پوشش گیاهی در این ۱۲ روز چه میزان آسیب دید ؟
پرندگان مهاجر در روزهای جنگ زودتر از همیشه از تهران رفتند

به گزارش گروه رسانهای شرق،
کنار چمدان بعضی از مسافرانی که در روزهای جنگ 12 روزه تهران را ترک میکردند، گاهی یک قفس پرنده یا سبدی برای یک گربه کوچک هم پیدا میشد؛ مسافران کوچک مضطربی که صدای انفجارها آزارشان میداد و گوشهای کز میکردند. شاید پرندگان کوچک روی درختها هم از شنیدن صدای انفجار از شهر فرار کرده باشند، شاید هم قلبشان از اضطراب ایستاده باشد؛ شهر آن روزها برای هیچکس امن نبود.
حالا که خیابانهای تهران دوباره شلوغ شده، مسافران برگشتهاند و صدای پرندهها لابهلای صدای ماشینها گم شده، روایتهایی از وضعیت آن روزهای حیاتوحش شهری و حیوانات خانگی شنیده میشود؛ از رها شدن حیوانات خانگی در پانسیونها تا اضطراب پرندگان.
صاحبان بسیاری از حیوانات خانگی از تغییر رفتار آنها در آن 12 روز جنگ میگویند؛ از حیواناتی که صدای انفجار و استرس آن، تعداد وعدههای غذاییشان و ساعت خواب و بیداریشان را تغییر داد؛ مثل دو گربه ساناز که در این مدت پرخاشگر شدند، با هر صدایی زیر مبل پنهان میشدند و استرس آنها باعث شده بود صاحبشان به فکر گرفتن داروی آرامبخش برایشان باشد.
اتفاقی مشابه آنچه برای گربههای شهاب رخ داده و استرس، ساعت وعدههای غذاییشان را تغییر داد. سحر، یکی از کسانی که در جریان جنگ خانهاش را از دست داد، تا مدتها برای دو گربهاش روی خرابههای خانه آب و غذا میگذاشت، شاید بتواند آنها را دوباره پیدا کند. او برای پیدا کردنشان به دیوارهای آن محله یک آگهی چسباند اما خبری از آنها نشد.
شب اول حمله اسرائیل به تهران، «مِلی» وقتی از صدای انفجار ترسید، رفت پشت پنجره؛ از همان شب بود که استرسهایش شروع شد و تا همین چندروز پیش تمام نشد. الهه، نگران شرایط گربهاش بود و همان زمان که اولین بمبها به تهران میخورد، به همسرش گفت: «فقط ملی رو بغل کن و بریم.» استرسی که به گربه خانگی الهه از روز اول وارد شده بود، باعث شد دیگر صدایی از او شنیده نشود. ملی، دیگر بازی نمیکرد و غذا نمیخورد. خلاف گربههای دیگر، او تا قبل از جنگ آب زیادی مینوشید اما بعد از آن لب به آب نمیزد.
الهه میگوید: «در این مدت مدام گوشهای کز میکرد و تا صدای بمب میشنید، کنار تخت قایم میشد. الان یک دَر هم کوبیده شود، دوباره همان حالتها برمیگردد. برایش یک آرامبخش قوی و مالت ضداسترس گرفتیم، اما با وجود آن باز هم در راه شمال استرس زیادی داشت. ملی خیلی اهل بازی بود اما الان فقط برای غذا صدایی از او میشنویم.»
او هم شنیده است که همسایه یکی از دوستانش، گربه خانگیاش را سر کوچه رها کرده است؛ چون «رنگش سیاه بود و آن زن تصور میکرد که رنگ سیاه نحس است و ممکن است بمبی به خانهاش اصابت کند.»
