|

اجتماع بی‌سابقه فرماندهان نظامی؛ نمایش قدرت یا بازتعریف مأموریت؟

رقابت نمادین قدرت‌ها از تیان‌آن‌من تا واشنگتن

در‌حالی‌که دونالد ترامپ با تغییر نام وزارت دفاع به «وزارت جنگ» و فراخوان بی‌سابقه فرماندهان نظامی از سراسر جهان، در حال بازتعریف نقش ارتش آمریکا در نظم جهانی است، چین نیز با برگزاری مانور عظیم نظامی در میدان تیان‌آن‌من به مناسبت سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، نمایشی از قدرت، اقتدار و پیشرفت‌های فناورانه خود ارائه داد.

محسن شریف‌خدائی . تحلیلگر روابط بین‌الملل

در‌حالی‌که دونالد ترامپ با تغییر نام وزارت دفاع به «وزارت جنگ» و فراخوان بی‌سابقه فرماندهان نظامی از سراسر جهان، در حال بازتعریف نقش ارتش آمریکا در نظم جهانی است، چین نیز با برگزاری مانور عظیم نظامی در میدان تیان‌آن‌من به مناسبت سالگرد پایان جنگ جهانی دوم، نمایشی از قدرت، اقتدار و پیشرفت‌های فناورانه خود ارائه داد. این مانور، با حضور رئیس‌جمهور چین شی جین‌پینگ، ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه و کیم جونگ‌ اون رهبر کره شمالی -‌رهبران سه قدرت هسته‌ای‌- و برخی سران کشورها‌ که با نمایش سامانه‌های موشکی، پهپادهای نسل جدید و تجهیزات سایبری همراه بود، نه‌تنها یادآور نقش تاریخی چین در جنگ جهانی دوم بود، بلکه پیامی روشن به ترامپ و متحدانش درباره جایگاه نوین چین در نظم جهانی ارسال کرد. این دو رویداد -‌مانور تیان‌آن‌من و تغییر دکترین نظامی آمریکا‌- در‌واقع دو قطب از رقابت ژئوپلیتیکی نوظهور هستند که نظم جهانی آینده را شکل خواهند داد. ترامپ با بازگشت به نمادهای نظامی کلاسیک و تأکید بر قدرت سخت، در حال فاصله‌گیری از چندجانبه‌گرایی و دیپلماسی نرم است؛ در‌حالی‌که چین با تلفیق قدرت نظامی و فناوری پیشرفته، به‌ دنبال تثبیت جایگاه خود به‌عنوان قدرتی چندوجهی و منطقه‌ای–جهانی است. در این میان، سایر قدرت‌های جهانی نیز در حال بازتعریف موقعیت خود هستند:

• روسیه با تمرکز بر جنگ ترکیبی، نفوذ سایبری و حضور در مناطق بحرانی مانند اوکراین، سوریه و قفقاز، همچنان به‌عنوان بازیگری غیرقابل‌ پیش‌بینی باقی مانده است. با وجود فشارهای تحریمی و انزوای نسبی در اروپا، مسکو توانسته است جایگاه خود را در معادلات انرژی، امنیت منطقه‌ای‌ و همکاری‌های راهبردی با چین و ایران حفظ کند. در سوریه نیز‌ با وجود تغییرات سیاسی و ظهور بازیگران جدید، روسیه از طریق پایگاه‌های نظامی، حمایت مالی از دولت جدید‌ و تعامل با گروه‌های تازه ‌قدرت‌گرفته، نفوذ خود را همچنان حفظ کرده و به‌عنوان وزنه‌ای در توازن منطقه‌ای باقی مانده است.

• هند با توسعه توان نظامی، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های دفاعی‌ و دیپلماسی فعال در آسیا و اقیانوس هند، به‌ دنبال ایفای نقش مستقل در معادلات جهانی است و تلاش دارد میان بلوک‌های قدرت، جایگاه متوازن‌تری برای خود تعریف کند.

• ایران با وجود فشارهای تحریمی، از طریق شبکه‌های نیابتی، توان موشکی‌ و دیپلماسی منطقه‌ای، جایگاه خود را در برابر تغییرات دکترین ترامپ حفظ کرده است و به‌عنوان بازیگری مقاوم در برابر سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه آمریکا شناخته می‌شود.

