گفتوگوی شرق با همکاران «ندا رفیعی پارسا» از مدیران شرکت توانیر که دوم تیرماه قربانی حملات اسرائیل شد
پایان قصه زنی نخبه در صنعت برق ایران
ندا رفیعی پارسا، استاد دانشگاه و یکی از مدیران شرکت توانیر، دوم تیرماه در محل کارش بود که در اثر موج انفجار جان باخت. او حدود ۴۲ سال سن داشت و مقاطع تحصیلی از لیسانس تا دکترا را در رشته مهندسی GIS و آمار در دانشگاه امیرکبیر گذرانده بود. همکارانش در شرکت توانیر، برای «شرق» از روز انفجار میگویند.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
ندا رفیعی پارسا، استاد دانشگاه و یکی از مدیران شرکت توانیر دوم تیرماه در محل کارش بود که در اثر موج انفجار جان باخت. او حدود ۴۲ سال سن داشت و مقاطع تحصیلی از لیسانس تا دکترا را در رشته مهندسی GIS و آمار در دانشگاه امیرکبیر گذرانده بود. همکارانش در شرکت توانیر، برای «شرق» از روز انفجار میگویند. یکی از آنها مسعود قاسمی، عضو هیات مدیره و معاون تحقیقات و منابع انسانی شرکت توانیر است. او به «شرق» میگوید: «ندا رفیعیپارسا از دهه شصتیهایی است که با سهمیه نخبگان وارد این صنعت شد و به کار و تخصصش تعهد زیادی داشت. همین تعهد کاری موجب شده بود تا آن روز با وجود اعلام فعالیت فقط 30 درصد از کارکنان دستگاههای اجرایی در تهران، به صورت داوطلبانه در محل کار حاضر شود».
او ادامه میدهد: «در روزهای شنبه و یکشنبه هفته گذشته یعنی ۳۱ خرداد و یک تیرماه ترجیح بر این بود که تعداد کمتری از همکاران در شرکت توانیر حضور فیزیکی داشته باشند. دوم تیرماه که روز دوشنبه بود تصور کردیم فضا آرامتر باشد، به همین دلیل ۳۰ درصد از همکارانی که نقش راهبردی و تعیین کنندهتری داشتند، در اداره حاضر شدند».
ساعت 11:15؛ لحظه انفجار
او میگوید: «بر اساس تجربه روزهای قبل که رژیم صهیونیستی بیشتر در ساعات بعدازظهر به بعد شروع به حمله میکرد، صبح دوشنبه در حال جابهجایی کامپیوتر و تجهیزات لازم برای همکاران بودیم، چرا که ساختمان شهید قاسمی توانیر دچار آسیب شده بود و خانم رفیعی پارسا به صورت داوطلبانه برای کمک به این جابهجایی و در دسترس قرار دادن اطلاعات و فایلهای دیگر همکاران دورکار به شرکت آمده بود.
قاسمی میگوید که حضور همکارش در ساختمان آسیب دیده توانیر برای برداشتن فایلهای مورد استفاده و ایجاد دسترسی اطلاعات حدود ۱۰ یا ۱۵ دقیقه بوده است و در همان دقایق انفجار رخ داد: «با صدای اولین انفجار، سراسیمه همه همکاران حاضر در ساختمان را به سمت محوطه بیرونی منتقل کردیم، در حالی که کنار دیوارهای همجوار روی زمین دراز کشیده بودیم، یکی از همکاران فریاد زد که خانم پارسا داخل ساختمان است. من در آن لحظه با عجله به سمت ساختمان رفتم، هر چه صدایش کردم پاسخی نشنیدم. چون در اتاقش نبود با خود گفتم شاید با موج انفجار پرتاب شده است. به دنبال او رفتم که متوجه شدم در یکی از اتاقها، روی زمین افتاده و خون زیادی از او رفته است. اصابت مستقیم و حمله سنگینی رخ داده بود. کمی بعد اورژانس آمد اما فایدهای نداشت».
عضو هیات مدیره و معاون تحقیقات و منابع انسانی شرکت توانیر فعالیت بیوقفه همکارانش در صنعت برق را به دوران جنگ هشت ساله ایران و عراق تشبیه میکند: «همه بیوقفه پای کار بودند، همکاران بخش اپراتور و حاضر در بخشهای حساس انتقال برق برای هر سناریو در بحرانها، برنامههای جایگزین در نظر گرفته بودند تا شبکه برق لحظهای مختل نشود».
شاگرد ممتاز بود
امیره نیکخواه، مدیرکل دفتر نظارت بر امنیت فضای مجازی شرکت توانیر، هم درباره همکارش به شرق میگوید: «ندا رفیعی پارسا علاوه بر همکار، با من نسبت فامیلی هم دارد. به خوبی او را میشناسم. چیزی که در بین همه همکاران ندا میچرخد، تعهد به کار، کوشا بودن و هوش بالای اوست. رفیعیپارسا به دلیل همین ذکاوت و پرتلاش بودنش توانسته در سال ۱۳۸۷ از مسیر جذب نخبگان به وزارت نیرو و بعد به مدیریت گروه آمار شرکت توانیر برسد».
نیکخواه با بغضی که سعی در کنترلش دارد، شخصیت ندا را توصیف می کند: «او تکدختر خانواده بود و سه سال از ازدواجش میگذشت. از آن دسته افرادی نبود که به بهانه خانه و زندگی شخصی، دست از کار بیشتر بکشد و گاهی تا ۱۱ شب در محل کارش میماند تا کارهایش تمام شود. ندا دغدغه توسعه و پیشرفت در کار را به خوبی به تصویر کشیده بود».
او از جزئیات نحوه استخدام رفیعی پارسا در وزارت نیرو و توانیر میگوید: «شاگرد ممتاز بود و با همین پشتوانه تا مقطع دکترا در دانشگاه امیرکبیر ادامه داد و در سال ۱۳۸۷ که به وزارت نیرو آمد، ابتدا در دفتر برنامه ریزی معاونت برق و انرژی وزارت نیرو مشغول شد. او در حوزه آمارهای کلان و برنامهریزی تخصص داشت. در دفتر فناوری اطلاعات توانیر بهدنبال چنین فردی بودیم که در تحلیل دادههای مکانی توصیفی و برنامهریزیهای مربوطه متخصص باشد. بر همین اساس بهعنوان رئیس گروه آمارو GIS انتخاب شد و حالا میتوان گفت که همه آمارهای تفصیلی و کلان در صنعت برق که توانیر منتشر کرده است، مرهون تلاشهای بیوقفه ندا رفیعی پارساست».
نیکخواه از روز انفجار میگوید: «روز انفجار حدود ساعت ۹:۳۰ به شرکت آمد، با هم از بمبارانهای دهه شصت و جنگ هشت ساله گفتیم. ندا گفت اگر بنا به رخ دادن اتفاقی است، شهادت از جانبازی بهتر است. انگار انتخابش را کرده بود. صبح آن روز، تا قبل از ساعت ۱۱:۱۵ که این اتفاق افتاد، خیلی از همکاران به شرکت آمده بودند تا اطلاعات و فایلهای مورد نیازشان را برای پیگیری کارها در خانه بردارند و یک ساعت قبل از انفجار بیشتر آنها از شرکت خارج شده بودند. ندا اما نرفت و مشغول انجام کارها پشت سیستم یکی از کارشناسان مجموعهاش بود. لحظه انفجار، ترکشهای ناشی از انفجار از دیوار اتاقی که ندا در آن حضور داشت رد شد و مستقیما او را هدف قرار داد».
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.