نیاز به توسعه
فريدون مجلسي
وقتی نوبت به حسنی مبارک رسید، در دوران طولانی ریاستجمهوری خود با چند چالش مواجه بود؛ چالش با اخوانالمسلمین، چالش با جوانان و گروههای تحصیلکرده چپ و میانهرو که خواهان دموکراسی و انتخابات و مشارکت در سرنوشت سیاسی کشور خود بودند، چالش با رقیبانی که دوران حکومت طولانی و مادامالعمر او و جانشینی فرزندش جمال را برنمیتافتند و چالشی بزرگ با اکثریت پنهان و آشکار فلاحین روستایی و شهری که با افزایش آگاهی نسبی خواهان مشارکت سیاسی از طریق تحمیل جایگزینی احکام شریعت بودند. تجلی قدیمیتر اینان همان حرکت اخوانالمسلمین بود که سادات آن حزب را منحل کرده بود و نهایتا قربانی شد. اخوانالمسلمین ترور مبارک را نیز اجرا کرد که ناموفق بود. ولی اخوان تدریجا با افزایش نفوذ مالی و مشارکت در فعالیتهای بازرگانی روزافزون در بازار مصر، توانسته بود برای خود موقعیتی اجتماعی متکی بر دین و اقتصاد کسب کند و خارج از حزب در پارلمان نمایندگانی هم داشت و با حکومت سازگاری نشان میداد. اینان پس از آنکه بهار عربی از تونس به مصر سرایت کرد و در آستانه پیروزی و اخراج حسنی مبارک قرار گرفت، به آن پیوستند و کوشیدند با توجه به اعتبار دینی و سازمان و تشکیلات خود، رهبری بخش بزرگ یعنی فلاحین خواهان اعمال احکام شریعت را که سازمان و تشکیلات دیگری نداشتند، به خود جلب کنند. رقابت جناح اخوانالمسلمین و اعمال برخی اوامر مذهبی توانست صنعت توریسم را که بزرگترین منبع درآمد ارزی مصر بود، به مخاطره و تعطیلی بکشاند و موجبات نگرانی جامعه میانی و لیبرالتر مصر را فراهم کند. در انتخابات جناح اخوانالمسلمین با اندکی اختلاف در مرز 50-50 توانست نخستوزیر پیشین و رقیب خود را که توانسته بود آرای جامعه مدنی متشتت اما نگران مصر را به خود جلب کند، شکست دهد. محمد مرسی رهبر حزب عدالت و آزادی برآمده از اخوانالمسلمین که پنج سال سابقه نمایندگی پارلمان را در دوران حسنی مبارک داشت، با نمایش رفتاری اعتدالی و ابراز سازگاری با معترضان لیبرال و طرفدار جامعه مدنی، به نخستوزیری رسید. مرسی بسیاری از مقامات پیشین نظامی، قضائی و اداری را در جایگاههای حرفهای و تکنوکراتیک خودشان حفظ کرد، اما بهتدریج با جابهجاییها و سپس با حذف آنان از صحنه و جایگزینی آنان با افراد مورد اعتماد اخوانالمسلمین و اعمال سیاستهای مورد نظر اخوان بار دیگر معترضان شورشی را به میدان التحریر کشاند. فرمانده و رئیس جدید ستاد ارتش مصر نیز که متعلق به دایره تربیتشدگان دوران سادات و مبارک بود، به نوبه خود با ابراز وفاداری به مرسی موقعیت خود را مستحکم کرد، اما با کودتایی که از حمایت نظامیان و سازمان اداری و قضائی و جامعه لیبرال شهری مصر برخوردار شد، توانست بهسرعت عنان قدرت و اداره کشور را در اختیار بگیرد. سیسی دو محاکمه را به موازات هم پیش برد؛ یعنی هم محاکمه حسنی مبارک و اطرافیان او و هم محاکمه مِرسی و دولت اخوانالمسلمین. فلاحین هم که تعلق کمتری به سران بازاری اخوانالمسلمین داشتند و نیز نگران بیکاری ناشی از درآمدهای توریستی بودند، به مقابله برنخاستند. روند محاکمه حسنی مبارک در دوران ژنرال سیسی که در واقع ادامه راه و شیوه مبارک تلقی میشود، با دوران مرسی فرق کرد. حسنی مبارک در دادگاه تجدید نظر از بسیاری از اتهامات که موجب محکومیت به حبس ابد شده بود، تبرئه و به سه سال زندان محکوم شد و سپس از اتهام مسئولیت در قتل تظاهراتکنندگان و سایر اتهامات نیز تبرئه و در شرایط بیماری آزاد شد و در اسفند 1398 در 91سالگی درگذشت. دولت سیسی به احترام درگذشت او سه روز عزای عمومی اعلام کرد. اما مرسی پس از محکومیت اولیه، در دادگاه بعدی ضمن محاکمه بیهوش شد و درگذشت، بدون آنکه عزای عمومی اعلام شود. گرچه سیسی بر اثر بیم طبقات متوسط از بازگشت طیف اخوان با چالشهای کمتری از سوی معترضان روبهرو است، خصوصا پس از ساخت و افتتاح خط دوم کانال سوئز که به ظرفیت و درآمد آن کانال بیش از دو برابر افزوده است و همچنین سرعتبخشیدن به توسعه اقتصادی با ضریب بالا، با همان مشکلات و واکنشهای عدم تقارن توسعه اقتصادی با توسعه فرهنگی و اجتماعی یا دوگانگی فرهنگی مواجه است که نیازمند تقدمبخشیدن به توسعه فرهنگی و اجتماعی است که کاری دشوار و زمانبر است. عوارض بقا در قدرت نیز نشانههای خود را در آینده بروز خواهد داد.