در ستایش گفتگو: بازخوانی تجربهای دوستانه و محلی
همه ما بر یک چیز توافق داریم و آن این است: اگر قرار است دموکراسی در ایران امکانپذیر شود، از همین گفتوگوهای کوچک شروع میشود. ما آموختیم که دموکراسی فقط یک نظام سیاسی نیست؛ بلکه روشی برای زیستن است.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته نوعی هماوردی بین تحریمکنندگان انتخابات با کسانی که معتقد به شرکت در انتخابات بودند شکل گرفت و این هماوردی آثار و تبعات خاص خود را در سپهر سیاسی ایران بر جای گذاشته است.
صرفنظر از مناظرههای کلامی و نوشتاری درباره چرایی شرکت یا عدم شرکت در انتخابات که هنوز هم کم وبیش در جریان است، یک ضرورت حیاتی بر همگان آشکار شد و آن هم نیاز اساسی به گفتگو است. تا مادامی که مفاهمهای حداکثری در بین کنشگران سیاسی در خصوص چرایی و ضرورت گفتگو حاصل نشود شوربختانه فعالیتهای حذفی و بعضا عوامگرایانه جایگزین کنشگری اصیل خواهد شد و بیش از پیش سپهر سیاسی کشور را متشنج خواهد کرد و انرژی و سرمایه سیاسی در کشور مستهلک خواهد شد.
گروهی اندک از دوستانی که لزوما با یکدیگر همفکر هم نبودند ولی بر یک اصل مشترک، یعنی ضرورت گفتگو برای ایجاد مفاهمه درباره موضوعات مختلف توافق داشتند، تلاش کردند که این اصل ضروری را در میدان عمل به محک تجربه بگذارند. اینک که نه ماه از گفتگوها گذاشته است بیمناسبت نیست که نتایج ابتدایی به دست آمده از گفتگو درباره موضوعات مختلف را که هر هفته یکبار و به مدت دوساعت در بستر فضای مجازی برگزار میشود با سایر هموطنان و کنشگران عزیز به اشتراک بگذاریم تا از رهگذر این کار دامنه و ضرورت اصل گفتگو گسترش پیدا کرده و حلقهای به زنجیره کنشگری مبتنی بر مفاهمه و احترام متقابل و آیندهنگری و افزایش کیفی عقلانیت رفتاری و گفتاری برای پالوده کردن فضای سیاسی کشور از رفتارهای هیجانی و زودگذر اضافه شود. چنین باد.
طرح مسئله: چرا گفتگو؟
در باب اهمیت و ضرورت گفتگو یا دیالوگ به قدر کافی قلمفرسایی شده است و متون بسیار مختلف و متنوعی در حوزه های گوناگون منتشر شده است و بنده قصد ندارم آنها را مجددا تکرار کنم و صرفا مایلم به روایت یک تجربه کاملا دوستانه و محلی اشاره کنم، بنابراین نگارنده کمترین تردیدی ندارد که در حال حاضر فضای سیاسی کشور از جنبه های مختلف و طرفین ماجرا (حکومت و جامعه) دچار تضاد و شکاف و عدم تحمل و مداراست و این روند شوربختانه روز به روز تشدید شده و متاسفانه افقی هم برای کاهش تنش متصور نیست.
