|

زمین‌لرزه طبس؛ چقدر دور، چقدر نزدیک

افشین خاتمی‌نوری.کارشناس‌ ارشد زلزله‌شناسی

40 سال قبل در ساعت 5 و 37 دقیقه عصر روز شنبه، هیچ زن و مرد طبسی‌ای در حافظه تاریخی خود، حتی تا هزار سال قبل، به یاد نداشت که زمین، این‌چنین و به‌ناگاه شروع به لرزیدن کرده باشد. شدت زلزله به‌حدی بود که ژنراتور 50 تنی اداره برق را 80 سانتی‌متر و مخزن 50 هزار لیتری گازوئیل را 17 سانتی‌متر جابه‌جا کرد. گسلی که فعال شده بود تاکنون هیچ نشانی از انرژی درونی خود بروز نداده بود. گسلی به طول 80 کیلومتر و به فاصله 10 کیلومتر از شهر، در عمق 10 کیلومتری شروع به لرزیدن کرده بود. پارامترهای این جنبش شدید هنوز هم از نظر محتوای دامنه در فرکانس‌های مختلف منحصربه‌فرد هستند. بزرگای اعلام‌شده، 7.4 ریشتر، شتاب افقی ثبت‌شده در نزدیک‌ترین دستگاه شتاب‌سنج g 0.96 و شتاب قائم 0.72 ثبت شده است. این اعداد خیلی بزرگ بودند و بعدها مبنای قابل اتکایی شدند برای تعیین روابط کاهندگی و تنظیم فرمول‌های آیین‌نامه 2800. انرژی آزادشده به‌حدی بزرگ بود که اهالی خراسان، در فاصله 380 کیلومتری و حتی در سمت مقابل، در تهران؛ یعنی 540 کیلومتر دورتر نیز آن را احساس کردند. وقوع این زلزله، در منطقه‌ای بی‌لرز که وجود آثار متعدد تاریخی خبر از ثبات فلات آن داشت، بهت‌آور بود. طبس با تمام آثار تاریخی‌اش تقریبا نابود شد. 30 آبادی خراب شد و نزدیک به 100 روستا خسارت دیدند و 40 درصد جمعیت 36هزار نفری طبس، جان باختند! اینها فقط بخشی از خسارتی است که این زلزله مهیب به شهر وارد کرد. بسیاری آسیب دیدند و اقوام و خانواده‌شان را از دست دادند. بیش از یک هفته زمان لازم بود تا امکانات دولتی به منطقه برسد؛ اما مردم دست‌به‌کار شده و خودشان از اطراف شروع به ارسال کمک کرده بودند. تا پیش از این، حافظه زنده مردم، زلزله بویین‌زهرا را به خاطر می‌آورد؛ سال 1341، بزرگای 7.2 ریشتر و تلفاتی نزدیک به 20 هزار نفر. در سال 1347 نیز در دشت بیاض، زلزله‌ای با بزرگای 7.3 ریشتر حدود 12 هزار نفر قربانی گرفت. در 40 سال اخیر بیش از 100 هزار نفر از ساکنان این مرز و بوم، در اثر وقوع زلزله، جان باخته‌اند و این به غیر از تمام کسانی است که به سبب دیگر مخاطرات طبیعی قربانی شده‌اند. ایران یکی از پنج کشوری است که بیشترین خسارات ناشی از مخاطرات طبیعی را تحمل می‌کند. برای احتراز از این میزان ریسک، باید پارامترها و شاخص‌های تاب‌آوری را در جامعه افزایش داد. پیشگیری، مهم‌ترین و اولین گام در این مسیر است، اما پیش از آن، به آموزش‌های پایه‌ای نیازمندیم. این یک اولویت است. برای تولید و توسعه این دانش، چه میزان از مهارت‌های ضروری را در مدارس به کودکانمان آموزش می‌دهیم. چقدر به دانشجویان؟ به زنان خانه‌دار؟ و... . هر قشر از جامعه نیازمند نوعی از آموزش، مطابق با توان و ضرورت‌هایش است. می‌توان جامعه‌ای داشت که با زلزله‌ای 9ریشتری و سونامی پس از آن، بتواند در چند ماه سخت‌افزارهای زندگی را تأمین و بازسازی کند و از آن مهم‌تر، قوام روحی خود را بازیابد مانند ژاپن پس از زلزله 2011 توهوکو. یا اینکه مانند هائیتی که با زلزله 7.2 ریشتری سال 2010، حدود 200 هزار نفر تلفات داد و هنوز با عواقب اجتماعی و اقتصادی‌اش دست‌به‌گریبان بود. 10 شهر بزرگ کشور نزدیک به 30 درصد جمعیت را در خود جای داده‌اند. شهرهایی عمدتا با تاریخ کهن که مطابق نیاز دیرینه‌شان، در مرز کوه و دشت ساخته شدند تا دسترسی بیشتری به آب و هوای خوب داشته باشند؛ همان مرزی که اغلب گسل‌ها از آن عبور می‌کنند! نقشه پهنه‌بندی خطر زلزله فلات ایران نشان می‌دهد که به‌جز اصفهان، سایر این شهرها جزء نقاط با خطر لرزه‌ای بالا هستند. همخوانی عجیبی بین توزیع جمعیت و خطر زلزله وجود دارد. تمامی زلزله‌های بزرگ (بیش از شش ریشتر) که در فاصله‌ای کمتر از 30 کیلومتری شهرهای ایران رخ داده‌اند، متأسفانه تلفات داشته‌اند (به‌جز زلزله 1393 مورموری با بزرگای 6.2 و زلزله 1392 سراوان به دلایل ساختاری و جغرافیایی). در دهه 50، هفت زلزله، در دهه 60، دو زلزله، دهه 70، یک زلزله، دهه 80 هیچ و در دهه 90 دو زلزله با بزرگای بیش از شش داشته‌ایم. بسیار ساده‌اندیشانه است برای چنین ریسک بزرگی که توان اثرگذاری بر تمام عرصه‌های انسانی را دارد، برنامه‌ای مدون نداشته باشیم. از یک سو سال‌هاست که متخصصان علوم زمین و زلزله‌شناسان کشور از عدم کفایت تجهیزات لرزه‌نگاری و شتاب‌نگاری سخن می‌گویند. هم کمیت این شبکه‌ها و هم برخط‌بودنشان، از ضروریات است. ما حتی در قیاس با کشورهای همسایه مانند ترکیه (نه شیلی و مکزیک که پیشتازانه در توسعه همه‌جانبه این شبکه‌ها می‌کوشند) نیز فاصله زیادی داریم. از سوی دیگر ساخت‌وسازها و سودآوری در این عرصه به‌گونه‌ای است که نه‌تنها مقررات ملی ساختمان و آیین‌نامه 2800 بلکه ده‌ها قانون و سند دیگر هم نمی‌توانند به‌سادگی کیفیت سازه‌ها را تضمین کنند و در نهایت آنچه همسنگ و حتی مهم‌تر از این دو نکته است، طراحی و توسعه آموزش‌های فردی در تمام سطوح جامعه برای بالابردن آن بخش از تاب‌آوری است که با توانایی‌های فردی ما سروکار دارد. تمام اینها نیازمند برنامه و تلاش است، اما پیش از هر برنامه‌ای، باید باور داشته باشیم که این یک ضرورت است.

آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.