|

جامعه لحظه‌ای در آینه علوم اجتماعی ایران؛

هشدار پرویز پیران از گسست خرد جمعی تا نابودی طبقه متوسط

همایش «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» پس از سه ماه تأخیر به‌دلیل جنگ ۱۲ روزه برگزار شد؛ همایشی که با تأکید رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بر ضرورت بازتعریف جامعه‌شناسی ایران آغاز شد و با هشدار پرویز پیران درباره شکل‌گیری «جامعه لحظه‌ای» و زوال طبقه متوسط به ادامه یافت. سخنرانان این همایش از رؤیای سرزمینی انسانی و آزاد گفتند و در عین حال از خطرات جدی نابرابری، خشونت و خودمحوری در جامعه امروز ایران هشدار دادند.

هشدار پرویز پیران از گسست خرد جمعی تا نابودی طبقه متوسط

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در همایش «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» تأکید کرد علوم اجتماعی در آستانه تحولی تازه است و تنها با گفت‌وگو، واقع‌بینی و میدان دادن به نسل جدید می‌تواند مسیر خود را بازتعریف کند.

غلامرضا غفاری، رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، با اشاره به جایگاه تاریخی و حساس علوم اجتماعی در ایران گفت: جامعه‌شناسی امروز در نقطه‌ای ایستاده که ناگزیر از بازاندیشی و بازتعریف خود است. او تأکید کرد که «علوم اجتماعی باید گفت‌وگو با جامعه و سیاست‌گذار را یاد بگیرد و از دایره بسته درون خود بیرون بیاید.

رئیس دانشکده علوم اجتماعی با اشاره به اینکه علوم اجتماعی در شرایط ویژه‌ای قرار دارد، گفت:امروز جامعه ما با دگرگونی‌های بزرگ و پرشتابی روبه‌روست و همین امر نشان می‌دهد که جامعه‌شناسی در یک ایستگاه مهم تاریخی ایستاده است. از این‌رو باید نسبت به تحولات و نیازهای جدید جامعه حساس‌تر و هوشمندتر عمل کند.

 غفاری در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر ضرورت پیوند میان دانشگاه و سیاست‌گذاری افزود:از یک‌سو سیاست‌گذاران باید میدان عمل و فرصت بیشتری برای عالمان علوم اجتماعی فراهم کنند و از سوی دیگر، جامعه‌شناسان نیز باید با نگاه واقع‌بینانه، عالمانه و هوشمندانه به مسائل جامعه بپردازند. انتظار همواره این بوده که علوم اجتماعی در فهم و حل مسائل کشور سهم فعالی داشته باشد.

او با تأکید بر لزوم گفت‌وگوی فراگیر در جامعه گفت:ما جامعه‌شناسان نباید فقط با خودمان حرف بزنیم. گفت‌وگو باید با جامعه و با دستگاه سیاست‌گذاری هم برقرار شود. تنها در چنین شرایطی است که می‌توان به هم‌افزایی واقعی دست یافت و به حل مسائل و مشکلات کشور کمک کرد. چنین گفت‌وگویی می‌تواند تراز میان دولت و جامعه را ارتقا دهد و مسیر حیات اجتماعی ایران را عقلانی‌تر و مؤثرتر سازد.

رندال کالینز، جامعه شناس هم  در پیامی به شرکت‌کنندگان همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران، از ورود جامعه‌شناسی به «دوره‌ای تازه از اکتشافات علمی» سخن گفت و تأکید کرد: جامعه‌شناسی متعلق به همه کسانی است که به آن علاقه‌مندند و اکنون فرصت آن رسیده تا با نگاهی جهانی، مسائل نوظهور عصر دیجیتال و هوش مصنوعی را موضوع پژوهش‌های جدید قرار دهیم.