در چنین وضعیتی هر یک از ما به عنوان انسانی دغدغهمند آیا صرفا بایستی منفعل و ناظر اوضاع باشیم و در گرانیگاهها در دام رفتارهای هیجانی گرفتار شویم یا به عنوان یک انسان دغدغهمند و نگران آینده کشور و حتی سرنوشت شخصی خود، کمکی ناچیز به توسعه دامنه مدارا و تحمل و دیگرخواهی از طریق پذیرش تکثرها و باورهای مختلف برای رسیدن به توسعه همه جانبه داشته باشیم؟
طبعا عقل سلیم حکم میکند که متناسب با بضاعت هر شخص و دامنه اثرگذاری که دارد تلاش شود زمینه را برای گفتگو با سلائق مختلف فراهم شود و تلاش کوچک این گروه هم صرفا دراین راستا ساماندهی شده است. ایران آینده محصول تنوع سلیقهها و همزیستی مسالمتآمیز بین همه کنشگران سیاسی واجتماعی و فرهنگی و مذهبی است و نادیده گرفتن این مهم یعنی گرفتار شدن در چرخه آشوب و آنارشیسم و هدر دادن سرمایه و وقت و البته بالارفتن هزینه فعالیتهای سالم سیاسی و اجتماعی در عرصه عمومی کشور . پذیرش گفتگو یعنی پذیرفتن اصلی بدیهی و عقلانی و آن این است که حقیقت امور صرفا در نزد ما نیست و برای کشف حقیقت نیازمند عقل جمعی هستیم. تن دادن به گفتگو به این معنی است که ما خواهان آن هستیم که خودمان به عنوان یک کنشگر فعال در آینده خود سهیم باشیم در غیر این صورت و نفی گفتگو تلویحا پذیرفتهایم که دیگران درباره ما تصمیم گیری کنند. میدان گفتگو میدان تجویز و نفی و اثبات نیست بلکه طرفین گفتگو به دنبال شناخت حقیقت هستند.
تجربه کوتاه به دست آمده از گفتگوهای صورت گرفته در این گروه دوستانه حاکی از این است که از گفتگو باید به عنوان یک مهارت کاربردی یاد کرد. متاسفانه ما هنوز راه طولانی در پیش داریم که بتوانیم خود را مجهز به مهارت گفتگو کنیم. پرسش کلیدی این است که چرا امر گفتگو به جای فعالیتهای حزبی و سیاسی در قالب گروه دوستانه پیگیری شده است که در پاسخ میتوان به دو دیدگاه طرح شده در جلسات گروه اشاره کرد:
- یک دیدگاه معتقد است که با توجه به اینکه حضور در قالب تشکل حزبی رسمی در کشور به دلیل الزامات خاص و محدودیتهای شدید، امکان فعالیت سیاسی کیفی را منتفی میکند بنابراین لازم است به صورت فردی و در قالب این گونه جمعها مسائل مهم مورد نظر را به بحث گذاشت و با تعاطی و تضارب افکار زمینه های کیفی کردن و توانمند سازی جامعه را برای گفتگو فراهم آورد و با تعریف معیارها و شاخص های لازم از جمله معیار دولت های دموکراتیک و شهروندان باورمند به دمکراسی زمینه تفاهم نظری را برای دست یابی به حداقلی از موفقیت و ادامه حیاست سیاسی شهروندان فراهم کرد.
از مهمترین پیامدهای مثبت هم اندیشی درباره مهمترین موضوعات اولویت دار از جمله گفتگو میتوان به پرهیز از فعالیتهای هیجانی و عمق بخشی به معرفت سیاسی اشاره کرد و از رفتارهای زیگزاگی و بدون پشتوانه اجتناب کرد. حاملان این دیدگاه در پاسخ به انتقادات مطرح شده مبنی بر نفی فعالیتهای حزبی معتقدند که وارد نشدن در فعالیتهای حزبی و پیگیری کنشهای سیاسی از طریق جمع های اینچنینی به هیچ وجه به معنای رد و انکار فعالیتهای حزبی رسمی شناسامه دار موجود نیست و دو رویکرد در نهایت می توانند مکمل هم باشند .
- دیدگاه دیگری معتقد است شرط اثرگذاری در سپهر سیاسی کشور روی آوردن به فعالیتهای حزبی است و پذیرش الزامات و محدودیتهای موجود برای دستیابی به مصلحتی بزرگتر که همانا تامین حقوق اساسی شهروندان از مجرای کنشهای سیاسی در قالب های رسمی موجود قابل توجیه است، گرچه ممکن است حتی از لحاظ اعتقادی به چارچوبهای قانونی تشکلهای رسمی هم معتقد نبود ولی نباید فعالیتهای حزبی را نفی کرد و تجربه نشان داده است که علیرغم اینکه ساختار موجود هنوز تحزب را آنچنان که باید و شاید به رسمیت نشناخته است ولی در مقاطعی هم حزبهای رسمی توانستهاند اثراتی در فضای سیاسی کشور داشته باشند.