• ائتلاف‌های منطقه‌ای مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و پیمان‌های امنیتی جدید در خاورمیانه، ازجمله نزدیکی راهبردی میان عربستان سعودی و پاکستان، در حال شکل‌گیری و تقویت هستند. این ائتلاف‌ها می‌توانند به محورهای امنیتی-اقتصادی تازه‌ای بدل شوند که وزن و جایگاه آمریکا را در معادلات جهانی تا حدی کاهش دهند و مسیرهای جدیدی برای تأثیرگذاری منطقه‌ای ترسیم کنند.

در همین راستا، فراخوان بی‌سابقه فرماندهان عالی‌رتبه نظامی آمریکا از سراسر جهان به پایگاه کوآنتیکو در ایالت ویرجینیا -که به دستور مستقیم وزیر جنگ و با حمایت ترامپ انجام شده‌- موجی از واکنش‌های حقوقی و سیاسی را در داخل ایالات متحده برانگیخته است. این نشست‌ که از نظر گستردگی و هم‌زمانی حضور فرماندهان در تاریخ پنتاگون بی‌سابقه تلقی می‌شود، بدون ارائه توضیح روشن درباره اهداف آن برگزار شده و حتی برخی ژنرال‌ها نیز از محتوای آن بی‌اطلاع هستند. منتقدان هشدار داده‌اند‌ چنین فراخوانی با اصول بنیادین قانون اساسی آمریکا در تضاد است؛ چرا‌که وفاداری ارتش به قانون اساسی و مردم است، نه به شخص رئیس‌جمهور. فرماندهان نظامی سوگند یاد می‌کنند که از قانون اساسی دفاع کنند، نه از اراده فردی رئیس‌جمهور. از همین رو، این اقدام که رنگ و بوی شخصی‌سازی قدرت نظامی و تمرکزگرایی اجرائی دارد، از سوی حقوق‌دانان و ناظران سیاسی به‌عنوان عبور از خطوط قرمز نهادینه‌شده در ساختار دموکراتیک آمریکا تلقی شده است. در شرایطی که ترامپ برخلاف شعارهای انتخاباتی‌اش، در حال تدوین دکترین جدیدی با محوریت قدرت سخت و بازدارندگی تهاجمی است، این روند می‌تواند به تضعیف اصل تفکیک قوا، افزایش بی‌اعتمادی به استقلال نهادهای نظامی‌ و تزلزل در بنیان‌های جمهوری‌خواهی و قانون‌مداری در ساختار سیاسی ایالات متحده منجر شود. هم‌‌زمان، نقش سازمان ملل متحد نیز به‌شدت تضعیف شده است. ترامپ با اتخاذ سیاست‌های یک‌جانبه‌گرایانه و بی‌اعتنایی به نهادهای چندجانبه، عملا این نهاد بین‌المللی را از مرکز تصمیم‌گیری‌های امنیتی و سیاسی جهانی به حاشیه رانده است. اگر سازمان ملل نتواند خود را بازتعریف کرده و سازوکارهای مؤثری برای مهار قدرت‌های بزرگ ایجاد کند، خطر تبدیل‌شدن آن به نهادی نمادین و فاقد قدرت اجرائی بسیار جدی خواهد بود. در نتیجه، نظم جهانی آینده به‌ سوی چندقطبی‌شدن، رقابت شدیدتر، پیچیدگی بیشتر‌ و کاهش نقش نهادهای سنتی بین‌المللی پیش خواهد رفت. قدرت‌های نوظهور نه‌تنها واکنش‌پذیر، بلکه کنشگر خواهند بود و تلاش خواهند کرد با ایجاد بلوک‌های جدید، موازنه‌ای در برابر سلطه‌طلبی واشنگتن ایجاد کنند. تنها راه برون‌رفت از بحران‌های احتمالی، بازگشت به دیپلماسی مبتنی بر احترام متقابل، تقویت نهادهای چندجانبه‌ و پذیرش واقعیت‌های نوین ژئوپلیتیکی است؛ واقعیتی که دیگر بر محور انحصار قدرت نمی‌چرخد، بلکه بر پایه تعامل، توازن و چندصدایی جهانی بنا خواهد شد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.