 کالینز،  با اشاره به تغییرات بزرگ جهانی در نیمه قرن بیست‌ویکم، از پدید آمدن «فرصت‌های چشمگیر برای کشفیات تازه جامعه‌شناختی» سخن گفت:رسانه‌های الکترونیکی در اشکال گوناگون خود، بر همبستگی گروهی، دوستی‌های شخصی، عواطف انسانی، و همچنین بر نوآوری، تعارض و جرم تأثیر می‌گذارند. اکنون پرسش اساسی این است که ربات‌های خودمختار، که در آینده نزدیک در میان ما کار خواهند کرد، چه پیامدهایی به‌دنبال دارند؟ مالکیت این ربات‌ها در اختیار چه کسانی خواهد بود؟ و شکل‌های مختلف هوش مصنوعی چگونه ساختارهای طبقات اجتماعی، نابرابری و پویایی تغییرات اجتماعی را دگرگون خواهند کرد؟

در ادامه همایش دبیر محور ویژه همایش هم  از رؤیای سرزمینی گفت که در آن، هیچ عقیده‌ای طرد نمی‌شود، قانون بر زبان نمی‌ماند و انسان فراتر از مرزهای ثروت و ملیت معنا می‌یابد.

مهدی سلیمانیه، دبیر محور ویژه ششمین همایش کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران، از رؤیای مشترک علوم اجتماعی ایران سخن گفت؛ رؤیای ساختن سرزمینی که عدالت، آزادی و برابری در آن ممکن است. او گفت: ایرانِ ما حالش خوب نیست، زخمی و خسته است، اما ما هنوز دل در گرو آن داریم، با یادش می‌نویسیم و با آرزویش زندگی می‌کنیم.

او ادامه داد:ایرانِ امروز حالش خوب نیست؛ زخمی است، خسته، مستأصل و عاصی. بیش از یک قرن است که نسل‌به‌نسل با آن زیسته‌ایم، اندیشیده‌ایم، نوشته‌ایم، درس داده‌ایم، گریسته‌ایم، دور شده‌ایم و باز برگشته‌ایم. ما با زخم‌هایش زندگی کرده‌ایم، برایش خیال کرده‌ایم و با یادش مرده‌ایم.

دبیر محور ویژه همایش با تأکید بر اینکه علوم اجتماعی در ایران حامل یک آرزو و مأموریت تاریخی است، افزود:

ما در علوم اجتماعی ایران رؤیایی داریم؛ رؤیای سرزمینی که به جرم هیچ عقیده‌ای طرد نمی‌کند؛ جایی که آرزوهای جوانانش دست‌نیافتنی نیستند، مادرانش شرمسار و داغدار نیستند و خانواده‌هایش برای کورسوی امید مجبور به مهاجرت نمی‌شوند. سرزمینی که کلاس‌هایش برای دختر بلوچ، عرب، کرد، ترکمن یا افغانستانی مجهز است، معلمانش دغدغه نان ندارند، کارگرانش سرشار از انگیزه‌اند و قانون در آن لقلقه زبان نیست.

او با تصویرسازی از جامعه‌ای انسانی و آزاد گفت:در آن سرزمین، حاکمان آغوشی گشوده به انسان دارند؛ انسانی فراتر از مرزهای ثروت و ملیت، و حتی از مرزهای مذهب. ما آرزومند ساختن رستگاری جمعی هستیم، سرزمینی گشوده به آزادی و به زندگی.

سلیمانیه گفت:علوم اجتماعی ما هنوز مردانه است، در حالی که بدنه دانشجویی آن سال‌هاست بیش از ۷۰ درصد زنانه است. هیئت‌های علمی ما درگیر روابط رسمی و بسته‌اند و راه را بر نسل جوان‌تر و تریبون دانشجویان کارشناسی و ارشد نمی‌گشایند.

پرویز پیران هم در این مراسم با  سخنرانی با عنوان  «جامعه لحظه‌ای» است؛ مفهومی که از سال ۱۳۹۴ به آن رسیده و به گفته او، تاکنون در ادبیات جامعه‌شناسی جهانی با این غلظت طرح نشده است.

