|

طاها اصغری، تاریخ پژوه:

نظری بر تغییر نام سبلان به ساوالان از سوی دولتمردان استان اردبیل!

طاها اصغری تاریخ پژوه نوشت: هر مقام مسئولی ادعا دارد، نام کوه ساوالان به سبلان و یا سبلان به ساوالان در دوره های مختلف تاریخی به خصوص در دوره پهلوی تغییر یافته، مستندات را ارائه دهند تا جهت آگاهی مردم و افکار عمومی، رسانه ها آن را منتشر کنند.

نظری بر تغییر نام سبلان به ساوالان از سوی دولتمردان استان اردبیل!

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

طاها اصغری تاریخ پژوه در یادداشتی نوشت:  احیای نام تاریخی شهرها، روستاها، کوه و بناها و آثار تاریخی، امر پسندیده و بازگشت به هویت اصلی است

بررسی‌های به عمل آمده نشان می‌دهد، نام کوه ساوالان در دوره‌های تاریخی و در دوره پهلوی به سبلان تغییر نیافته است! اما با کمال تعجب، در چند روز گذشته خبر تغییر نام کوه پرآوازه سبلان به ساوالان از سوی دولتمردان استان اردبیل چنان در تریبون‌های دولتی در استان طنین‌انداز شده که هر فردی در ابتدای امر تصور می‌کند که کشفیات دیگری از مکشوفه‌های جدید دولتمردان، خدایا چه اندازه از مشکلات استان ما اردبیل حل خواهد شد؟

اینجانب که در سال‌های اخیر، پیرامون تاریخ شهرها و روستاهای استان اردبیل و مناطق دیگر، تحقیق و پژوهش انجام داده‌ام به ویژه  در خصوص سرگذشت تقسیمات کشوری مناطق آذربایجان و استان اردبیل، مطالعه و بررسی‌هایی که کرده‌ام، از سال ۱۲۸۵ خورشیدی «صدر مشروطیت» که آغازگر تقسیمات کشوری در ایران است، تغییر نام «کوه سبلان» به «ساوالان» و یا ساوالان به سبلان در دوره‌های مختلف تاریخی و به ویژه در دوره پهلوی انجام نگرفته است

اما با دقت بر این موضوع؛ «پیرامون تغییر نام کوه سبلان به ساوالان»، اتفاقا در ابتدای امر به جای احساس امید، سوالات فراوانی پیرامون درستی یا نادرستی آن از جهت علمی و پژوهشی  و نیز پیامدهای منفی و مثبت آن به اذهان تداعی می‌شود که آیا این اقدام ریشه علمی دارد؟ چه ضرورت‌هایی موجب این اقدام گردیده است؟ با این اقدام چه مشکلاتی از استان برطرف خواهد شد؟ آیا با توجه به دامنه مشکلات استانی این اقدام می‌تواند جزو برنامه‌های اولویت‌دار دولت در استان باشد؟ 

برای پاسخ مطلوب به این پرسش‌ها بی‌گمان علمی بودن این اقدام را در اولویت قرار داده و در این باره به منبع مرجع تاریخی استانی یعنی دانشنامه تاریخی استان (بخش مشکین شهر) که با عنایات خداوندی و با اهتمام جمعی از متخصصین و پژوهشگران تاریخ و علوم وابسته به آن در روزهای اخیر چاپ و منتشر گردیده، مراجعه کردیم و دیدیم که خوشبختانه در این مجموعه علمی، مدخل و مقاله‌ای مستقل به سبلان اختصاص داده شده و مؤلف این مدخل فردی است که سرپرستی و ناظر علمی مجموعه یادشده را به عهده دارد. پس در بخشی از مدخل «سبلان» در دانشنامه یادشده آمده است:  «...در منابع تاریخی و جغرافیایی و نیز فرهنگ‌ها و دانش‌نامه‌ها ، این کوه به صورت‌های "سَبَلان" (ابن- حوقل ، صص116،94،83؛ اصطخری ، ص 155؛ مقدسی،ص 314؛ حدود العالم،ص 134؛ طوسی ، ص 131؛ یاقوت ، ج3، ص186؛ زکریای قزوینی ، عجایب المخلوقات، ص 164؛ مستوفی، ص 81؛ سامی، ج4 ،ص 2534؛ دلاواله، ص367؛ اعتماد السلطنه،ج4،ص 2083)، سَیَلان2(حاجی خلیفه، جهان نما، ص 383؛ شیروانی،ص 34)،سَوَلان3 (حدود العالم- تحشیه-ص134؛خنجی اصفهانی،صص 284 ،285؛ دلاواله، 367؛ ابن خلف تبریزی، 679)، ساوالان ( "ARDABIL" ،EI2 ؛ سامی ، همانجا ؛ خاماچی، فرهنگ جغرافیایی، ص 346؛ T D V I A،ج4،ص289؛ ACE ،ج4، ص289) و سَپَلان4 (دلاواله ،  ص 367) آمده است و از میان آنها، "سبلان" بیشتر در منابع عربی و"ساوالان(یا سولان) "بیشتر در میان ترکان به کار رفته است (نک: جوادی قوزلو،کتاب شناسی توصیفی ،ص340).

همچنین، در دوره‌ی اسلامی، بلاذری (حد279ق) ، از اسکان کردان در سبلان سخن به میان می‌آورد (فتوح البلدان، ص 196) و اصطخری (م346ق)، سبلان را در دو فرسنگی اردبیل دانسته و به خالی نبودن آن از برف در تابستان و زمستان اشاره می‌کند .(مسالک و ممالک،ص155). در سفرنامه‌ی ابن‌حوقل (ح367 ق) ، سبلان کوهی بلند، بزرگ و مشرف بر شهر اردبیل و سرچشمه‌ی آب‌های شیرین عنوان شده و از وجود یک زبان خاص، جز زبان فارسی و آذری، در قراء متعدد در اطراف سبلان سخن به میان می‌آید و سبلان بزرگ‌تر از دماوند پنداشته شده است (صورةالارض، صص116،94،84). مؤلف "حدود العالم " (حد375ق) نیز، این کوه را به صورت "سبلان" و به سبب عدم تعلق به سلسله‌ی دیگری، کوهی خرد در نزدیکی اردویل (اردبیل) می‌داند(حدودالعالم،ص134) و مقدسی (حد 375ق)، به بیان یک صد و چهل فرسنگی سبلان از اردبیل و وجود هفتاد زبان و نیز منشاء خیرات بودن آن می‌پردازد. (رحلة- المقدسی، صص 315،314 ).

زیبدی‌ درکتاب‌ (تاج‌ العروس‌ فی‌ شرح‌ القاموس‌) نوشته‌ است: سبلان‌ از معالم‌ صالحین‌ و اماکن‌ متبرکه‌ و مزارت‌ و لقب‌ عده‌ای‌ از محدثین‌ از جمله‌ سالم‌ و ابراهیم‌ بن‌ زیاد بن‌ خالدبن‌ عبدالله‌ و خالدبن‌دهقان‌ می‌باشد. 

ابوالحق‌ابراهیم‌ محمدفارسی ‌اصطخری‌ در کتاب‌ المسالک‌ الممالک‌ می ‌نویسد «‌ از آن‌ کوه ‌یخ‌ تهی نمی ‌گردد و کوه‌ سبلان‌ به‌ جهت‌ اینکه‌ زرتشت‌ در آنجا ملهم‌ گشته‌ و به‌ پیامبری‌ برانگیخته‌ شده ‌به‌ مثابه ‌تور زرتشت‌ تلقی‌ می‌شود و نزد ایرانیان‌ قدیم‌ پرستشگاه‌ بوده‌. » 

در بودن‌ زرتشت‌ در سبلان‌ کتابهایی عجایب‌ المخلوقات‌ و کتاب‌ آثارالبلاد والاخبارالعباد که‌ ذکریابن محمود المکمونی القزوینی اشاراتی‌ رفته‌ است‌.  

وی ‌می‌نویسد: «زرتشت‌ از (شیز) آذربایجان‌ بوده از مردم‌ کناره‌ گرفت‌ در کوه‌ سبلان‌ به سر برد و از آنجا کتابی‌ آوردنامزد به‌ یسنا...

یاقوت‌حموی‌ در معجم‌البلدان‌ از سبلان‌ نامبرده‌ که‌: «قبور عده‌ ای‌ از صلحا در آنجاست‌ و قله‌اش‌ همیشه‌ پربرف‌است‌ و عقیده‌ بر آن‌ است‌ در تیغه‌ دوم‌ پائین‌ قله‌ قبر حامد پیامبر در آنجاست‌.» 