ایمان معماریان، دامپزشک، میگوید شرایط جنگ برای حیوانات خانگی بسیار استرسآور است و نگرانیهای اطرافیان هم باعث تشدید آن میشود؛ در این شرایط بیشتر صاحبان حیوانات خانگی بهدنبال راهی برای کاهش اضطراب آنها هستند که با مشورت با دامپزشک میتوانند از داروهای مختلف استفاده کنند. او توضیح میدهد در زمان جنگ 12 روزه بیشترین مراجعه و درخواست از طرف صاحبان حیوانات خانگی برای تجویز داروی کاهش استرس بوده است: «در زمان جنگ 12 روزه آمار اضطراب در سگها و گربههای خانگی بالا بود و همه صاحبان حیوانات خانگی مجبور بودند داروهایی برای کاهش استرس آنها استفاده کنند؛ چون آنها هنگام جابهجایی با استرس زیادی روبهرو میشوند.
صدای انفجار هم باعث میشد حیواناتی که در خانه ماندهاند به استفاده از داروهای کاهش استرس نیاز پیدا کنند. واکنشهای اضطرابی هم در رفتارشان دیده میشود؛ بیغذا میشوند، فرار میکنند، لهله میزنند، تنفسشان بیشتر میشود، ضربان قلبشان بالا میرود و مشکلاتی جدی برایشان ایجاد میشود.»
در چنین شرایطی اگر صاحبان حیوانات خانگی امکان جابهجا کردن آنها را نداشته باشند، اولویت سپردن آنها به پانسیونهاست؛ مراکزی که معماریان به آنها خوشبین نیست و میگوید نگهداری حیوانات در آنها اصولی نیست و در این شرایط انتخاب یک مرکز استاندارد برای سپردن حیوانات، کار سختی است: «من تا امروز ندیدهام حیوانی بدون آسیب از پانسیونها بیرون بیاید؛ چون آنها مسئولیتپذیر نیستند و نظارت درستی رویشان وجود ندارد، بهخاطر اینکه بسیاری از آنها قانونی نیستند.
بهدلیل نگاه ایدئولوژیک به حیوانات خانگی، هیچ وقت به فکر نظارت درست بر پانسیونها، مراکز نگهداری و پرورش این حیوانات نبودهایم و به همین دلیل درمجموع این مراکز شرایط مناسبی برای نگهداری از حیوانات خانگی ندارند و ممکن است در شرایطی مانند جنگ، حیوانات را رها کنند. رها کردن حیوانات خانگی در این شرایط هم بیمسئولیتی است و اگر صاحبان آنها فکر میکنند آن حیوان میتواند بعد از رها شدن به زندگی خودش ادامه دهد، اشتباه میکنند؛ چون آنها به هیچ عنوان توانایی زندگی در شرایط خارج از خانه را ندارند و با آسیبهایی بسیار جدی روبهرو میشوند و بیش از 90 درصد احتمال مرگ آنها وجود دارد. همچنین سازمانهای مختلف وظیفه نظارت بر مراکز نگهداری از حیوانات را برعهده نمیگیرند.»
جنگ موجب جابهجاییهای غیرطبیعی حیاتوحش هم میشود و نتایجی مثل انتقال بیماری، از دست رفتن زیستگاه و کاهش تولیدمثل آنها میشود و مشکلات زیادی در زمینه حفاظت از آنها ایجاد میکند. معماریان از شرایط حیوانات شهری و باغوحشها میگوید و توضیح میدهد، پیش از آغاز جنگ هم حفاظت از حیاتوحش در ایران در اولویت آخر قرار داشت و بعد از آن وضعیت وخیمتری پیدا میکند و مورد توجه قرار نمیگیرد.
او از نمونههای مشابه در دنیا میگوید؛ اتفاقی که برای باغوحشهایی در غزه و اوکراین رخ داده است. او میگوید در جنگ تامین نیازهای اولیه باغوحشها سخت میشود: «در مورد این دو کشور ارگانهای بینالمللی سعی کردند که تعدادی از حیوانات را از آنجا خارج کنند، اما در این مسیر تعداد زیادی از آنها تلف میشوند، رسیدگی و نگهداری محدودتر میشود و توانایی برطرفکردن نیازهای اولیه آنها هم سختتر میشود.»
