از کمپهای آوارگان تا کمپهای المپیک
پناهجویانی که مدالآور خواهند شد
معصومه دیانی : از سال 1986 میلادی که بازیهای المپیک برای نخستینبار به شیوه مدرن کنونی برگزار شد تاکنون، بیش از 200 تیم ملی برای کسب مدال در المپیکهای زمستانی و تابستانی با هم به رقابت پرداختهاند. اما اکنون برای نخستینبار در تاریخ این رقابتها شاهد وقوع اتفاق جدیدی هستیم. شاید روزی که انتشار وسیع عکسهای جسد «آیلان»، پناهجوی خردسال سوری در سواحل ترکیه، موجی از ابراز همدردی جامعه جهانی را به راه انداخت و موجب شد «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان یکتنه جلوی همتایان اروپایی خود بایستد و مصرانه خواستار بازگشایی مرزهای اروپا روی پناهجویان شود، همگان فکر میکردند این پایان بحران پناهجویان و بازگشت صلح و امنیت به آوارگان سوری و عراقی و کشورهای آفریقایی باشد. اما این تازه شروع ماجرا بود و از آن زمان تاکنون وضعیت نهتنها بهتر نشد، بلکه ابعاد این بحران به فراتر از مرزهای سوریه و عراق کشیده شد و حتی غربیها را نیز بهشدت درگیر این اتفاقات تلخ کرد. ادامه بحران پناهجویان، کمیته بینالمللی المپیک را بر آن داشت در رقابتهای المپیک تابستانی «ریو 2016»، برای نخستینبار در تاریخ این رویداد بزرگ ورزشی شاهد حضور تیمی از پناهجویان باشیم. این اقدام کمیته بینالمللی المپیک پس از آن صورت گرفت که شمار پناهجویان و آوارگان جنگی برای نخستینبار در تاریخ به بالاترین تعداد خود (59میلیون و 500هزار نفر طبق آخرین سرشماریها)، رسید. اعضای تیم پناهجویان حاضر در رقابتهای المپیک ریو امیدوارند با حضور خود در این رقابتها به جهانیان نشان دهند که همچنان روحیه مبارزهطلبی، رقابت و استعداد خود را حفظ کردهاند. کمیته بینالمللی المپیک در روز جمعه نام و مشخصات تعدادی از پناهجویانی که در بازیهای المپیک 2016 ریودوژانیرو برزیل به رقابت خواهند پرداخت، اعلام کرد. این تیم از 10 پناهجوی ورزشکار تشکیل شده که اعضای آن دو شناگر سوری، دو جودوکار از جمهوری دموکراتیک کنگو، یک دونده ماراتن از اتیوپی و پنج دونده از سودان جنوبی هستند که به کشورهایی از قبیل بلژیک، آلمان، لوکزامبورگ و کنیا مهاجرت کردهاند. مشارکت این افراد در بازیهای المپیک نوعی ادای احترام به شجاعت و استقامت همه پناهجویان در غلبه بر سختیها و ساختن آیندهای بهتر برای خود و خانوادههایشان است. فیلیپو گراندی (Filippo Grandi) کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد در بیانیهای اعلام کرده که این کمیساریا در المپیک ریو با تمام امکانات و قدرت پشتیبان و همراه همه اعضای تیم و پناهجویان خواهد بود. ماه مارس نیز برای نخستینبار در تاریخ رقابتهای المپیک، کمیته بینالمللی المپیک اعلام کرده که تیم متشکل از پناهجویان متعلق به هیچ کشوری نیست و در قالب تیم مستقل به این رقابتها پا میگذارد. کمیته بینالمللی المپیک در ادامه به معرفی برخی از اعضای تیم پناهجویان در رقابتهای امسال پرداخته است.
