علیرضا بیرانوند و تسامح نهادهای مسئول با او؛
بیرانوند؛ دروازهبانی که زیاد حرف میزند
علیرضا بیرانوند مشاوران خوبی دور و بر خود ندارد که به او تذکر دهند گاهی لازم نیست حرف بزند. گاهی لازم نیست واکنش نشان بدهد و استوری بگذارد. گاهی لازم نیست «شعر» بنویسد و گاهی لازم است سکوت کند و به یادآورد حتی ده دقیقه پیش چه گفته و چه کرده است. او یک بار میگوید شیرینی داده تا به قراردادش الحاقیه اضافه شود.

به گزارش گروه رسانهای شرق، علیرضا بیرانوند دروازهبان خوبی است؛ نه فقط به اعتبار تعداد کلینشیتهای هر فصل که او را دروازهبان برتر لیگ فوتبال ایران میکند که به اعتبار لحظات بهیادماندنی که در میدانهای ملی و باشگاهی برای علاقمندان به فوتبال خلق کرده است. او پنالتی رونالدو را گرفته، سلامتیاش را مقابل انگلیس و برای محافظت از دروازه تیم ملی به خطر انداخته است. پاسهای گلهایی که با ضرب دست فوقالعادهاش برای همبازیهایش ساخته است، از ماندگارترین تصاویری است که از بیرو داریم. حتی متعصبترین هوادار پرسپولیس هم خاطره آن ضربه سر را که در نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا از ژاوی گرفت و پرسپولیس راهی فینال آسیا شد، از خاطر نمیبرند. اما بیرانوند در کنار همه خوبیهایش یک بدی بسیار بزرگ دارد. نقطه ضعفی که از قضا فنی نیست. نه که نقطه ضعف فنی نداشته باشد. دارد، خوب هم دارد، اما نقطه ضعف بزرگش فنی نیست.
علیرضا بیرانوند زیاد حرف میزند؛ زیاد و زیادی. بیرانوند هوش هیجانی پایینی دارد و نه زمان و نه مکان را برای حرف زدن و البته درست حرف زدن نمیشناسد. دروازهبانهای به مراتب با نقطه ضعفهای فنی گلدرشتتری پیش از او بودهاند که هرگز در بازیهای کوچک و بزرگ تیم ملی مخاطب شعارها و فحاشیهای هواداران خودی نبودهاند. غلامپور و میرزاپور دروازهبانهای خوبی نبودند. دستکم اینکه ضعفهای فنیشان بیش از نقاط قوتشان به یاد هواداران مانده است. با این همه کسی به یاد ندارد تماشاگران فوتبال خاصه در بازیهای ملی به آنها بیاحترامی کرده باشند. کسی به یاد ندارد میرزاپور و غلامپور با حرفی و یا حرکتی تماشاگران را تحریک کرده باشند. آنها حرف نمیزدند. اما متاسفانه بیرانوند قفل این مرحله را هم باز کرده است. اگر حافظههای هوشیار، علی دایی را برای این مورد مثال میزنند، خوب میدانند علی دایی در روزهایی که شعار «دایی باید برقصه» را به گوش خود در استادیوم آزادی میشنید، در سالهای آخر بازی خود بود و هرگز در اوج نبود و مهمتر از همه اینکه بحث اعتراض تماشاگران، فنی بود، نه اخلاقی. اما بیرانوند در سالهای جوانی و اوج، صدای اعتراض هواداران فوتبال را در آورده است؛ نه فنی که اخلاقی!
علیرضا بیرانوند مشاوران خوبی دور و بر خود ندارد که به او تذکر دهند گاهی لازم نیست حرف بزند. گاهی لازم نیست واکنش نشان بدهد و استوری بگذارد. گاهی لازم نیست «شعر» بنویسد و گاهی لازم است سکوت کند و به یاد آورد حتی ده دقیقه پیش چه گفته و چه کرده است. او یک بار میگوید شیرینی داده تا به قراردادش الحاقیه اضافه شود. یک بار میگوید بابت پول از پرسپولیس نرفته و مافیای بیرون از زمین او را مجبور به ترک تیمش کرده است، اما ناگهان همه حرفهایش را فراموش میکند و میگوید «راست و حسینی برای این که قراردادم کم بود فسخ کردم». علیرضا بیرانوند پشت دیوار جعلی و ساختگی «سادگی» پنهان میشود و ما را ساده فرض میکند و از تریبون راحتی که به دست آورده به غایت استفاده میبرد و هر چه دوست دارد بیفکر میگوید و بیش از پیش اعتبار خود را مخدوش میکند. او با غلط حرف زدن هواداران را تحریک میکند، اما مسئولیت حرفهایش را نمیپذیرد.
علیرضا بیرانوند نه تنها روی سادگی ما حساب کرده است، که حتی مسئولان آموزشی و تحصیلات تکمیلی را هم به هیچ حساب می کند و میگوید چگونه با «ده بیست سی چهل» و با بخت و اقبال از پس کنکور دکترای فیزیولوژی برآمده و به او خبر داده اند نتیجه خوب بوده است! او یک تنه نظام علمی و آموزشی یک کشور را مسخره کرده است. عجیبتر این که صدایی از نهادهای مسئول بلند نمیشود تا مقابل این مضحکه موضع بگیرد. پرونده بیرانوند ماههاست در نظام قضایی فدراسیون فوتبال خاک میخورد. به نظر میرسد او به اعتبار همین تساهل و تسامح نهادهای مسئول اسب مرادش را سوار میشود و میتازد و مدام حرف میزند. علیرضا بیرانوند زیاد حرف میزند.