پیران با مرور وضعیت تاریخی ایران گفت:

در تاریخ ایران هیچ‌گاه شرایط برای توسعه پایدار زیست‌محیطی مانند امروز فراهم نبوده است. امکانات جهانی، تجربه نسل جدید، ثروت و تخصص ایرانیان در سراسر جهان فرصت بی‌نظیری ایجاد کرده است تا بتوانیم الگویی انسان‌محور و زیست‌محیطی از توسعه ارائه دهیم و زخم‌های عمیق تاریخی را التیام بخشیم.

با این حال، او تأکید کرد که ایران اکنون در گذار تاریخی حساسی قرار دارد که از دوران خسرو پرویز تا امروز مشابه آن کمتر تجربه شده است. به گفته او، این گذار می‌تواند نقش مستقیم مردم را در تحول جامعه پررنگ‌تر کند، به شرط آنکه «هر فرد دانش، تجربه و علم خود را قطره‌ای در خرد جمعی جامعه بیفزاید».

 پیران معتقد است:جامعه ایران در ۱۵۰ سال گذشته نه تنها به خرد جمعی دست پیدا نکرده، بلکه خرد جمعی تاریخی خود را هم از دست داده است.

او سپس به پیدایش «جامعه لحظه‌ای» اشاره کرد و گفت نخستین بار در سال ۱۳۹۴ علائم آن را تشخیص داده است؛ جامعه‌ای که در آن تصمیم‌ها، رفتارها و کنش‌های اجتماعی در لحظه شکل می‌گیرند، بدون پیوند با گذشته یا آینده.

در بخش دیگری از سخنان خود، او به نابودی طبقه متوسط واقعی و ظهور طبقه‌ای شبه‌متوسط و لمپنیزه‌شده پرداخت:

طبقه متوسطی که زمانی حامل دموکراسی و ارزش‌های مدرن بود، به فلاکت افتاده است؛ معلمان، استادان، هنرمندان و روشنفکرانی که آرمان آینده را داشتند، جای خود را به دو گروه داده‌اند: لایه‌های زحمتکش فنی و گروه‌هایی که از رانت و فساد بالا آمده‌اند و هیچ دغدغه جمعی یا ملی ندارند.

پیران این وضعیت را حاصل «جامعه شناختی فسادمحور» و بی‌توجهی به منافع ملی و جمعی دانست و از «خودمحوری بیمارگونه » به عنوان یکی از ریشه‌های تاریخی این بحران یاد کرد. او این ویژگی را ناشی از ساختارهای اجتماعی‌ای دانست که در آن «جامعه ایرانی همواره با خطر مرگ یا صدمه برای فرد و نزدیکانش مواجه بوده و در نتیجه، روحیه جمعی در آن تضعیف شده است».

در ادامه، او با اشاره به تاریخ ایران گفت:جامعه ایرانی در دوره‌های فترات تاریخی، پس از جنگ‌ها و سقوط حکومت‌ها، دچار سرکوب‌های گسترده و خشونت دائمی شده است. این خشونت نه فقط در سطح سیاسی، بلکه در رفتارهای روزمره، روابط خانوادگی و اجتماعی ریشه دارد.

به باور او، این چرخه خشونت باعث شده که جامعه ایرانی به صورت دیالکتیکی در روابط خود عمل کند:با بالادست، فروتن و التماسی است؛ با زیردست، خشن و تحقیرآمیز.

پیران  تأکید کرد که جامعه ایران امروز در مرحله‌ای است که همزمان با زایش ظرفیت‌های نو برای توسعه، با تهدیدهای عمیق اجتماعی و اخلاقی روبه‌رو است. به گفته او، «جامعه لحظه‌ای» نشانه گسست از خرد جمعی و آینده‌نگری است؛ جامعه‌ای که اگر نتواند از چرخه خشونت و خودمحوری بیرون آید، حتی بزرگ‌ترین فرصت‌های تاریخی‌اش نیز به هدر خواهد رفت.

همایش «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران»

 

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.