یولاند مابیکا (Yolande Mabika) درست زمانی که «موبیکا» کودکی بیش نبود، جنگ در جمهوری دموکراتیک کنگو شرقی، وی را از خانوادهاش جدا کرد. او در گفتوگو با کمیساریای امور پناهندگان میگوید از آن زمان چیز زیادی به خاطر ندارد اما یکی از مواردی که در خاطر او مانده مربوط به زمانی است که تنهایی در حال دویدن بوده و یک هلیکوپتر او را از زمین بلند کرده و به «کینشاسا» پایتخت کنگو میبرد. او در آنجا در یک مرکز مخصوص کودکان آواره جنگی زندگی میکرده که در همین دوران با ورزش جودو آشنا و به آن علاقهمند میشود. او به حدی شیفته این ورزش میشود و آن را ادامه میدهد که به یک جودوکار حرفهای بدل میشود. هدف او تنها شرکت در مسابقات بزرگ و کسب مقامهای متعدد قهرمانی بوده و هیچچیز، حتی جنگ و آوارگی هم جلودار این روحیه مبارزهطلبی وی نمیشود. او میگوید: «ورزش هیچوقت برای من پولساز نبوده و هرگز به جنبههای مادی آن فکر نکردهام ولی در عوض به من قلبی قوی و محکم اعطا کرده است. جنگ مرا از خانواده و دوستانم جدا کرده و من بابت این اتفاق تلخ هر روز گریه میکردم اما در نهایت خودم را پیدا و داشتن زندگی بهتر را با ورزش جودو شروع کردم». در سال 2013 و درست زمانی که موبیکا به ریو رفت تا در مسابقات جهانی جودو به رقابت بپردازد، مربیاش گذرنامه او را توقیف و حتی او را از غذاخوردن هم محروم کرد! مربی او حتی به این اقدامات غیراخلاقی هم بسنده نکرد و حتی در صورت باخت، موبیکا را در قفسی محبوس میکرد. بهدوشکشیدن سالها خفت و خواری در نهایت او را وادار کرد تا از هتلی که در آنجا مستقر بود فرار کند و برای پیداکردن کمک، آواره کوچه و خیابانها شود. اما اکنون او بهعنوان یکی از اعضای تیم پناهجویان صاحب یک جایگاه ورزشی احترامبرانگیز در رقابتهای المپیک ریو است. او تحت نظر فلاویو کانتو (Flavio Canto) دارنده مدال برنز المپیک، آموزش دیده است. موبیکا با افتخار میگوید: «من تنها عضوی از تیم پناهجویان خواهم بود و قطعا برای کسب یک مدال رنگی پا به عرصه این رقابتها گذاشتهام. من یک ورزشکار مبارزهجو هستم و این فرصتی است که میتواند زندگی مرا تغییر دهد. من امیدوارم که داستان زندگیام به الگویی برای همه مردم تبدیل شود. حتی شاید حضور من در این رقابتها باعث شود خانوادهام هم مرا ببینند و ما دوباره به هم بپیوندیم». رامی انیس- 25 ساله(Rami Anis) بنابر اعلام کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد، انیس هم یکی از شناگران پناهجوی سوری است. او اهل شهر حلب است که به این رقابتها پا میگذارد و از 14 سالگی بهطور رسمی شروع به یادگیری ورزش شنا کرده است. انیس درباره خودش اینگونه میگوید: «استخر، خانه من است. از زمانی که تروریسم، بمبگذاری و آدمربایی در شهر حلب به اوج رسید، خانوادهام مرا با پروازی به استانبول؛ جایی که برادر بزرگترم مشغول آموختن زبان ترکیهای بود فرستادند. درون کیفی که با خودم به همراه داشتم، تنها دو ژاکت، دو تیشرت و دو شلوار بود. ابتدا تصور میکردم که فقط برای دو ماه در ترکیه خواهم بود و سپس به کشورم باز خواهم گشت. ولی زمانی که ماهها به سال تبدیل شد، فهمیدم که دیگر راهی برای بازگشت ندارم. من همچنان در ترکیه ماندم، اما از این زمان برای تقویت تکنیک شنای خود در باشگاه ورزشی گالاتاسرای استفاده کردم». با تمام این احوال، انیس بدون داشتن ملیت ترکیهای نمیتوانست در رقابتهای شنا شرکت