در روزهای اول شروع جنگ، تصویری از یک زن با یک قفس پرنده و چمدانی در دست در متروی تهران منتشر شد؛ همان روزهایی که بسیاری از صاحبان حیوانات خانگی نمیدانستند آن موجودات کوچک قرار است چطور با شرایط تازه کنار بیایند. جابهجاییهای طولانیمدت در آن 12 روز هم به یک عامل استرسزای دیگر برای حیوانات خانگی تبدیل شده بود و تحمل ساعتها بیتحرکی در یک باکس مخصوص نگهداری و تکانهای خودرو، به آنها آسیب میزد؛ این نکتهای است که حسن جلیلیان، دامپزشک، در دو هفته جنگ با موارد زیادی از آن روبهرو شده است.
معماریان میگوید، با موارد چندانی از رها شدن حیوانات خانگی توسط صاحبانشان روبهرو نشده اما بعضی از آنها حیوانات خود را در پانسیونها رها کردهاند: «رهاشدگی حیوانات خانگی در این مدت چندان زیاد نبوده و با موارد نادری از آسیبدیدگی و فرار بعد از آن روبهرو بودیم. مشکلی که ما در این مدت با آن روبهرو بودیم جابهجایی حیوانات خانگی بود؛ چون بسیاری از مردم از تهران به سمت شهرهای دیگر میرفتند و حیوانات در این مسیر دچار استرس میشدند. ما تلاش میکردیم اقداماتی برای کاهش این استرس انجام دهیم اما باز هم زمانی که به مقصد میرسیدند دچار شوک، استرس، بیحالی و مشکلات تنفسی میشدند؛ به همین دلیل پیشنهاد میدادیم از آرامبخش استفاده کنند و قبل از سفر با باکس، آنها را به سفر با خودرو عادت دهند.»
بسیاری از صاحبان حیوانات خانگی در این دوره با ترس، فرار حیوان به گوشهای از خانه و بیغذایی آنها روبهرو شدهاند، اتفاقی که جلیلیان آن را ناشی از استرس میداند: «صداهای بلند مانند انفجار، حیوانات را مضطرب میکند و این حالت تا هشت ساعت برای سگها ادامه دارد؛ آنها در این شرایط فرار میکنند و در گوشهای پنهان میشوند. گربهها هم ممکن است دو تا سه روز درگیر صدای یک انفجار شوند و به خاطر ترس، گوشهای پنهان شوند و آب و غذا نخورند.» یکی از مشاهدات او در این مدت رهایی حیوانات در پانسیونها، حتی بعد از جنگ بوده است. او تعریف میکند: «من مواردی را دیدم که بسیاری از افراد، حیوان خانگی خود را به پانسیونهایی سپردند که میخواستند تعطیل کنند و هنوز دنبال آنها نیامدهاند. حتی افرادی بودهاند که در این شرایط حیوان خانگی خود را واگذار کردهاند.»
بادخورکها رفتند؟
«هنوز مطالعهای علمی روی این احتمال انجام نشده، اما مشاهدات شخصی من میگوید امسال بادخورکها تهران را زودتر ترک کردهاند». این را آرش حبیبیآزاد، پرندهنگر، میگوید و حدس میزند که شاید جنگ باعث این تغییر رفتار در پرندگان شهر تهران شده باشد. حبیبیآزاد هم از سه تاثیر مهم جنگ روی پرندگان میگوید. اولین تاثیر، تغییر قلمروهای آنهاست.
