ايدهاي امروزي براي احياي پيوند انسان با طبيعت
باغهای اجتماعي
قاسم ملکي: مردمي که در شهر زندگي ميکنند، حقي را از شهر و زندگي در آن طلب ميکنند که شهر فضاي مناسب براي رشد و تعالي آنها را فراهم کند. زندگي شهري در دنياي امروز موجب قطع پيوند انسان با طبيعت و با اجتماع خود شده است. اما در ميان ساکنان شهرها، علاقهمندان بسياري هستند که ريشه روستايي داشته يا بهلحاظ ماهيت انساني تمايل و اشتياق به پيوند با طبيعت و فعاليت کشاورزي و باغداري دارند که ميتوانند يک اجتماع محلي با پيوندهاي قدرتمند اجتماعي با يکديگر براساس فعاليت و شيوه زيست مشترک تشکيل دهند. اين امر که زندگي شهري قادر به احياي ارتباط ديرين انسان با طبيعت باشد، موجب ارتقای حس انسانها به محيط زندگي خود و احساس تعلق به آن ميشود و همين کارکرد به يک عنصر هويت در آن شهر بدل ميشود اما الگوي رايج زيست در شهرها به کلي اين دو پيوند ضروري با طبيعت و اجتماع را از بين برده است. وقتي جامعهاي قادر به تأمين نياز پيوند انسانها با طبيعت و گذران فراغت شهروندان خود نباشد، هر قشر و طبقه اجتماعيای به شيوه خود در جستوجوي احياي اين نياز و پيوند گسستهشده بر اثر زندگي شهري در قرن اخير برميآيد. ويلاسازي و تخريب محيط زيست توسط اقشار پردرآمد از طريق سازوکارهاي گوناگون قانوني و غيرقانوني و تبديل آن به آرزوي اقشار مياني بلايي است که بر اثر عدم پاسخ صحيح به اين نياز، دامنگیر جامعه ما شده است. اما ميتوان با تدبير و خلق ايدهها و ارزشهاي جدید بر بستر جامعه ايراني از غلتيدن اجتماع به الگوهاي نادرست زيست مانند ويلاسازي جلوگيري و فرصت يک تجربه جديد زيست را حداقل براي بخشي از مردمِ بافرهنگ اما کماستطاعت از نظر مالي فراهم كرد. پيشينه ايده باغهای اجتماعي باغ اجتماعي قطعه زمين کوچکي است که در اختيار خانوارهاي شهري براي کاشت محصولات کشاورزي، باغي و پرورش گل و گياه در مقياس خرد و غيرتجاري براي استفاده خانوار و عرضه محدود محصول به بازار محلي قرار ميگيرد. ازاينجهت، سطح قطعات در اختيارِ خانوار که از تقسيم خردمندانه يک زمين بزرگِ داراي مالکيت عمومي بهدست ميآيد، نسبتا کوچک است تا به تعداد بيشتري خانوار شهري متقاضي تعلق گيرد. کشاورزي حرفه اصلي خانوار نيست و بيشتر وسيله احياي پيوند انسان با طبيعت و کسب نشاط حاصل از اين پيوند براي دفع فشارهاي زندگي شهري است که گاهي انسانها را به پريشاني و انواع اختلالهاي رواني نزديک ميکند. اما کشاورزي و باغداري و بهطورکلی فعاليتهاي اين واحدهاي کوچک بر مدار کشاورزي پايدار و معيارهاي پايداري، شامل پايداري محيطي، پايداري اقتصادي و پايداري اجتماعي استوار است. ايده باغهای اجتماعي به شکل امروزين آن تجربه حداقل 120ساله در اروپا و آمريکاي شمالي دارد . اين ايده به شکل امروزين آن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بيستم توسط صاحبان صنايع براي استراحت و احياي پيوند گسستهشده کارگران مهاجر از روستاها با طبيعت و پيشينه روستايي خود ابداع شد. در آمريکاي شمالي از اين ايده به باغ اجتماعي ياد ميشود که در دو معني متفاوت، شامل کشاورزي-باغداري توسط يک گروه اجتماعي بهصورت مشترک و همچنين انجام اين فعاليت در قطعات منفرد توسط افراد يک گروه اجتماعي در کنار هم مورد استفاده قرار ميگيرد. در