کند. بههمیندلیل مصمم به یافتن راهی برای شرکت در رقابتهای حرفهای شد. فرار به اروپا تنها راهی بود که به ذهنش میرسید؛ بنابراین سوار بر یک قایق بادی به سمت جزیره یونانی ساموس و در نهایت به شهر خنت فرار کرد. انیس در آنجا، 9 نوبت در هفته تحت نظر ورباون (Carine Verbauwen)، شناگر سابق المپیک، به تمرین پرداخت و اکنون آماده حضور در المپیک ریو است. یوناس کیند- 36 ساله (Yonas Kinde) کیند، دونده اهل اتیوپی تیم پناهجویان است که درباره خود به کمیساریای عالی امور پناهجویان اینطور میگوید: «من معمولا هرروز برای خودم تمرین میکردم ولی وقتی که خبرهای راجع به تیم پناهجویان را شنیدم، مصممتر شده و بهجای روزی یکبار، هرروز، آن هم دو نوبت تمرین کردم تا به هدفم که حضور در رقابتهای المپیک بود جامه عمل بپوشانم». کیند پنجسال است که در لوکزامبورگ زندگی میکند. او به صورت منظم به کلاسهای آموزش زبان فرانسه میرود و برای گذران زندگی با تاکسی کار میکند. با تمام این اوصاف، دست از تلاش برنداشته و برای تبدیلشدن به دوندهای حرفهای فقط به جلو حرکت میکند و هیچچیز او را از تلاش بازنداشته است. او در ماه اکتبر گذشته نیز در مسابقات دو ماراتن آلمان، مسیر مسابقه را تنها در دوساعتو 17دقیقه به پایان برد. بااینحال او هنوز هم از خاطرات فرار از کشورش بهعنوان یک اتفاق ناراحتکننده یاد میکند که فراموشنشدنی است. او میگوید: «شرایط برای زندگی در اتیوپی سخت و برای من زندگی در آنجا غیرممکن و بسیار خطرناک بود. فکر میکنم داستان زندگی من پیامی بزرگ و مهم برای پناهجویان و ورزشکاران خواهد بود. آنها قادر به انجام هر کار غیرممکنی هستند». آنجلینا نادایی لوهالیث- 21 ساله (Anjelina Nadai Lohalith) بنابر اعلام کمیساریای عالی امور پناهندگان، لوهالیث پناهجوی اهل سودان جنوبی است که در عرصه رقابتهای دو هزارو 500 متر المپیک 2016 شرکت خواهد کرد. او از زمانی که تنها شش سال داشت، مجبور به جلای وطن و فرار از خانهاش شده و از آن زمان خانوادهاش را ندیده و حتی با آنها صحبتی نکرده است. تنها چیزی که او میداند این است که خانوادهاش زنده هستند. «کمک به خانواده» انگیزه اصلی او برای پاگذاشتن به این ورزش است. او پس از آنکه در رقابتهای درونمدرسهای کمپ پناهجویان مقام نخست را کسب کرد، بیش از هر زمانی درک کرد که ورزش تا چه اندازه میتواند به او کمک کند. او هنوز هم در کمپ پناهجویان در شمال کنیا زندگی میکند. استعداد لوهالیث درست زمانی کشف شد که عدهای از مربیان حرفهای برای انتخاب ورزشکاران به کمپ پناهجویان آمدند. خود لوهالیث هم تازه همانموقع فهمید که چقدر سرعت دارد و میتواند یک دونده حرفهای باشد. او اکنون تنها هدفش، رقابت در سطح بینالمللی برای بهدستآوردن مدالها و جوایز نقدی است. او میگوید: «اگر کسی پول داشته باشد میتواند امیدوار به تغییر زندگیاش باشد و دیگر در مسیر ناامیدکنندهای که قرار داشته، باقی نخواهد ماند». لوهالیث میگوید اولین کاری که او بعد از قهرمانی یا کسب مدال انجام خواهد داد، ساختن خانهای بهتر برای پدرش خواهد بود. جیمز نیانگ چینگجیک- 25 ساله (James Nyang Chiengjiek) کمیساریای عالی امور پناهندگان میگوید: چینگجیک هم یکی از پناهجویان اهل سودان جنوبی است که اکنون در کنیا زندگی میکند و در رقابتهای المپیک ریو، در رشته دو 800 متر به رقابت خواهد پرداخت. او زمانی که تنها 13 سال داشت، برای فرار از