به دلیل اینکه در بخشهایی که اتفاقاتی مثل وقوع صداهای مهیب، دود و آلودگی رخ میدهد، پرندگان تخلیه و وارد قلمرو پرندگان دیگر میشوند که به آنها استرس وارد میکند. نمونه آن، مهاجرت عقابها در اوکراین است که در سالهای جنگ در محلهای درگیری مسیر مهاجرت عقابها تغییر یافت. تاثیر دوم جنگ بر زندگی پرندگان هم استرس در لانهسازی، تخمگذاری و بزرگشدن جوجههاست، تاثیر سوم هم مسئله آلودگی صوتی و ترس حیوانات از صدای انفجار است، تاثیر مهمتر مهاجرت پرندگان از مناطق جنگی است.
مشاهدات حبیبیآزاد نشان میدهد امسال در تهران «بادخورکها» زودتر از سالهای پیش تهران را ترک کردند و در آسمان شهر تعداد بسیار کمی از آنها دیده میشود؛ درحالیکه پایش سال گذشته نشان میداد که تا 28 تیرماه آنها در تهران بودند. حبیبیآزاد احتمال میدهد که این اتفاق تاثیر جنگ 12 روزه باشد، اما هنوز مستندات علمی برای آن وجود ندارد. او مشاهدات دیگری هم از تبعات جنگ روی حیوانات شهری و خانگی تهران دارد: «بخشی از مردم پرندگان، سگها یا گربههای خانگی خود را که نتوانسته بودند با خود ببرند، در پارکها و نقاط دیگر رها کردند.
این کار آسیب زیادی به آنها وارد میکند. از سوی دیگر، مشاهدات من نشان میدهد برخی از پانسیونهایی که نتوانسته بودند از حیوانات نگهداری کنند، آنها را رها کرده بودند. ما باید برای این حیوانات پناهگاهی داشته باشیم یا به افراد داوطلب بسپاریم تا در شرایط جنگی از آنها مراقبت کنند. حیوانات نباید در زمان جنگ رها شوند؛ آنها نمیتوانند در محیط شهری غذا پیدا کنند.» او میگوید مسئله دیگری که در 12 روز جنگ در تهران برای پرندگان رخ داد، نبود آب و گرمای هوا بود: «پرندههای شهری مانند کبوتر و قمری به آب شیرین وابستگی دارند. در روزهای جنگ، کارگران فضای سبز حضور نداشتند و بسیاری از این پرندگان هم تشنه ماندند.»
انفجار کنار آشیانه پرندگان
آنطور که سازمان محیطزیست اعلام کرده، در جریان 12 روز جنگ ایران و اسرائیل استانهای فارس، ایلام، کرمانشاه، اصفهان، خوزستان، همدان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و گیلان، بیشترین آسیب را به تنوعزیستی متحمل شدهاند که ناشی از پرتاب شدن ترکشها و پرتابهها در محدوده آنها بوده است. از طرف دیگر هم یک پاسگاه محیطبانی تخریب و چند ساختمان دیگر نیز آسیب دیدهاند. این مناطق که از لحاظ تنوعزیستی دارای اهمیت بالایی هستند، در پی این آتشسوزیها، شاهد نابودی پوشش گیاهی، خسارت به خاک و تلفشدن گونههای جانوری بودهاند.
صیاد شیخیئیلانلو، کارشناس تنوعزیستی، توضیح میدهد که جنگ چه تاثیری روی رفتار فیزیولوژیکی و آلودگیهای محیطزیستی حیاتوحش شهری دارد و اکوسیستم حیاتوحش تهران در آن 12 روز، با چه اتفاقاتی روبهرو بوده است. او میگوید انفجارها باعث آلودگی صوتی و استرس روی حیاتوحش شهری میشود، حتی اگر مقیاس کوچکی مانند مراسم چهارشنبهسوری داشته باشد؛ در این شرایط میبینیم که پرندگان دچار بیقراری میشوند. انفجارهایی که در شرایط جنگی رخ میدهد، دهها برابر از چهارشنبهسوری بیشتر است و اثرات منفی بیشتری روی حیاتوحش شهری دارد؛
بهویژه در پرندگان. او میگوید باتوجه به اینکه الان در فصل تولیدمثل قرار داریم، تغییر رفتار حیاتوحش در اثر این انفجارها حتمی است: «بسیاری از پرندگان در حال تولیدمثل و ساخت آشیانهاند و انفجارهای مهیب باعث میشود از محلهای تولیدمثل خود فاصله بگیرند و عملاً آشیانه خود را رها میکنند. انفجار باعث مرگ مستقیم یا وارد شدن آسیبهایی جدی به شنوایی آنها و وقوع استرس میشود. این استرس هم درنهایت به ترک و تغییر زیستگاه از سوی آنها منجر میشود. در جنگ حتی پستانداران حیاتوحش شهری هم بهشدت آسیب میبینند و اکولوژیک در شهرها تغییر پیدا میکند؛ چون اکوسیستم حیات شهری با هم ارتباط دارند و وقتی این آلودگیهای صوتی و انفجارها رخ میدهد، برخی از گونهها حذف و گونههای دیگر جایگزین میشوند و این توازن تغییر میکند.»