هلند از اصطلاح باغ مردمي استفاده ميشود که تا دهه 1950 عمدتا کارکرد توليد کشاورزي داشته و پسازآن بيشتر کارکرد تفريحي و گذران اوقات فراغت با رويکرد کشاورزي نشاطآور يافتهاند. در آلمان از اصطلاح باغهای کوچک يا باغچههاي شربر استفاده ميشود که در سطح وسيعي مورد استقبال مردم بوده است. شربر نام پزشکي است که در واکنش به روند پرشتاب شهرنشيني در قرن نوزدهم توجه شهرنشينان را به مزاياي فعاليتهاي خارج از خانه جلب کرد. در اين کشور اکنون بالغ بر 1.4 ميليون پروژه باغ اجتماعي وجود دارد و در شهر برلين درحالحاضر فقط 833 باغ اجتماعي فعال هستند. دانمارک يکي از پرسابقهترين کشورها در اين زمينه است که نخستين باغهای اجتماعي را در سالهاي 1884 و 1891 ايجاد کرد و تا سال 1904 بيش از 20 هزار باغ اجتماعي ايجاد شده که در سال 2001 تعداد آنها بالغ بر 62 هزار باغ اجتماعي شده است. نخستين باغ اجتماعي در فيليپين در سال 2003 ايجاد شده که با حمايت مالي اتحاديه اروپا بوده است؛ اما در ژاپن که داراي سنت ديرينه باغ ژاپني و برقراري پيوند روحي-رواني انسان با طبيعت است، پيشينه قديميتري از باغهای اجتماعي در شرق آسيا وجود دارد. در اين کشور پس از دورهاي تجربه باغهای اجتماعي، قانون اجاره زمين خاص کشاورزي در سال 1989 به تصويب رسيد که مطابق آن، فقط مؤسسات عمومي و تعاونيهاي کشاورزي مجاز به سازماندهي و ايجاد باغهای اجتماعي بودند؛ اما اين شرط در سال 2003 حذف شد و ساير سازماندهندگان نيز در صورت انعقاد موافقتنامه با حکومتهاي محلي و تعهد به حفظ عملکرد باغها، مجاز به ايجاد باغهای اجتماعي شدند. در خاورميانه و حتي ترکيه يک باغ اجتماعي هم وجود ندارد. خصوصيات کلي باغهای اجتماعي باغهای اجتماعي کارکردهاي گوناگون فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي، زيستمحيطي و فضايي در ساختار کالبدي شهر و محيط اطراف آن دارند. در اين باغها، علاوه بر فعاليت اقتصادي و توليد کوچکمقياس کشاورزي و باغداري و ايجاد فضاي مناسبی برای گذران اوقات فراغت براي شهروندان خسته از زندگي شهري، حفاظت از محيط زيست و حفظ سبزينگي شهر بهعنوان يک کارکرد فضايي شهر و محيط بلافصل اطراف آن نيز مدنظر است. علاوه بر آن و شايد مهمتر از همه، تشکيل يک اجتماع محلي از مردم همپيوند و داراي موضوع، علاقه و نفع مشترک است که براي ايجاد، حفاظت فعال از طبيعت و حفظ سرزندگي محيط ايجاد ميشود. اين اجتماع محلي در کنار ترتيبات نهادي لازم که تثبيت آنها وظيفه بخش عمومي است مهمترين تضمين حفظ سبزينگي و عملکرد زيستمحيطي مجموعه از سوی مردم است. در دنياي امروز، باغهای اجتماعي روش پرطرفداري در تغيير محيط مصنوع براي ارتقای کيفيت زيست، سلامت و بهزيستي افراد جامعه در مواجهه با شهرنشيني و الگوي رايج زيست سلولي و بدون روابط اجتماعي و رابطه انسان با طبيعت است. اين باغها به شهروندان، بهويژه اقشار درآمدي مياني و پایين جامعه، امکان توليد محصولات تازه مورد نياز خود به شيوه سالم و ارزان را در کنار فضاي حداقلي براي گذران اوقات فراغت، استراحت خانوار و انجام کشاورزي نشاطآور ميدهند. در برداشت اوليه، باغ اجتماعي مکاني است براي پرورش سبزيجات و محصولات جاليزي و باغي براي استفاده خانوار بهرهبردار و عرضه آن در بازار تقاضاي محصولات کشاورزي