دست قاچاقچیان انسان که کودکان را برای کار اجباری میدزدیدند از کشورش گریخت و بهعنوان یک پناهنده در همسایگی کنیا، در شهری کوهستانی به مدرسهای رفت که این مدرسه به داشتن دوندههای بزرگ، مشهور بود. او در آنجا به گروهی از پسران بزرگتر از خودش که برای شرکت در مسابقات دو تحت تعلیم بودند، پیوست. او در آن زمان حتی کفش مناسب دویدن هم نداشت و بعضی وقتها، کفش دوستانش را قرض میگرفت. او میگوید: «همه ما به دلیل نداشتن کفش مناسب دویدن دچار صدمات جدی میشدیم. اگر کسی دوجفت کفش داشت، یکجفت را به کسی که کفشی نداشت، میداد». هدف او از رفتن به المپیک ریو، تأثیر گذاشتن روی دیگران است. او میگوید: «من میتوانم با خوب دویدنم، حداقل کار خوبی برای کمک به دیگران بهویژه پناهجویان انجام دهم. قطعا ممکن است در میان پناهجویان هم ورزشکاران با استعدادی حضور داشته باشند؛ ولی هنور فرصت عرض اندام پیدا نکرده باشند. ما باید نگاهی به عقب بیندازیم و ببینیم همنوعان ما کجای این زندگی هستند. اگر یکی از آنها استعداد داشته باشد، میتوانیم او را بهصورت حرفهای آموزش دهیم و برای داشتن زندگی بهتر آماده کنیم». رز ناتیک لوکونین-23 ساله (Rose Nathike Lokonyen) لوکونین هم مانند چینگجیک، اهل سودان جنوبی است و در سال 2002 به کنیا مهاجرت کرده و در مسابقات المپیک، در رشته دو 800 متر به رقابت خواهد پرداخت. لوکونین که در یکسال گذشته هرگز رقابتی نداشته، در گفتوگو با کمیساریای عالی امور پناهندگان میگوید: «زمانی که معلمم در کمپ پناهجویان کنیای شمالی به من پیشنهاد داد در مسابقه ماراتن 10 کیلومتری بدوم، اصلا حرفهای نبودم و این اولینباری بود که میخواستم در یک مسابقه بدوم؛ اما در آن مسابقه دوم شدم. همان موقع به کمپ آموزشی در نزدیکی نایروبی، پایتخت کنیا، رفتم». لوکونین ورزش را تنها بهعنوان راهی برای بهدستآوردن جایزه، پول، تعریف و تمجید دیگران نمیبیند؛ بلکه از نظر او ورزش راهی برای تحتتأثیر قراردادن دیگران است. لوکونین میگوید: «من به نمایندگی از مردم کشورم در المپیک ریو حضور خواهم داشت و اگر برنده شوم، شاید به کشورم برگردم و مسابقهای را ترتیب دهم که باعث پیشرفت صلح شود و مردم را دوباره دورهم جمع کند». او از سوي كميته بينالمللي المپيك بهعنوان پرچمدار كاروان تيم پناهجويان انتخاب شده است. یچ پور بیل- 21 ساله(Yiech Pur Biel) بیل در سال 2005 ناچار شد بهدلیل جنگهای داخلی از سودان جنوبی فرار کند و به کمپ پناهجویان در کنیای شمالی مهاجرت کند. وی به کمیساریای عالی امور پناهندگان اینگونه توضیح میدهد: «در کمپ پناهجویان کنیا به بازی فوتبال مشغول شدم؛ اما هرگز نتوانستم به همتیمیهای خود اعتماد کنم؛ اما با دویدن حس کنترل بهتری روی زندگی و سرنوشت خود داشتم. ما هیچ امکاناتی در کمپ پناهجویان نداریم. حتی کفش هم برای دویدن نداریم. هیچ باشگاهی برای تمرین در اینجا نیست. حتی اوضاع جوی هم برای تمرین نامساعد بوده و از صبح تا شب هوا بسیار گرم و آفتابی است». با این وجود، بیل هنوز هم با انگیزه است و میگوید: من تمام حواس خود را روی نام و اعتلای کشورم متمرکز کردهام؛ چراکه ما جوانانی هستیم که میتوانیم شرایط را تغییر دهیم. من علاوه براین، به خانوادهام هم فکر میکنم و میخواهم زندگی آنها را تغییر دهم. بیل امیدوار است رقابتهای دو 800 متر المپیک ریو به او کمک کند تا بهعنوان سفیر پناهجویان در هر نقطه از جهان