هنوز مطالعهای دقیق روی تغییرات اکوسیستم حیاتوحش شهری تهران در جنگ 12 روزه انجام نشده، اما حتماً این تغییرات در آن هم رخ داده است: «تغییر در الگوی تغذیه و برخورد با سازههایی که در شهرها رخ میدهد هم یکی دیگر از آسیبهایی است که برای این گونهها رخ میدهد. این نتایج و دور شدن حیاتوحش از زیستگاههای شهری در جنگهای اوکراین و عراق ثبت شده است که مطالعه نتایج آن منتشر شده و قطعاً در جنگ 12 روزه در تهران هم رخ داده است. هرچند هنوز مطالعهای علمی روی آن انجام نشده و مدت آن کوتاه بوده، اما کاملاً مشهود است که این اتفاق رخ داده. هرکدام از آن انفجارها اثر منفی زیادی روی حیاتوحش شهری ایجاد داده است.»
تولهخرس پردیسان فراموش شد
نگرانی درباره سلامت حیوانات در باغوحشهای کشور آن هم در شرایطی که امکان نظارت روی آنها وجود نداشت – یعنی 12 روز جنگ و قطعی اینترنت- در این مدت بسیاری از فعالان محیطزیست و حقوق حیوانات را نگران کرد. آنها تاکید میکنند وضعیت نگهداری نامساعد بسیاری از باغوحش در این مدت تشدید میشود. سپهر سلیمی، فعال حقوق حیوانات، توضیح میدهد که جنگ چطور حیوانات باغوحشها را تحتتاثیر قرار میدهد. او میگوید هنوز هیچ اطلاعی از آسیبهای احتمالی این مراکز بعد از جنگ نیست.
سلیمی میگوید پیش از رخدادهای اخیر، وضعیت باغوحشها در ایران بسیار نامساعد بود و زمانی که یک جنگ هم اتفاق میافتد، مسائل مربوط به حیوانات تحتتاثیر آن قرار میگیرد، به آن پرداخته نمیشود و جامعه به آن توجه نمیکند: «سازمان محیطزیست هم وارد این حوزه نمیشود، این مسئله را رها کرده است و در این شرایط هم بیشتر آن را نادیده میگیرد. نمونه آن، تولهخرسی است که پیش از آغاز جنگ در پارک پردیسان و کنار خود سازمان محیطزیست گم شد و کسی هم مسئولیت آن را نپذیرفت.
حالا تصور کنید که جنگ هم اتفاق افتاده و دیگر این موضوع فراموش شد. این وضعیت برای مناطق حفاظتشده هم برقرار است و به این ترتیب گونههای حیاتوحش راحتتر وارد باغ وحشها و مراکز نگهداری از حیوانات میشوند. قبل از جنگ هم این چرخه وجود داشته که گونههایی از طبیعت گرفته میشد و به مراکزی مانند باغهای پرندگان منتقل میشدند. حتی ممکن بود حیواناتی که از مناطق حفاظتشده خارج شوند و به جای بازپروری، درمان و بازگشت به طبیعت، از باغوحشها سر در آورند. درحالحاضر هم نظارتی در این حوزه وجود ندارد، حواس همه معطوف به جنگ است و قطعاً این شرایط بدتر میشود.»
