حکایت کلاغ و روباهِ لافونتن و ادبیاتِ کودک در ایران
این حکایت را ز فُنطن گوش ده
طرلان رفیعی
«کلاغ و روباه» از کهنترین فابِلها یا حکایات تمثیلی تاریخِ داستانسرایی است که احتمالا برای نخستینبار در افسانههای اِزوپ آمده و سپس در مجموعه فابلهای گایوس ژولیوس فِدروس (Gaius Julius Phaedrus) در قرن نخست میلادی به ثبت رسیده است. این حکایت در طول تاریخ بارها تکرار شده اما مشهورترین روایت آن از ژان دو لافونتن در 1668 در پاریس با عنوان Le Corbeau et le Renard منتشر شده است. حکایت «کلاغ و روباه» در ایران نیز چندینبار، چه بهصورت نظم و چه نثر اقتباس، بازنویسی و منتشر شده است. مشهورترین روایت منظوم از این داستان، شعر «زاغ و روباهِ» حبیب یغمایی است که شاید خاطرهانگیزترین شعرِ کتاب فارسیِ دبستان برای نزدیک به هفتاد سال است. همان که با مطلع «زاغکی قالب پنیری دید/ به دهان برگرفت و زود پرید» شروع میشود و احتمالا تنها شعری است که چندین نسل از کودکان این سرزمین از کتاب دوم دبستان یا حتی از دبستانِ خود به خاطر دارند. اما روایتهای منظومِ دیگری نیز از این حکایت وجود دارند که آنها نیز توسط برخی از تأثیرگذارترین شخصیتهای ادبی تاریخ مشروطه و پس از آن اقتباس و سروده شدهاند. نخستینِ آنها در کتاب «تحفه نوروزی»، از اعلمالدوله (خلیل ثقفی) (۱۲۴۱-۱۳۲۳ خورشیدی) آمده است. اعلمالدوله همان پزشک و سیاستمدار مشروطهخواه است که میگویند فرمان مشروطیت را به مظفرالدینشاه دیکته کرد. به گفته مؤلف، ترجمه افسانههای «ژان دو لافونتن» در سال 1305 قمری آغاز شده و در 1307 ق. (1268 ش) توسط انتشارات دارالفنون به چاپ رسیده است. اعلمالدوله این کتاب را عیدی نوروز 1307 به برادران کوچکش خوانده است. او با آوردن نام لافونتن (فونطن) روایت خود را چنین آغاز و به داستان او تضمین میکند: «از گلیم خویش پا بیرون منه/ این حکایت را ز فُنطن گوش ده/ بر نشسته بود بر شاخ درخت/ آن کلاغ مفلس برگشتهبخت». پس از او نسیم شمال (سید اشرفالدین حسینیگیلانی 1249-1313ش) شاعر سیاسی و طنزپرداز مشروطهخواه آن را در 1332 قمری (1292 یا 93ش) با بیت آغازین: «کلاغ احمق وارونهبختی/ نشیمن داشت بر شاخ درختی» منتشر کرده است. در همین سالها ایرج میرزا (1252 یا 1253 - 1304 ش) نیز شعر «کلاغ و روباه» را چنین میسراید: «کلاغی به شاخی جایگیر/ به منقار بگرفته قدری پنیر». به احتمال بسیار زیاد نسیم شمال، حکایتِ خود را از شعر میرزا علیاکبر طاهرزادهصابر (1862 - 1911م) که حکایت لافونتن را به زبان آذری به نظم درآورده بود، اقتباس کرده است. نسیم شمال که همچون بسیاری دیگر از مشروطهخواهان خود را به طاهرزاده، از نویسندگان نشریه ملانصرالدین، نزدیک میدانسته، پیش از آن نیز چندینبار اشعار او را ترجمه و نقد کرده و گاهی نیز در پاسخ به آنها شعری سروده بوده است. طاهرزاده در کتاب مشهور «هوپهوپنامه» (حدود 1283ش) این حکایت را چنین شروع کرده است: «پئندیر آغزیندا بئر قارا قارغا/ اوچاراق قوندو بئر اوجا بوداغا» (کلاغی که پنیر به منقار داشت، پرواز کرد و روی شاخه بلندی نشست). هرچند ایرجمیرزا به زبان فرانسه تسلط کامل داشته ولی احتمال دارد که او هم در سرودن شعر خود نگاهی به شعر طاهرزاده داشته است. نیّر سعیدی (۱۲۹۹-۱۳۷۰ ش) نویسنده، مترجم، سیاستمدار و از اعضای مؤسس شورای عالی جمعیت زنان نیز در سال 1336 کتاب قصههای لافونتن را توسط بنگاه ترجمه و نشر کتاب منتشر کرده که در آن حکایتهای لافونتن را به شعر فارسی برگردانده است. او شعر «کلاغ و روباه» خود را با این مطلع شروع کرده است: «بامدادان رفت روباهی به باغ/ دید بنشسته است بر بامی کلاغ/ نشئه و شادی بیاندازه داشت/ زیر منقارش پنیری تازه داشت». اما آنچه بیش از همه در خاطر فرزندان ایرانزمین ماندگار شده همان شعر حبیب یغمایی است که در کتاب فارسی دوم دبستان در دهه 1330 منتشر شد. حبیب یغمایی (۱۲۸۰ - ۱۳۶۳ ش) پژوهشگر، شاعر، نویسنده و ناشر مجله یغما، که در کنار عباس یمینیشریف برخی از مهمترین اشعار کودکستانی و دبستانی را سروده است، از نخستین طراحان و نویسندگان کتابهای زبان فارسی برای دبستان و دبیرستان از دهه 1320 بود و از بدو تأسیس سازمان کتابهای درسی در دهه 1340 نیز با این سازمان همکاری مستقیم داشت. هرچند تصویرسازی این شعر که بهلحاظ ادبی نمونه بینظیری از شعرِ خوب فارسی برای کودکان است، چند بار عوض شده اما امکان ندارد که بتوان آن را بدون نقاشیِ ماندگاری که پرویز کلانتری در همان دهه 1340 برای آن آفرید و خط زیبایی که محمد احصایی نوشت به یاد آورد.