به آنها کمک کند. پوپول میسنگا (Popole Misenga) طبق اعلام کمیساریای عالی امور پناهندگان، زمانی که میسنگا از جنگ در کیسنگانی، واقع در جمهوری دموکراتیک کنگو، فرار کرد تنها 9 سال داشت. او از خانوادهاش جدا شده و پس از هشت روز آوارگی در جنگلها، نجات یافت و همانند مابیکا به کینشایا منتقل شد. او که در یک مرکز کودکان آواره، با ورزش جودو آشنا شده است، میگوید: «زمانی که کودک هستید، نیاز به خانواده دارید تا به شما بیاموزند چه کارهای بکنید و از چه کارهای دوری گزینید و این همان موهبتی است که من از آن محروم بودم، اما ورزش جودو با دادن حس آرامش، نظم و مسئولیت به من کمک کرد». او اکنون به یک جودوکار حرفهای تبدیل شده ولی هر بار که در رقابتی شکست میخورد، مربیاش او را چند روز در قفسی حبس میکند و فقط قهوه و نان به او میدهد. زمانی در مسابقات سال 2013 در ریو، میسنگا که دچار سوءتغذیه شده و راند اول مسابقه را واگذار کرده بود، تصمیم به فرار و زندگی در یک پناهگاه آوارگان گرفت. او میگوید: «من در کشورم خانه، خانواده و بچهای نداشتم. جنگ در آنجا باعث شده تا مرگومیر و آوارگی به اوج برسد و من فکر میکردم میتوانم برای بهترکردن زندگیام در برزیل بمانم». میسنگا پس از اخذ پناهندگی، تحتنظر کانتو، به یادگیری حرفهای جودو پرداخت. او مصمم است یکی از اعضای تیم پناهجویان المپیک ریو باشد تا بتواند به رؤیاهایش جامه عمل بپوشاند و به تمام پناهجویان امید بخشیده و ناراحتی را از آنها بگیرد. پائولو آماتون لوکرو (Paulo Amotun Lokoro) تا همین چندسال پیش لوکرو یک چوپان جوان در سودان جنوبی بود. او درباره داستان زندگی خود به کمیساریای عالی امور پناهندگان اینگونه میگوید تا پیش از جلای وطن، هیچ ذهنیتی از جهان، غیر از سرزمین مادریاش، نداشته است. سرزمین وی جایی است که تقریبا در تمام دوران درگیر جنگ بوده است. درنهایت او تصمیم میگیرد به کنیا، جایی که فکر میکرد آزادی بیشتری دارد و به کشورش نزدیکتر است، فرار کند تا آرزوهایش را بهعنوان یک دونده تحقق بخشد. او در اینباره میگوید: «من میخواهم یک قهرمان بینالمللی باشم». زندگی او سرشار از پستیوبلندیهای بسیار؛ از زندگی در کمپ پناهجویان، موفقیت در مدرسه ورزش و در نهایت حضور در رقابتهای المپیک بوده است. او هماکنون در نزدیکی نایروبی تحت نظر لوروپ (Tegla Loroupe)، دونده مشهور کنیایی و دارنده بسیاری از رکوردهای جهانی، تمرین میکند. لوکرو میگوید: «قبل از اینکه به اینجا بیایم حتی یک جفت کفش برای تمرین نداشتم. ولی اکنون خوب میدانم چگونه باید یک ورزشکار حرفهای شد. او از اینکه به نمایندگی از پناهجویان در مسابقه دو هزارو 500 خواهد دوید، بسیار خوشحال است و میگوید من یکی از همان پناهجویانی هستم که در کمپ زندگی میکنند ولی حالا به جایگاه ممتازی رسیدهام و تعداد زیادی از مردم و ورزشکاران را در المپیک ملاقات خواهم کرد. مردم مرا از تلویزیون و فیسبوک خواهند دید، اما بااینحال، هنوز هم هدفم ساده است و آن این است که اگر در این رقابتها عملکرد خوبی داشتم، از این موقعیت برای کمک و پشتیبانی از خانواده و مردم کشورم استفاده کنم». به نظر میرسد رقابتهای المپیک ریو امسال جو متفاوتی داشته باشد و تیم پناهجویان یکی از تیمهای پرطرفدار این رقابتها لقب بگیرد که همه برای اعضای آن آرزوی موفقیت خواهند کرد.
آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.