سلیمی هم مانند بسیاری از فعالان حقوق حیوانات از آسیبهای روانی به حیوانات در حین بمباران میگوید: «ما بیش از 80 مرکز نگهداری حیوانات داریم، بنابراین احتمال دارد بخشی از آسیبهای جنگی به آنها وارد شود. از سوی دیگر، آسیبهای روانی و استرس زیادی به این حیوانات وارد میشود. باغوحشهای ما شرایط نگهداری خوبی ندارند و حیوانات در فضاهایی که حتی استانداردهای ضعیف سازمان محیطزیست را رعایت نمیکنند، نگهداری میشوند و به همین دلیل بخش قابلتوجهی از حیوانات موجود در آنها دچار روانپریشی هستند.
این رفتارهای عصبی که در گربهسانان بزرگ و سگسانان مثل شیر، گرگ، روباه و خرسها ـ بهطورکلی پستانداران ـ به خوبی دیده میشود؛ رفتارهای یکنواخت و رفت و برگشتی کنار قفس نشان میدهد که شرایط خوبی ندارند. جنگ این رفتارها را در حیوانات باغوحش تشدید میکند.» این فعال حقوق حیوانات از تاثیر اقتصادی جنگ روی شرایط اقتصادی مراکز نگهداری از حیوانات میگوید؛ آنطور که او توضیح میدهد، در این روزها بخشی از منابع مالی آنها تحتتاثیر قرار میگیرد و به دنبال آن شرایط نگهداری حیوانات هم تغییر میکند و آنها را از نظارت دور نگه میدارد.
از سوی دیگر، به دلیل رفتن کارگران و نبود پرسنل هم وضعیت آنها بدتر میشود و حتی ممکن است از نظر غذارسانی هم دچار مشکل شوند. او میگوید هنوز گزارشی از آسیب به باغوحشهای کشور و افزایش تخلفات در مناطق تحتتاثیر جنگ اعلام نشده و دلیل آن، عدمامکان بازدید از این مناطق است: «وقتی در حالت عادی، آمار این تخلفات بسیار زیاد است، میتوان حدس زد که میزان آنها در این روزها افزایش مییابد. هنوز خبری از آسیب فیزیکی باغوحشها منتشر نشده اما میتوان با قطعیت گفت که آنها از نظر روانی آسیب دیدهاند؛ آن هم درشرایطیکه برخلاف انسانها امکان فرار ندارند و در یک محیط بسته قرار دارند.»
سلیمی از وضعیت باغوحشهای کشورهای درگیر جنگ میگوید، اتفاقی که در جنگهایی طولانیمدت در انتظار این مراکز است: «در سالهای گذشته و بعد از جنگ جهانی دوم، همیشه حیوانات باغوحشها آسیبدیدهاند؛ نمونه آن باغوحش توکیو است که حیوانات وحشی مانند شیر و خرس از ترس فرار و آسیبزدن به شهروندان، کشته شدند. در باغوحش برلین و اوکراین نیز بسیاری از حیوانات آسیب دیدند و جانشان از دست رفت.
در اوکراین این امکان وجود داشت که برخی از گونهها به کشورهای اروپایی منتقل شوند، ضمن اینکه برخی گزارشها حاکی است، برای تعدادی حیوانات داروهای آرامبخش و ضدافسردگی تجویز شده. اما ما در ایران این شانس را نداریم. در جنگ عراق و کویت، بیش از 85 درصد حیوانات باغوحش کویت از بین رفتند. در جنگ خلیجفارس هم حیوانات باغوحش بغداد در شهر رها شدند که به مانعی برای پیشروی نیروهای دشمن تبدیل شوند.»
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.