|

مریم زارعیان، جامعه‌شناس و پژوهشگر:

نگرانی از روند فزاینده تجرد قطعی

از منظر آنتونی گیدنز، جهان مدرن جامعه‌ای بازاندیشانه است که در آن سنت‌ها به طور مداوم مورد پرسش قرار می‌گیرند. در چنین شرایطی، جوانان ایرانی نه بر مبنای الزامات هنجاری گذشته، که بر اساس محاسبات عقلانی و انتخاب‌های شخصی به مقوله ازدواج می‌نگرند. این بازاندیشی اگرچه نشانه بلوغ فردی است، اما در غیاب حمایت‌های نهادی لازم می‌تواند به تعویق افتادن نامحدود یا انصراف از ازدواج بینجامد.

نگرانی از روند فزاینده تجرد قطعی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مریم زارعیان، جامعه‌شناس، پژوهشگر و استادیار بخش مطالعات اجتماعی و توسعه پایدار، در یادداشتی برای شرق نوشت: با نگاهی به آمارهای رسمی که از سوی نهادهای متولی منتشر می‌شود، با واقعیتی هشداردهنده در بافت جمعیتی کشور روبه‌رو می‌شویم. بر اساس داده‌های معاونت امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، روند فزاینده تجرد قطعی به یک پدیده ساختاری تبدیل شده است؛ به طوری که ۱۴ درصد زنان و ۴ درصد مردان بالای ۴۵ سال هرگز ازدواج نکرده‌اند. این عددها به‌تنهایی گویای تغییرات عمیقی است که در سبک زندگی، ارزش‌های اجتماعی و اقتصادی جامعه ایرانی در حال رخ دادن است. 

در کنار این گروه، میلیون‌ها جوان در بازه سنی زیر ۴۵ سال نیز در وضعیت تجرد به سر می‌برند. حدود ۹.۵ میلیون مرد و ۷.۵ میلیون زن هرگز ازدواج نکرده‌اند و نرخ ازدواج نیز با کاهشی محسوس از ۴.۲۵ به ۳.۸۵ درصد رسیده است. این کاهش تنها یک نوسان آماری ساده نیست، بلکه زنگ خطری برای آینده جمعیت و پایداری اجتماعی به شمار می‌رود.

برای تحلیل این مساله باید به تحولات نهاد خانواده در ایران نظر انداخت. در گذشته، خانواده‌های گسترده و شبکه‌های خویشاوندی پشتوانه‌ای قوی برای تشکیل زندگی جدید فراهم می‌کردند. این شبکه‌ها نه تنها حمایت اقتصادی، که هنجارها و الگوهای مسیر ازدواج را نیز انتقال می‌دادند. اما با گسترش شهرنشینی و دگرگونی سبک زندگی، خانواده به‌تدریج به شکل هسته‌ای درآمد و آن پشتوانه سنتی تضعیف شد. در چنین شرایطی، نهادهای جدید مانند دولت باید بار حمایت از جوانان را بر دوش می‌کشیدند، اما به نظر می‌رسد خدمات ارائه شده، ناکافی بوده و نتوانسته‌اند جایگزین کارکردهای گذشته شوند.

از منظر آنتونی گیدنز، جهان مدرن جامعه‌ای بازاندیشانه است که در آن سنت‌ها به طور مداوم مورد پرسش قرار می‌گیرند. در چنین شرایطی، جوانان ایرانی نه بر مبنای الزامات هنجاری گذشته، که بر اساس محاسبات عقلانی و انتخاب‌های شخصی به مقوله ازدواج می‌نگرند. این بازاندیشی اگرچه نشانه بلوغ فردی است، اما در غیاب حمایت‌های نهادی لازم می‌تواند به تعویق افتادن نامحدود یا انصراف از ازدواج بینجامد.

یکی دیگر از مهم‌ترین عوامل این تغییر، فشار اقتصادی فزاینده‌ای است که بر دوش نسل جوان سنگینی می‌کند. از دیدگاه پیر بوردیو، سرمایه تنها اقتصادی نیست بلکه فرهنگی و اجتماعی نیز هست. فشار برای دارا بودن مسکن ملکی، خودرو و امکانات رفاهی نشان می‌دهد که ازدواج امروزی نیازمند انباشت انواع سرمایه است. بسیاری از جوانان به دلیل دسترسی نداشتن به این سرمایه‌ها، از عرصه رقابت برای تشکیل خانواده کنار گذاشته می‌شوند. در جامعه مصرفی امروز، این فشارها در شرایط نابسامان اقتصادی و بی‌ثباتی بازار کار، تشدید نیز شده است.

«اولریش بک» نیز در نظریه جامعه ریسک به‌خوبی وضعیت کنونی را توضیح می‌دهد. جوانان امروز در شرایطی نامطمئن و پرریسک زندگی می‌کنند که امنیت شغلی پایین و آینده‌ای نامعلوم پیش روی آنهاست. در چنین فضایی، تصمیم برای ازدواج و به‌ویژه فرزندآوری به یک اقدام پرمخاطره تبدیل شده است.

تغییرات فرهنگی هم این پازل را تکمیل کرده‌اند. امروزه تاکید بر فردیت و دستیابی به جایگاه اجتماعی مستقل، گاه بر انتخاب‌های سنتی اولویت می‌یابد. علاوه بر این، حساسیت‌های عاطفی و توقعات از زندگی مشترک نیز افزایش یافته که خود می‌تواند تشکیل خانواده را به تعویق اندازد یا با دشواری مواجه کند.

این روند تنها یک مساله شخصی نیست، بلکه تبعات گسترده‌ای برای کل جامعه دارد. کاهش ازدواج به معنای کاهش نرخ فرزندآوری و سالخوردگی جمعیت در آینده است. همچنین، تضعیف نهاد خانواده می‌تواند بر انسجام اجتماعی و انتقال ارزش‌های فرهنگی نیز تاثیر بگذارد. بنابراین، تجرد قطعی را باید نشانه‌ای از یک مساله چندبعدی دانست که تنها با سیاست‌گذاری یک‌بعدی و مقطعی قابل حل نیست.

برای مواجهه با این چالش، به رویکردی جامع نیاز داریم که هم موانع اقتصادی را کاهش دهد، هم امنیت روانی جامعه را تامین کرده و هم بسترهای فرهنگی و اجتماعی لازم را فراهم کند. نمی‌توان از جامعه‌ای که نگرانی‌های بزرگ اقتصادی، زیست‌محیطی، امنیتی و... دارد، توقع داشت که ازدواج کند و فرزند بیاورد تا در آینده مشکل نرخ رشد منفی جمعیت پیش نیاید. راه حل بنیادی در گرو ایجاد چشم‌انداز روشن برای آینده است که تنها از طریق ثبات اقتصادی، ایجاد اشتغال پایدار و ترمیم ایده دولت برای رفاه مردم نه مردم برای بقای دولت، محقق می‌شود. همچنین باید با اجرای برنامه‌های آموزشی و فرهنگی، بسترهای لازم برای تقویت سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی فراهم آید تا جوانان با اطمینان و امید به آینده، قدم در مسیر تشکیل خانواده بگذارند. این سرمایه‌گذاری نه تنها برای نسل حاضر، که برای آینده جمعیتی و توسعه متوازن کشور نیز امری حیاتی به شمار می‌رود.

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.