پس از اینکه اعضای گروه درباره اهمیت و ضرورت امر گفتگو به تفاهمی نسبی رسیدند و از آن جایی که رویکرد اصلی و کانونی این جمع دوستانه نگاه به آینده است نه گذشته، بنابراین مقرر شد که موضوع مهم و اساسی دموکراسی در دستور کار قرار گیرد و طی جلسات مستمر به کنکاش و مداقه در باره پیش نیازهای اساسی دموکراسی و امکان و یا امتناع آن در جامعه ایرانی پرداخت.
در قدم اول با جمع آوری متون ضروری در باره تعریف دموکراسی و نسبت آن با جامعه ایرانی و انتشار آن در گروه تلاش شد که ورود به بحثها مبتنی بر مطالعه این متون و درباره آینده ایران و جایگاه امر دموکراسی در آن گفتگوهای مفصل بین اعضا صورت گرفت.
چرا دموکراسی؟
واقعیت ماجرا این است که در بین نظامهای موجود که تاکنون بشر بما هو بشر تجربه کرده است نظام مبتنی بر دموکراسی از جمله معقولترین نظامها بوده است البته این به معنای بیعیب و نقص بودن دموکراسی نیست ولی در مقیاس کلی با سایر الگوها با طبیعت انسانها سازگارتراست.
اگر بپذیریم که انسانها برابر زاده شدهاند، باید در نتیجه بپذیریم که همگان حق یکسانی در شرکت در حکومت بر خودشان دارند. همچنین از آنجا که انسانها به حکم طبیعت، آزاد زاده شده اند، حق دارند نسبت به پذیرش اقتدار سیاسی و اطاعت از آن آزادانه رضایت یا مخالفت خویش را اعلام کنند. استدلال اصحاب نظریه قرارداد اجتماعی مبتنی بر چنین منطقی است. به نظر آنها آزادی و برابری مقدمه حق است؛ حق مقدمه توافق و رضایت است و توافق و رضایت لازمه قرارداد اجتماعی برای پذیرش قدرت حکومت است و چنین حکومتی همان دموکراسی است (بشیریه، 1382 ص 437).
البته توجیهات گوناگون دیگری از جمله بر اساس اصل فایده، اصل اطاعت مردم از قوانین موضوعه خود، اصل مصلحتاندیشی انسانها، اصل پیوند دموکراسی با صلح طلبی، اصل حکومت خود موجه تراز حکومت بر دیگران، اصل عدم امکان کسب معرفت یقینی و قطعی، اصل تضمین توسعه سرمایه داری (همان، صص 440-436) برای دفاع از دموکراسی بیان شده است ولی انطباق امر دموکراسی با طبیعت انسانها موردتوافق و تفاهم بیشتری در بحث های صورت گرفته بوده است .
دستیابی به نظامی مبتنی بر دموکراسی الزامات و پیش نیازهای مهمی دارد که اگر مورد بیتوجهی و غفلت قرار گیرند موجب نقض غرض خواهد شد و به طریق اولی در جامعه ایرانی با سابقه بیش از یک صد سال تلاش برای کاربست مفاهیم مبتنی بر اندیشههای مدرن بیش از پیش اهمیت مضاعفی دارد و بر همین منوال در چندین جلسه سمت و سوی مباحث بر امکان و امتناع دموکراسی در ایران قرار گرفت. به دیگر سخن جامعه ایرانی از میان فرآیندهای گذار به دموکراسی، تحکیم دموکراسی و تعمیق دموکراسی در چه مرحلهای قرار دارد؟ جامعهی ایران با پرسشی اساسی روبهروست: آیا دموکراسی در ساختار تاریخی، فرهنگی و سیاسی ایران امکانپذیر است یا تنها رویایی دور از واقعیت است؟
جمعبندی دیدگاهها، تصویر روشنی از یک دوگانگی جدی در ذهن جامعه روشنفکری و فعال ایرانی ارائه میداد. از یک سو، دموکراسی بهمثابه خواستی تاریخی و اجتماعی در ایران شناخته میشد؛ خواستی که در اعتراضات، مشارکتهای سیاسی و حتی سبک زندگی برخی لایههای جامعه قابل مشاهده است. از سوی دیگر، موانع متعدد ساختاری، فرهنگی و سیاسی، تحقق این خواست را دشوار و حتی در برخی تحلیلها، ممتنع میسازد.
