|

«نگاه به شرق» آنچه بود و آنچه ایران می‌خواهد

فریدون مجلسی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: حالا که همه از «نگاه به شرق» حرف می‌زنند، بد نیست نگاهی به این عبارت داشته باشیم. «نگاه به شرق» یک نگاه آشتی‌جویانه بود نه یک مسیر مبارزه‌طلبانه خشونت‌آمیز.

«نگاه به شرق» آنچه بود و آنچه ایران می‌خواهد

فریدون مجلسی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: حالا که همه از «نگاه به شرق» حرف می‌زنند، بد نیست نگاهی به این عبارت داشته باشیم. «نگاه به شرق» یک نگاه آشتی‌جویانه بود نه یک مسیر مبارزه‌طلبانه خشونت‌آمیز. این عبارت در دنیای سیاست توسط «اشمیت» صدراعظم آلمان سکه خورد. او به‌دنبال یک راه‌حل مسالمت‌آمیز برای اتحاد با شرق آلمان بود. او همچنین به دنبال یک همزیستی مسالمت‌آمیز با اروپای شرقی و دولت‌های کمونیستی بود، چراکه آنها بعد از جنگ جهانی دوم دائما با هم در ستیز بودند. اشمیت تلاش کرد با دولت‌های شرق اروپایی تماس‌هایی را برقرار کنند و روابط سیاسی متعارفی با آنها داشته باشد. او البته در این مسیر هم موفق بود و توانسته بود تنش‌زدایی کند و همزیستی مسالمت‌آمیزی را با آنها در پیش بگیرد. در سایه این رفتار سیاسی عاقلانه و موفقیت‌‌آمیز بود که او توانست با دولت‌های زیادی ارتباط برقرار کند. در مجموع رسیدن به وحدت بین دو آلمان حاصل پایه‌گذاری این نگاه بود. در آن زمان معنی «نگاه به شرق» به معنی جایگزینی مبارزه طولانی جهانی لیبرال با توسعه‌طلبی بود. آنها تلاش کردند در پناه این نگاه از ستیزه‌جویی پا پس بکشند و به رفاه شهروندان‌شان و صلحی پایدار برسند. این ریشه عبارت «نگاه به شرق» است؛ اما اکنون به نظر می‌رسد خیلی‌ها «نگاه به شرق» را به معنی یارگیری در فضای سیاسی می‌دانند. در واقع به نظر می‌رسد برخلاف ریشه عبارت «نگاه به شرق» که پرهیز از ستیزه‌جویی بود، حالا «نگاه به شرق» برای خیلی‌ها به معنی یارگیری در زمین دعواست. در واقع این عبارت در زمین متضاد با تعریفش در حال به‌کارگیری است. بعد از فروپاشی شوروی این عبارت شرق و غرب یا بلوک شرق و بلوک غرب مفهوم وجودی خودش را از دست داده است. با فروپاشی شوروی و تغییر روش و منش چین می‌توان گفت که دیگر این جدال بی‌معنی است. چین به اسم کشوری مارکسیستی و کمونیستی است ولی در عمل کشوری است با اقتصادی لیبرال که از قضا موفق هم بوده و توانسته خودش را به عنوان یک قدرت جهانی مطرح کند. اما چرا با به‌هم‌خوردن این زمین‌های بازی همچنان در ایران از عبارت «نگاه به شرق» استفاده می‌شود؟ این ایران است که این عبارت را در مقام یارگیری در شرق برای مبارزه با غرب به کار می‌برد. در واقع این مفهوم کاملا در تضاد با ایده‌های اشمیت در «نگاه به شرق» است. این در واقع می‌تواند یک نوع تنش‌آفرینی باشد، چراکه دیگر شوروی به معنی ایدئولوژیک وجود ندارد که بخواهد جهان را زیر پرچم کمونیسم ببرد. چین هم که سال‌هاست فهمیده رمز موفقیت در اقتصادی غیر از اقتصاد کمونیستی است و او هم سودای کمونیستی‌کردن دنیا را ندارد. در واقع دو کشور روسیه و چین دیگر مبارزه ایدئولوژیکی با جهان ندارند و تنها به‌دنبال بزرگ‌ترکردن اقتصاد خودشان و کسب سهم بیشتر از بازار هستند. این در حالی است که مبارزه ما با غرب یک مبارزه ایدئولوژیک است؛ ازاین‌رو می‌توان گفت که مسئله «نگاه به شرق» بیشتر یک تصور داخلی در ایران است، وگرنه عنصر اصلی مخالفت ایران و غرب روی حمایت غرب از اسرائیل است. درحالی‌که در این مورد بین شرقی که گروهی در ایران به آن نگاه می‌کنند و غربی که آمریکا هم در آن قرار دارد، کاملا توافق وجود دارد؛ یعنی ایران در حالی سیاست «نگاه به شرق» را در پیش دارد که هم‌پیمان‌هایش در شرق روی مسئله محور ایدئولوژی ایران یعنی نابودی اسرائیل توافق ندارند و برخلاف آن حرکت می‌کنند. ۲۰ درصد جمیعت اسرائیل را روس‌تبارها تشکیل می‌دهند و آنها یک هم‌پیمان مناسب برای اسرائیل به حساب می‌آیند. از یاد نبرده‌ایم که پوتین در سفر به اسرائیل به خاطر کمردرد نتانیاهو در خانه‌اش به دیدارش رفت. چین هم سرمایه‌گذاری‌های عمده‌ای در بندر حیفا کرده است. برای همین تصورات موجود در مسئله «نگاه به شرق» در ایران چندان با واقعیت‌های موجود در دنیا تطابق ندارد. ممکن است روسیه و چین خودشان را با این سیاست‌ها تطبیق دهند اما اگر این کار را بکنند تنها برای بردن منافع خودشان است. در این سو هم یک سلسله سیاست تصوری از جانب ایران در رابطه با اختلافات چین و روسیه و آمریکا وجود دارد که گمان می‌کند از رهگذر این اتفاقات می‌تواند آمریکا را تضعیف کند و ایران بهره‌برداری‌های خود را بکند. چنین چیزی ممکن نیست، چرا‌که روابط تجاری چین و روسیه با آمریکا چنان گسترده است که نمی‌توانند از آن به‌خاطر هیچ کشوری چشم بپوشند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها