرات فرونشست و زلزله دیگر ساختمان سه یا چهار طبقه وجود ندارد و فضای افقی شهرها پر شده و رشد عمودی به شکل غیر استانداردی رواج یافته یعنی بلند مرتبه سازی و برج سازی به اوج خود رسیده است.

آیا با وجود این بلند مرتبه سازی‌ها به فکر زمان‌های بحرانی نیز بوده‌ایم؟ به فکر این بوده‌ایم که اگر زلزله‌ای رخ داد، فرونشستی اتفاق افتاد، چگونه در میان انبوهی از ساختمان‌های بی قواره باید امدادرسانی کرد؟ آیا اصلا نفسی باقی می‌ماند برای امدادرسانی؟ وقتی دیوارها بدون مجوز و بدون رعایت اصول ایمنی بالا می‌رود، در ظاهر شاید سرپناهی برای خانواده‌ای باشد اما در حقیقت سایه‌ای لرزان بر سر زندگی است که کودکانی شاد درحال زیست هستند، کودکانی امیدوار به آینده. این بناها در لحظه‌ حادثه، به جای پناه به دام تبدیل می‌شود. دیوارهایی که باید حافظ جان باشد اما تهدیدی مرگبار است.

ایران روی کمربند زلزله قرار دارد و این یک واقعیت غیرقابل تغییر است. همه این‌ها در حالی است که همچنان شهرنشینی و گسترش ساخت‌وساز در ایران، چهره‌ شهرها را تغییر داده است. برج‌ها قد کشیده‌، شهرها به دشت‌ها و حریم رودخانه‌ها نفوذ کرده‌اند. درست است زلزله‌های مخرب بلای طبیعی است اما بخشی از نتایج این بلاها ناشی از رفتارهای نادرست بشر است، ساخت و ساز در مناطقی که نباید ساخته شود، مدیریت جمعیت در کلان‌شهرها تا به گونه‌ای جلوی ساخت و سازها گرفته شود تا از سوی دیگر گرفتار نتایج غلط آن نشویم بنابراین می‌توان گفت؛ هر زلزله در ایران، آینه‌ تمام‌نمای کیفیت ساخت‌وسازهای خودمان است از بم تا سرپل ذهاب گرفته تا فرونشست‌های اصفهان و تهران که ساختمان‌های لوکس به راحتی در چند ثانیه فرو می‌ریزد؛ چرا؟ زیرا فاقد اسکلت مقاوم و رعایت اصول ایمنی هستند در این بحران در هم پیچیده چه کسی مقصر است؟ عدم نظارت شهرداری‌ها، بی‌توجهی سازندگان به اصول مهندسی اما آنچه تغییرپذیر است، آمادگی ما است در برابر این پدیده طبیعی.

هر زلزله در ایران، آینه‌ تمام‌نمای کیفیت ساخت‌وسازهای خودمان است از بم تا سرپل ذهاب گرفته تا فرونشست‌های اصفهان و تهران که ساختمان‌های لوکس به راحتی در چند ثانیه فرو می‌ریزد

مرگبارترین وضعیت زمانی رخ می‌دهد که دو پدیده زلزله و فرونشست با هم ترکیب شوند و اکنون در شرایطی به سر می‌بریم که اگر زلزله‌ای رخ ندهد، گرفتار فرونشست خواهیم شد، تهدیدی فراتر از زلزله. پدیده‌ی فرونشست اکنون به تهدیدی فراتر از زلزله تبدیل شده است چرا که به گفته کارشناسان در مناطقی با بیش از ۳۰ سانتی‌متر نشست در سال که زیرساخت‌ها، ساختمان‌ها و میراث فرهنگی را تهدید می‌کند، مواجه هستیم پدیده‌ای که بار دیگر انگشت اشاره را به سمت خودمان نشانه می‌گیرد، آن زمانی که آب‌های زیرزمینی را بی رویه به بهانه‌های مختلف برداشت کردیم. فرونشست در کنار سازه‌های ضعیف، چه نتیجه‌ای خواهد داشت؟