حدودالعالم‌ من‌ المشرق‌ الی‌ المغرب‌ اشاره‌ کرده‌ در ناحیت‌ آذرآبادکان‌ کوهی‌ است‌ به‌ نزدیکی‌ اردبیل‌ بسیار نعمت‌ بود از وی‌ جامها برد و جامهای ‌نکین‌ خیزد. 

بستان‌ السیاحه‌ سبلان‌ نام‌ کوهی‌ است‌ در آذربایجان‌ چشمه‌های‌ بسیار، چمن‌های‌ بیشمار و غرایب‌ روزگار گویند یکی‌ از انبیاء در آن‌ کوه‌ مدفون‌ است‌ و در حوالی‌ آن‌ چشمه‌های‌ سوزان‌ است‌.

در منتهی‌ الارب‌ چنین‌ آمده‌ است‌: «سبلان‌ (سولان‌) آن‌ کوه‌ عظیم‌ در حوالی‌ اردبیل‌ (مشکین‌) و بشرافت‌ مشهور و بسیاری‌ از اهل‌الله‌ در آن‌ کوه‌ عبادت‌ گزیده‌ و ریاضت‌ کشیده‌اند.

در معجم‌البلدان‌ چنین‌ نقل‌ است:‌ سبلان‌ کوهی‌ است‌ از کوههای‌ آذربایجان‌ دارای‌ 4812 متر ارتفاع‌ است‌ و با آنکه‌ ازدوره‌های‌ گذشته‌ تاریخی‌ آتشفشانی‌ در این‌ کوه‌ دیده‌ نشده‌ معذالک‌ دهانه‌های‌ آتشفشانی‌ متعدد و چشمه‌های ‌آبگرم فراوان‌ موجود است‌. 

جغرافیای‌ غرب‌ ایران‌ در ص‌ 24 با این‌ عبارت‌ نقل‌ می‌کند: «کوه‌ سبلان‌ در آذربایجان‌ جبال‌ مشهور است‌ بلاد مشکین‌ خیاو، اردبیل‌، سراب‌ در پای‌ آن‌ کوه‌ افتاده‌ کوهی‌ است‌ از پنجاه‌ فرسنگ‌ دیدار می‌دهد دورش‌ ۳۰‌ فرسخ‌ می‌باشد قلّة‌ آن‌ هرگز از برف‌ خالی‌ نیست‌.»

و طوسی در قرن ششم ه.ق، از سبلان به عنوان کوهی عظیم و پر از برف در اردبیل یاد کرده و از "طیر سبلان" و "آب بابل" در آن خبر می‌دهد (عجایب‌المخلوقات، صص 106، 131،535). و یاقوت (م626ق)، سبلان را کوهی بزرگ و مشرف بر شهر اردبیل در آذربایجان عنوان کرده و بر وجود قریه‌ها و نیز قبور صلحاء در آن اشاره دارد(معجم البلدان،ج3، ص186). با این حال در میان منابع مهم در جغرافیای تاریخی دوران اسلامی، گزارش زکریای قزوینی(م682ق) پیرامون سبلان از نکات خاص برخوردار است. چنان‌که وی با اشاره به نزدیک بودن کوه سبلان به اردبیل می‌نویسد : " قال النبیّ(ص): مَن قَرَاءَ[فَسُبحانَ اللهِ حینَ تُمسونَ ایضاً قوله کذلک تُخرِجونَ (روم/17-19)] را بخواند، کتب(الله تعالی) له من الحسنات بعدد کلّ(ذلک به مقدار) ورقة ثلج یسقط علی جبل سبلان، قیل و ما سبلان(یارسول الله)؟ قال جبل بین ارمنیّة و آذربایجان و علیه عین من عیون الجنّة و فیه قبر من قبور الانبیاء". وی همچنین به وجود چشمه های بسیار سرد در قله و نیز چشمه‌های بسیار گرم و موثر در درمان بیماران در دامنه های سبلان اشاره کرده و از وجود اشجاری در این کوه خبر می‌دهد که خوردن آن هر حیوانی را هلاک سازد.(عجایب المخلوقات،ص 164؛ آثار البلاد،ص 65؛ قس: مستوفی،ص 196). حمدالله مستوفی(ح741ق) هم با اشاره به تامین آب اردبیل از کوه سبلان، آب آن را گوارا و عامل اصلی پرخوری مردم در منطقه می داند. اوهمچنین به واقع شدن شهرهای اردبیل، سراة(سراب)، پیشکین (مشکین‌شهر ) ، آباد(اُنار)، ارجاق و خیاو در دامنه‌های سبلان اشاره کرده و این کوه را سخت بلند و دارای چشمه عنوان کرده و از قول زکریای قزوینی، به نقل حدیث منقول از پیامبر(ص) درباره سبلان می پردازد(نزهة القلوب،صص 196،81)."

