|

تحلیل روانشناسانه فخرفروشی و عصبی بودن فریبا نادری از دیدگاه روزنامه اصولگرا

افرادی که در دوران کودکی خود بازخوردهای مثبتی از محیط شان دریافت نکرده‌اند، نیازهایشان نادیده گرفته و احساسات شان سرکوب شده یا حتی بیش از حد مورد توجه قرار گرفته اند، در بزرگ‌سالی این حق را به خود می‌دهند که نا امنی و نارضایتی روانی ایجاد شده ناشی از دوران کودکی را با فخرفروشی جبران کنند.

تحلیل روانشناسانه فخرفروشی و عصبی بودن فریبا نادری از دیدگاه روزنامه اصولگرا

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

چند ویدئوی پربازدید از گفت‌وگوی «امیرحسین قیاسی» با «فریبا نادری»، بدجور روی اعصاب مردم رفته و واکنش‌های منفی زیادی در پی داشته است.

این بازیگر در بخشی از صحبت‌هایش می‌گوید: «آدم بسیار عصبی هستم وخیلی جاها به خاطر همین خصلت، جواب می‌گیرم. ماجرای آخرین باری که عصبی شدم، نمی‌توانید پخش کنید چون باید به جای همه صحبت‌هایم بوق پخش کنید چون خیلی فحش دادم... من فحشو هستم، یعنی خیلی فحش می‌دهم... در یک رستوران در دبی، گارسون یک ذره زغال از قلیان را پشت میزم ریخت و گفت sorry و رفت. وقتی آمد از کنار میزم رد شود، یک بشقاب را کوبیدم زمین و گفتم sorry. خم شد، تکه‌های بشقاب را جمع کرد و رفت. دوباره هم همین کار را کردم و زمانی که جای میزم رسید، بشقاب بعدی را شکستم...».

در بخش دیگری از این گفت‌وگو، حرکت انگشت اشاره فریبا نادری برای نمایش اختلاف طبقاتی خود با دوست هنرمندش نرگس محمدی هم واکنش‌های منفی در پی داشت. اصرار به استفاده از عبارت‌هایی مانند پایین شهر و بالا شهر، دارا و ندار، محله زندگی و ... حس فخرفروشی به مخاطب داد. اما چرا او باید دست از این رفتارهای اشتباه ولو  به شوخی بردارد؟

احساس خشم یک حس طبیعی است که همه ما هر روزه با آن طرف هستیم. خشم از ناکامی ناشی می‌شود، یعنی وقتی یک چیزی طبق انتظار ما پیش نمی‌رود، این ناکامی تبدیل به خشم می‌شود. حال این که خشم چطور تبدیل به رفتار شود و بروز پیدا کند، به شرایط و افراد بستگی دارد. پرخاشگری، فحش دادن یا در واقع پرخاشگری کلامی، فریاد زدن، مشت به در و دیوار زدن، راه رفتن، نفس عمیق کشیدن و ... همه راه‌های متفاوت بروز خشم هستند. این که کدام یک کارآمد است، بستگی به شرایط محیطی دارد. برای مثال پرخاشگری و پرخاشگری کلامی در زندگی روزمره باعث خدشه به روابط اجتماعی ما می‌شود، اما در میدان جنگ و برای دفاع از کشور، خشونت و پرخاشگری یک پاسخ کارآمد محسوب می‌شود. اما در حالت عادی، افرادی که بسیار پرخاشگر هستند یا بسیار فحش می‌دهند، احتمالا دچار تنش‌های عصبی و روانی بسیار زیاد هستند. اضطراب و استرس بالا تجربه می‌کنند و دیگ تحمل آن‌ها سرریز شده است. این افراد با فحش دادن اقدام به تخلیه موقت هیجانات خود می‌کنند، اما میزان تخلیه با میزان ورود اضطراب روزمره برابر نیست، در نتیجه احساس آرامش بعد از آن به شدت کوتاه است. اما فرد برای این‌که دوباره آن آرامش را تجربه کند، باز دوباره فحش می‌دهد، این‌بار شاید در یک موقعیت نه چندان مهم، یعنی در واقع فرد دچار اعتیاد به فحش دادن و تخلیه موقت اضطراب شده و با هر بار فحش دادن چند دقیقه‌ای حس آرامش و تخلیه هیجانی را تجربه می‌کند. پس این فرد دنبال موقعیتی برای فحش دادن می‌گردد چون این فحش به شدت برای او ضروری شده است، دقیقا مانند فردی که به سیگار، مواد مخدر یا هر چیز دیگری معتاد شده است.

نمی‌توان انتظار داشت فرد معتاد، یک شبه مصرف مواد را کنار بگذارد، اول باید اختلال زیربنایی که منجر به اعتیاد شده درمان شود. برای افراد فحاش، باید خشم و ناکامی که حس می‌کنند درمان شود و سپس آن‌ها دیگر نیازی به فحاشی برای تخلیه روانی نخواهند داشت. 

نکته بعدی این‌که، اگر میزان ناکامی افزایش پیدا کند، ممکن است فرد فحاش، دست به پرخاشگری فیزیکی هم بزند. چون مثل هر مخدر دیگری، برای تجربه احساس خوب اولیه، باید دوز مصرف را افزایش داد. دوز بالاتر فحاشی هم در واقع خشونت فیزیکی خواهد بود. چیزی شبیه به شکستن بشقاب‌ها توسط خانم نادری که دیگر با فحش دادن، به آرامش کاذب نمی‌رسیده است.

هرچند خانم نادری بعد از واکنش‌های زیادی که به صحبت‌هایش در خصوص مقایسه مالی با نرگس محمدی شد توضیح داد که فقط دنبال شوخی بوده اما به نظر می‌رسد در دل این شوخی رگه‌هایی از واقعیت جریان داشته. درباره تمایل به فخرفروشی بعضی انسان‌ها از هر فرصتی برای نشان دادن خودشان به صورت غیر اصولی و حتی غیراخلاقی استفاده می‌کنند. فارغ از این‌که فخر فروشی برای هر طبقه اجتماعی شکل و قالب خاص خود را دارد، می‌توان گفت، این پدیده در دسترس‌ترین ابزار برای نشان دادن خود توسط بعضی افراد است و این رفتار دلایلی دارد که عبارتند از به دست آوردن احساس احترام و ارزشمندی و برطرف کردن ناامنی ایجاد شده در دوران کودکی. با کمی نگاه تحلیلی می‌توان این پدیده را در چارچوب روان شناسی دوران رشدی-تحولی افراد بررسی کرد. تعامل محیط با افراد و والدین با فرزندان، می‌تواند تاثیر بسیار پررنگی بر هویت روانی افراد داشته باشد. افرادی که در دوران کودکی خود بازخوردهای مثبتی از محیط شان دریافت نکرده‌اند، نیازهایشان نادیده گرفته و احساسات شان سرکوب شده یا حتی بیش از حد مورد توجه قرار گرفته اند، در بزرگ‌سالی این حق را به خود می‌دهند که نا امنی و نارضایتی روانی ایجاد شده ناشی از دوران کودکی را با فخرفروشی جبران کنند. 

منبع: خراسان

آخرین اخبار اجتماعی را از طریق این لینک پیگیری کنید.