برخی از اعضای گروه معتقد بودند که بدون اصلاح ساختارهای سیاسی، هیچ شکلی از دموکراسی پایدار نمیشود. در مقابل، گروهی دیگر بر تحول تدریجی فرهنگ سیاسی و نهادسازی مستقل تأکید داشتند. میان این دو دیدگاه، طیفی از نظرات میانه نیز شکل گرفت که امکان تغییر تدریجی را در گرو همزمانی اصلاحات ساختاری و فرهنگی میدانست.
تجربهای فراتر از بحث نظری
بیش و پیش از محتوا، آنچه این جلسات را ارزشمند ساخت، تجربه عملی گفتگو بود. در شرایطی که فضای عمومی کشور به دلایل مختلف مستعد تضاد، سوءتفاهم و شکافهای عمیق شده است، تمرین گفتگو در یک گروه کوچک، خود بهمثابهی تمرینی برای دموکراسی قابل ارزیابی بود. یاد گرفتیم که دموکراسی فقط ساختار سیاسی نیست؛ شیوهای از زیستن است. یعنی یاد بگیریم بدون حذف، با تفاوتها کنار بیاییم، سخن بگوییم و سخن بشنویم، حتی اگر به نتیجه نهایی نرسیم.
نتیجهگیری
پاسخ به پرسش «امکان یا امتناع دموکراسی در ایران» همچنان محل مناقشه است. اما اگر قرار است امکان آن تقویت شود، شاید نخستین گام، شکلگیری فضاهای کوچک و ایمن برای گفتگو باشد. فضایی که افراد در آن نه برای غلبه بر دیگری، بلکه برای درک متقابل گرد هم آیند.
گروه ما کوچک بود، اما تلاش کرد تجربهای بسازد که در مقیاسی بزرگتر نیز قابل تکرار باشد. راه دموکراسی از صندوق رأی نمیگذرد، اگر پیش از آن، از درون حلقههای گفتوگو نگذشته باشیم.
مطمئنا: «دموکراسی فقط صندوق رأی نیست؛ فرهنگ شنیدن است، پذیرش تفاوت است، تمرین صبوریست.» و شاید این جمله ساده، خلاصه همه بحثهای ما بود.
ما در این مسیر طی شده ادعایی نداریم که به پاسخ قطعی رسیدیم و یا نسخهای شفابخش برای ایران آینده نوشتهایم. اما همه ما بر یک چیز توافق داریم و آن این است: اگر قرار است دموکراسی در ایران امکانپذیر شود، از همین گفتوگوهای کوچک شروع میشود. ما آموختیم که دموکراسی فقط یک نظام سیاسی نیست؛ بلکه روشی برای زیستن است. یاد گرفتیم از اینکه یاد بگیریم که میتوان با تفاوتها کنار آمد بدون حذف هم، کنار هم فکر کنیم، بحث کنیم و بمانیم.
تفاهم نظری که تاکنون حاصل شده است این است که ایران هنوز راه درازی تا دموکراسی دارد. اما شاید اگر هر یک از ما ، در خانه و جمع دوستان و در رسانهها، گفتوگو را جدی بگیریم، این راه کوتاهتر شود. دموکراسی با تغییر نظام نمیآید، با تغییر رابطهها شروع میشود. گسترش فضای مجازی و وجود وسایل متنوع ارتباطی از جمله پلتفرم های برگزاری جلسات آنلاین این امکان را فراهم آورده است که این جمع های کوچک بتوانند زمینه ساز تغییرات جزئی در رونوشت پنهان جامعه شوند و جامعه ایرانی را برای فردائی همراه با زیست مسالمت آمیز و خشونت پرهیز آماده نمایند. پیشنهاد میکنم همین امروز این تجربه شیرین را ما تکرار کنید و نتایج آن را با دیگران به اشتراک بگذارید .
نویسنده: محمدرضا کرمیفرد، دانشآموخته علوم سیاسی
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.