*- باتوجه به آنچه اشاره شد، نکات ذیل را دراین باره می توان مطرح ساخت:

۱-  از نظر علمی وقتی در میان منابع دست اول تاریخ وجغرافیای تاریخی، در حدود 13 عنوان ازآن ها نام این کوه به صورت سبلان واردشده و این درحالیست که قریب به اتفاق این منابع در زمینه جغرافیای تاریخی بوده و بدون شک نظرات مختلف درمورد سبلان درمآخذ مربوط به این رشته علمی صحیح ترباشد ودرمقابل تنها درمتن اصلی حدود سه - چهار منبع آن هم منابع جدید به صورت ساوالان(سولان) دیده می شود،آیا این تغییر نام می تواند علمی باشد؟! و جالب تر این که دراین باره سرپرست معاون سیلسی، امنیتی و اجتماعی، این اقدام را «تغییر نام سبلان به نام کهن و بومی ساوالان» عنوان کرده  و در بخشی ازسخنان خود پیرامون این موضوع گفته که به سبب این که دردوره پهلوی نام این کوه سبلان شده ،لذا باید به ساوالان تغییر نام دهیم و دراین باره باید گفت، تقریبا قریب به اتفاق منابع 13گانه یادشده که شکل «سبلان» را دارا هستند، مربوط به قرون نخستین اسلامی و پیش از دوره پهلوی (حک1304-1357ش) یعنی آثار به قول سرپرست محترم "کهن"بوده و به عنوان نام "بومی" مصطلح در دوران حیات مولفین آن آثار به صورت"سبلان"ثبت گردیده است،پس جناب سرپرست ! دراین باب توجیهات جناب عالی را بپذیریم یا منابع مرجع 13 گانه یادشده را؟ شایان ذکراست،جناب سرپرست سند مربوطه را دراین باره اعلام نماید و با توجه به آنچه اشاره شد،اتفاقا درصورت وقوع تغییر نام ساوالان به سبلان حتی اگردردوره پهلوی باشد آن درست واقدام این عزیزان نادرست خواهد بود. 

۲- نباید تردید داشت، چنانچه اشاره شد، گذشته از وجود شکل «سبلان» به عنوان مدخل مستقل در منابع دائره المعارف گونه «معجم البلدان» و «قاموس الاعلام»،  در حدیث منسوب به پیامبر اسلام(ص) هم که نام این کوه به صورت «سبلان»  و به عنوان کوهی در در نزدیکی اردبیل آمده، مهر تایید دیگری  بر درستی این شکل بر صورت «ساوالان» بوده و باید گفت، شکل «ساوالان» چنان که اشاره شد، بیشتر در منابع جدید و ترکی به کار برده شده است. 

۳- با توجه به سوالی که درسطور بالا مطرح گردید، آیا با وجود مشکلات فراوان اولویت دار ازجمله پروژه چندین سال در راه راه آهن ، منطقه آزاد تجاری استان ، بزرگراه های استان و...چرا و چگونه تغییرنام سبلان دراولویت بندی برنامه های دولت در رده های بالا قرارگرفت؟!

۴- از سوی دیگر، آنچه در وهله نخست به ذهن انسان می رسد این است که آیا روی این برنامه با صاحب نظران مشورتی صورت نگرفته ؟ آیا دراین باره حداقل با اعضای به اصطلاح شورای مشورتی پیشرفت استان مشورتی دراین باب انجام شده و اگر صورت گرفته چه کسی یا کسانی از مشاورین استاندار مهر تایید حداقل علمی براین اقدام زده اند؟! اگرموانعی نیست، متولیان عزیز با تشکیل و حضور دریک میزگردعلمی- اجرایی و با ارائه دلایل مربوطه از اقدامات خود دفاع لازم را داشته باشند.

آخرین اخبار استان ها را از طریق این لینک پیگیری کنید.