ریشه‌ همه این بحران‌ها ناشی از مدیریت است، کاش سودآوری بی حساب و کتاب در ساخت و سازها پایان یابد که اگر چنین شد ساخت‌وساز در مناطق فرونشست‌؛ متوقف، منابع آبی مدیریت و ساخت و سازها براساس اصولی ایمنی و قوانین احداث می‌شوند. اما اکنون بسیاری از پروژه‌های ساختمانی به دلیل فشارهای اقتصادی و کوتاهی‌ در نظارت از اجرای درست قوانین شانه خالی می‌کنند. این ساختمان‌ها در زمان زلزله، نه به دلیل قدرت زمین‌لرزه، بلکه به دلیل ضعف ذاتی خود فرو می‌ریزند. این امر نه تنها جان انسان‌ها را به خطر می‌اندازد، بلکه سرمایه‌های ملی را نیز نابود می‌کند.

ژاپن یکی از کشورهایی است که زلزله‌های پیاپی و وقت و بی وقت را تجربه می‌کند اما مردمانش با خیال راحت در فروشگاه‌ها خرید می‌کنند؛ چون رعایت مسائل فنی برای آنها حل شده است، رعایت اصول ساخت و ساز برای آن‌ها امری بدیهی است و نیازی به ناظر و مسائلی از این دست ندارند اما در کشوری که به وفور قانون و ضوابط دارد، ساخت‌وسازهای ناایمن همچنان ادامه دارد؛ برج‌ها بر روی گسل‌ها قد می‌کشند، پروژه‌هایی که بدون رعایت آیین‌نامه ۲۸۰۰ و مقررات ملی ساختمان ساخته می‌شوند و نظارتی که بیشتر روی کاغذ است تا در عمل. این بی‌توجهی تنها یک خطای مهندسی نیست؛ یک خطای تاریخی و خیانت به هم‌نوعانمان است و هر بار که مجوزی بدون بررسی دقیق صادر می‌شود، آینده‌ای لرزان برای نسل‌های بعدی رقم خواهد خورد چرا که فرونشست و زلزله صرفا مرگ قوانین نیست، مرگ انسان‌هایی است که به اعتماد ستون‌هایی که برایشان ساخته‌ایم، در خانه‌هایشان نفس می‌کشند، زندگی تشکیل می‌دهند، صاحب فرزند می‌شود و کانون گرمی می‌سازند به نام «خانواده» اما غافل از آنکه این کانون با یک تلنگر فرو می‌نشیند و آرزوهایشان را با خود می‌بلعد. به راستی همان‌هایی که مجوز ساخت و ساز می‌دهند بی قید و شرط و تنها به منافع مالی نهفته در آن بسنده می‌کنند، به این خانواده‌ها فکر کرده‌اند؟ آیا به زنان، مردان و کودکانی که در همان ساختمان‌هایی که با مجوز آن‌ها برافراشته شده، فکر کرده‌اند که در امنیت هستند؟ آیا برای خود و خانواده خود چنین می‌پسندند؟

توسعه شهرنشینی و عدم مدیریت و بی‌توجهی به قوانین ساخت و ساز و در کل بی توجه به علم زمین‌شناسی، نتیجه‌اش می‌شود آنچه که نباید شود، اکنون وضعیت شهرها و ساخت و سازها نشان می‌دهد که گویا هزینه‌ عدم رعایت اصول اولیه را بسیار پایین فرض کرده‌ایم در حالی که هزینه‌های اقتصادی و جانی بسیاری در خود نهفته دارد. تنها راه نجات ما از زلزله و فرونشست‌ها توجه به علم مهندسی ساختمان، ظرفیت تحمل زمین و توقف سیاست‌های توسعه‌ای است که منابع حیاتی ما را تهدید می‌کند. در سایه توجه به قوانین است که بشر می‌تواند از سخت‌ترین موانع طبیعی حتی زلزله و فرونشست‌ها جان سالم به در ببرد.

 

منبع: ایرنا

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.