ارگانيک، اما درواقع بسيار فراتر از آن، يک اجتماع محلي درون خود با ايجاد پيوند انسانهاي با منافع و علايق مشترک در يک مکان تشکيل ميدهد و همين انسانها بهترين تضمين حفظ سلامت و کارکرد اصلي و آغازين آنها خواهند بود. يک تجربه نوين زيست و تقويت انگاره اجتماعي باغهای اجتماعي از ابتدا عمدتا داراي ساختار مالکيت عمومي بودهاند که براي استفاده به صورت اجاره با نرخهاي پايين در اختيار خانوارهاي شهري قرار گرفتهاند. معمولا مالکيت زمين متعلق به شهرداري يا سازمانی عمومي است و انجمنی محلي متشکل از مردم علاقهمند، قطعات زمين را براي استفاده در اختيار اعضاي خود قرار ميدهد و درعينحال عهدهدار و متعهد حفظ و نگهداري مجموعه است. معمولا تقاضا براي اين باغها آنقدر زياد است که يک فهرست طولاني از متقاضيان هميشه در انتظار نوبت استفاده خود هستند. استفاده به شرط نگهداري مطابق ضوابط است و اگر کسي از اين ضوابط عدول کند، حق انتفاع و بهرهبرداري او مطابق قانون هر کشور لغو ميشود و متقاضي ديگري جايگزين ميشود. حق انتفاع و بهرهبرداري نيز قابل خريد و فروش تحت نظر انجمن محلي يا انجمن صاحبان حق انتفاع يا مالک عمومي مجموعه است. يکي از مهمترين ضوابط استفاده از باغهای اجتماعي، ممنوعيت تبديل آنها به مسکن دائمي است. ازاينرو، در برخي باغهای اجتماعي مقررات شديدي براي عدم استفاده اقامتي در فصل زمستان با قطع جريان برق وجود دارد. اين باغهای بيشتر در فصل تابستان مورد استفاده وسيع خانوار قرار ميگيرند و در ديگر فصلها نيز بهويژه در آخر هفته، خانوار شهري از آنها استفاده میکنند. وظيفه حفظ و نگهداري باغ و باغچه و سرزندگي آن در زمان استفاده، هر زمان که باشد، چه آخر هفته و چه در طول هفته، بر عهده استفادهکننده است و در صورت استفادهنکردن و متروکهكردن فضاي طبيعي، قرارداد استفاده تمديد نميشود. اگرچه يکي از اهداف اصلي باغهای اجتماعي انجام کشاورزي شهري و باغداري است، اما بيشتر باغها يک آلاچيق با مصالح سبک و غالبا چوبي دارند که براي استراحت خانوار و گذران اوقات فراغت از آن استفاده ميشود. اين فضاي محدود آلاچيقي کارکرد اصلي استراحتگاهي را در کنار فعاليت کشاورزي يا باغي در قطعه باغچه کوچک خانوادگي ايفا ميکند. درعينحال، برخي باغهای اجتماعي داراي قطعات بزرگتر کشاورزي يا باغداري در جوار مجموعه باغچههاي کوچک هستند که هيچگونه ساختماني در آنها وجود ندارد و صرفا به فعاليت کشاورزي-باغي در ابعاد اقتصاديتر ميپردازند که از سوی برخي بهرهبرداران باغچههاي کوچک اداره ميشود. ديگر خصلت و ويژگي مهم باغهای اجتماعي، کارکرد گردشگري آنها بهعنوان پديده نوين زيست دوقطبي در هر جامعه است که امکان بازديد گردشگران و يادگيري براي افراد جامعه بهمنظور شروع ابتکارات شخصي و گروهي در راستای ايجاد فضاهاي نوين زيست را فراهم ميكند. شکل توسعهيافته باغهای اجتماعي که در تکامل اين جنبش از بههمپيوستن تعداد زيادي از باغهای اجتماعي و ديگر اجتماعات محلي هدفمند در سال 1995 ايجاد شد و اکنون در سراسر جهان در حال گسترش است، پديده نوين اکودهکده در شهرها و محيط اطراف آنها يا حتي در نقاط دورافتاده است که هسته اصلي و آغازين آن وجود گروه اجتماعي همپيوند و داراي علايق مشترک است. شکلگيري هسته اجتماعي و متقاضي تجربه نوين زيست دوقطبي در