حبابهای سرگردان و مسئولیت دولت
دکترحسن خلیلخلیلی*
واژه «حباب» که مجازا در تواریخ به کار میرود، اشاره به سفتهبازی و معاملات مالی کلانی است که انگلیسیها در حوزه اقیانوس کبیر و فرانسویها در منطقه میسیسیپی داشتند. ترکیدن حباب اشاره به وقایع ۱۷۲۰ است که فضاحت این اختلاسها برملا شد و جمع کثیری را ورشکست کرد. براساس کتاب تاریخ جهان نو، انگلستان و فرانسه بلافاصله پس از صلح اوترخت، با مشکلات اقتصادی پس از جنگ مواجه بودند. در هر دو کشور، مشکل عمده برای دولت، پیداکردن طریقی برای هموارکردن بدهی فراوان خویش بود. در آن ایام، بدهی ملی بهشکل مرتب و دائمی نوظهور بود. از طرفی، در تمامی اروپای غربی افرادی در جستوجوی مؤسسات و معاملات خطیری بودند تا مگر اندوختههای خود را از آن طرق به کار اندازند و دلالان و سررشتهداران که پیشبینی میکردند در یک رشته معاملات یا رشته دیگر نفع وجود دارد، دنبال سرمایه بودند تا به تجارت مشغول شوند. بر اثر چنین اوضاعی بود که در انگلستان واقعه معروف به «حباب دریای جنوب» و در فرانسه واقعه مشهور به «حباب میسیسیپی» روی داد. در هر مورد در 1720 حباب ترکید. طبق آرای مرکانتیلیستها که ارشاد دولت را در مسائل تجاری تجویز میکرد، در آن عهد وجود رابطه نزدیکی میان امور مالی دولت و بنگاههای خصوصی از امور عادی بود. شرکت دریای جنوب بر بانک انگلیس سبقت جسته، با گرفتن «اوراق قرضه ملی دولتی» از صاحبان آنها و دادن سهام خویش در عوض، حصه عظیمی از بدهی ملی را برعهده گرفت. چون درباره سرعت و میزان منفعتی که در متصرفات اسپانیایی آمریکا عاید میشد به حد زیادی مبالغه کرده بودند، قیمت سهام این شرکت بهسرعت ترقی کرد تا آنجا که قیمت هر یک از سهام که ۱٠٠ لیره بود، در بازار به ۱۰۵۰ لیره بالغ شد. براثر شور و عشقی که برای تحصیل پول زحمت نکشیده پدید آمد، انواع شرکتهای خصوصی زیر نظر دولت تأسیس شد. مردم، سهام این قبیل شرکتها را با قیمتهای دائمالتزایدی میربودند! اما در سپتامبر ۱۷۲۰ سهامداران شرکتهای دریای جنوب که مشکوک بودند از این فعالیتها سودی به نسبت هزار لیره در سهم عایدشان شود، شروع به فروش سهام خویش کردند. با این عمل آنها تمامی بنای متزلزلی که ایجاد شده بود، فروریخت و بسیاری از مردم اندوختهها و مایملک خود را از کف دادند! در فرانسه نیز به همین شکل، کمپانی میسیسیپی با حمایت دولت ایجاد شد که انحصار تجارت با لوئیزیانا را تحصیل کرد. این شرکت بهزودی شرکتهای هند شرقی فرانسه را در هندوستان، چین، سنگال و آفریقا در خود جذب کرد. سپس با هماهنگی دولت، قرار شد که این شرکت، تمامی بدهی دولت را که ناشی از جنگ بود، متعهد شود. شرکت از افراد «قرضه ملی» را گرفته، در عوض به آنها سهام شرکت داد و پیشنهاد کرد که برای سهام سود قائل شود. سهام شرکت میسیسیپی را فورا مردم با رغبت تمام خریدند. مردم دچار واهمه غریبی بودند که اگر آنا هم سهام بخرند، مبادا دیر شده باشد. بهای هر سهمی تا ۱۸ هزار لیور ترقی کرد! اما اساس کار شرکت، فقط طرحهایی تحققنیافته بود. صاحبان سهام نگران شدند که مبادا وجوه آنها فوت شود، بنابراین درصدد مطالبه پول خود برآمدند. ناگهان شکستی در بازار پدید آمد و بسیاری متوجه شدند که اندوختههای آنها به باد رفته است! در هر دو کشور، انزجار عمومی بسیار شدید بود. هر دو دولت در این فضاحتها شریک بودند! با این مقدمه نسبتا طولانی که از کتاب «تاریخ جهان نو» نوشته «رابرت روزول پالمر» اقتباس شد، میتوان حباب ایجادشده در بورس ایران را در ماههای اخیر تحلیل و ردپای دولت را در آن جستوجو کرد. بهطور غیرمترقبهای، دهها و صدها شرکت تشکیل و وارد بورس شد و به طرز معجزهآسایی، سهام این شرکتها رو به تزاید گذاشت. عده زیادی از مردم برای خرید سهام این شرکتها به بورس هجوم آورده و سهام این شرکتها را خریداری کردند؛ به گونهای که تا چندهزار برابر هم سهام این شرکتهای کاغذی ترقی کرد. اما ناگهان و به طرز عجیبی سهام این شرکتها، سقوط کرد و پول مردم به ناکجاآباد رفت و در ازای آن دولت هیچ مسئولیتی را نپذیرفت! اینک مراجع نظارتی و مجلس شورای اسلامی بهعنوان مهمترین مرجع نظارتی در مقابل این حرکت دولت سکوت اختیار کرده است؛ حبابهای سرگردانی که در بورس ایجاد شد که ترکشهای فقط و فقط نثار مردمی شد که هیچ امیدی برای ایجاد کسبوکار در سایر بخشها نداشته و امیدوار بودند بتوانند از قبل بورس و خرید سهام این شرکتهای حبابی سود کلان و بادآوردهای را به جیب بزنند. اینک دولت در ازای این فاجعه که بر سر اقتصاد و اعتماد عمومی آورده، مسئولیتی نمیپذیرد، بااینحال مسئولیت اصلی متوجه دولت است و مانند دولتهای انگلستان و فرانسه در قرن هجدهم باید متقبل ضررهایی شود که به مردم وارد شده است.