باغهای اجتماعي که يکي از مهمترين مسائل آن است، داراي تفاوت اساسي با اکودهکدهها است. اکودهکده اصولا جنبشي از پایين مبتني بر خواست همزيستي گروهي براساس الگوهاي نوين پايداري اجتماعي، اقتصادي و محيطي است و بدون اين تقاضا و همپيوندي اجتماعي يک گروه مردمي ايجاد اکودهکده از طريق دولت يا سازندگان ممکن نيست و در صورت تحقق نيز فاقد محتواي اجتماعي لازم خواهد بود؛ اما در باغهای اجتماعي ايجاد هسته اجتماعي بهرهبرداري و حفاظت از مجموعه از طريق اهرمسازي مالکيت عمومي زمين براي آغاز حرکت و طراحي و ايجاد مجموعه تحت مديريت يک توسعهگر يا روشهاي ديگر و سپس اجاره باغها و مزارع به گروههاي مردمي امکانپذير است تا در طول زمان گروه متقاضي بهتدريج به صورت يک اجتماع محلي همپيوند شکل گرفته و انجمن خود را براي نظارت بر بهرهبرداري و عملکرد مجموعه تأسيس و فعال كنند. شهرهاي جديد آغازگر جنبش باغهای اجتماعي در ايران تحقق ايده باغهای اجتماعي با مشارکت گروههاي مردمي علاوه بر فايدههاي اجتماعي، اقتصادي و محيطي و پاسخ به نياز انباشتهشده در مطالبه باغ، ويلا، فضاي استراحتگاهي و نظاير آن در شهرها و هدايت اين گرايشها در راستاي خير عمومي، منفعتهاي عمومي ديگري مانند هويتآفريني، برندسازي و جذابيت زندگي براي شهرهاي کشور را به همراه خواهد داشت. شهرهاي جديد ميتوانند پيشگام و آغازگر اين جنبش زيستي در ايران براي پاسخ به نياز شهروندان خسته از زندگي شهري باشند. علاوهبراين، رويداد باغهای اجتماعي در شهرهاي جديد يا محيطهاي بلافصل پيرامون آنها به يک عنصر هويت شهري نيز بدل خواهد شد که شهرهاي جديد ايران بهشدت نيازمند آن هستند. جمعبندي باغهای اجتماعي نياز امروزين جامعه شهري ايران است که خسته از تنشهاي رواني در محيطهاي آلوده و پرازدحام شهري و نيازمند فراغت و گريز از دغدغههاي روزانه زندگي شهري است. اين نياز انباشته که اينجا و آنجا به صورت ويلاسازي و تخريب محيط زيست براي استفاده بسيار محدود قشرهاي فوقاني جامعه در شرايط گذر جوامع از ردپاي اکولوژيک مجاز براي تصرف زمين و دخالت در طبيعت مشاهده ميشود، ضرورت يک اقدام اجتماعي براي تصحيح اين روند مخرب و درعينحال پاسخ به نياز گذران اوقات فراغت و پيوند با طبيعت براي اقشار مياني و فرودست جامعه را اجتنابناپذير کرده است. عدالت فضايي براي ايجاد محيط شايسته زندگي اقشار و طبقات اجتماعي در کنار يکديگر دخالت و پيشانديشي بخش عمومي براي بازتوزيع امکانات محدود محيطي براي پاسخ به نيازي گسترده را ضروري كرده است. ايده باغهای اجتماعي در صورت درک درست و پرهيز از شتابزدگي خاص مديران ما که بدون شناخت کافي از مباني فکري، اهداف و مشخصات اصلي يک ايده اقدام به عملي ديگر تحت لواي آن ميکنند که ميتواند منجر به مسخ ايده و انحراف از اهداف آن شود، اين ظرفيت را دارد که با حداقل دخالت در محيط و کمترين ردپاي اکولوژيک بيشترين منفعت اجتماعي را براي پاسخ به نياز اقشار مياني و فرودست جامعه در احياي پيوند با طبيعت و نياز گذران اوقات فراغت فراهم كند؛ اما سبک زندگي مصرفمحور اقشار فوقاني جامعه که به اتکا به توان مالي خود حق همهگونه دخالت قانوني و غيرقانوني در فضا با هر ردپاي اکولوژيک را براي خود محفوظ ميدارند، نياز به يک کنترل اجتماعي دارد که اميد است در آينده ايجاد شود.