هشدار جعفرزاده ایمنآبادی درباره فرسایش سرمایه اجتماعی در سایه افراطگرایی
تندروی، آفت انسجام ملی
در شرایطی که انسجام اجتماعی، اتحاد ملی و عقلانیت سیاسی، مهمترین نیازهای کشور برای عبور از بحرانهای متراکم اقتصادی، دیپلماتیک و اجتماعی هستند، هشدارهای جدی غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده ادوار مجلس، بار دیگر توجهها را به نقش مخرب جریانهای تندرو در ساختار قدرت جلب میکند. جعفرزاده در گفتوگویی با ایسنا، از ریشهدارشدن تفکرات افراطی در ساختار سیاسی کشور سخن میگوید.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: در شرایطی که انسجام اجتماعی، اتحاد ملی و عقلانیت سیاسی، مهمترین نیازهای کشور برای عبور از بحرانهای متراکم اقتصادی، دیپلماتیک و اجتماعی هستند، هشدارهای جدی غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده ادوار مجلس، بار دیگر توجهها را به نقش مخرب جریانهای تندرو در ساختار قدرت جلب میکند. جعفرزاده در گفتوگویی با ایسنا، از ریشهدارشدن تفکرات افراطی در ساختار سیاسی کشور سخن میگوید. او معتقد است تا زمانی که این نگرشها مجال بروز و تصمیمسازی دارند، نمیتوان از اتحاد ملی سخن گفت. در نگاهی آسیبشناسانه، او از افراطیگری نه بهعنوان یک موضع سیاسی، بلکه بهعنوان ابزاری برای کسب منافع شخصی یا گروهی یاد میکند که با تحریف واقعیات، به کشور آسیب میزنند.
اتحاد ملی؛ در محاصره منافع گروهی
به باور جعفرزاده، مسئله بنیادین در مسیر اتحاد ملی، تفکراتی است که در تضاد با مصالح جمعی عمل میکنند. او به صراحت میگوید: «عدهای، اتحاد مردم را خسارت برای خود تلقی میکنند». این جمله، پرده از نوعی دوگانگی خطرناک در منطق قدرت برمیدارد؛ جایی که همبستگی ملی، بهجای آنکه سرمایهای برای پیشبرد سیاستها تلقی شود، تهدیدی برای منافع جناحی پنداشته میشود. جعفرزاده با تأکید بر اینکه «برخیها از این اختلاف نفع میبرند؛ چه به شکل مستقیم و چه غیرمستقیم»، به ریشههای منفعتطلبانه بخشی از تندرویها اشاره میکند؛ نفعجوییای که از دل آن، سازوکارهایی نظیر تحریم را نعمت میخوانند و مکانیسم ماشه را غنیمت.
تفکری که تحریم را نعمت میبیند
نقد اصلی جعفرزاده متوجه نوعی ناآگاهی یا بیتفاوتی نسبت به پیامدهای واقعی تحریم و فشارهای خارجی است. او با لحنی متعجب از کسانی یاد میکند که گویی در فضای دیگری زندگی میکنند و نمیدانند تحریمها چگونه زندگی مردم را فرسوده و اقتصاد کشور را زمینگیر کرده است.
این دیدگاه که تحریم میتواند فرصتی برای خودکفایی باشد، در سالهای اخیر بارها از سوی برخی جریانها تکرار شده و همواره محل مناقشه بوده است. جعفرزاده اما این نگاه را نهتنها سادهانگارانه، بلکه مخرب و غیرمنطقی میداند. به باور او، این نوع تحلیلهای غیرواقعی به دورشدن کشور از منافع واقعی مردم منجر شده است.
بحران قهرمانگرایی
یکی از ریشهایترین نقدهای ایمنآبادی به فرهنگ سیاسی «قهرمانمحور» در کشور بازمیگردد. او میگوید: «ما همواره دنبال یک قهرمان میگردیم تا کشور را نجات دهد»، اما هیچگاه به فکر تقویت درونی ساختارها و نهادهای مدنی نبودهایم. درحالیکه به زعم او کشور نیازمند احزاب قدرتمند، ساختارهای پاسخگو و اصلاحات بنیادی است. جعفرزاده تأکید میکند که راهحل پایدار برای نجات کشور، «انجام اصلاحات ساختاری» و «دمیدن روح واقعی به کالبد احزاب» است. به باور او، تنها در بستر چنین اصلاحاتی است که میتوان براساس اصول دموکراسی، کشور را اداره و از بحرانهای موجود عبور کرد.
مسئولیت بزرگان در برابر افراط
او به نقش نخبگان و بزرگان کشور نیز اشاره میکند و خواهان آن است که این چهرهها در برابر جریانهای تندرو سکوت نکنند و مسئولانه وارد عمل شوند؛ «واقعیت این است که باید بزرگان کشور این تندروها را سر جای خود بنشانند». او از خطری بزرگتر سخن میگوید: «سکوت نخبگان میتواند به تداوم افراطگرایی و نهادینهشدن آن بینجامد». به باور او، هزینه تندروی تنها محدود به اختلافات داخلی نیست، بلکه دشمنان خارجی نیز از این وضعیت بهرهبرداری میکنند.
او هشدار میدهد: «دشمن از تفرقه در داخل سود میبرد؛ چهبسا پایهگذار بخشی از این اختلافها نیز خود او باشد».
*دشمنی که از شکافهای ما تغذیه میکند
جعفرزاده مانند بسیاری دیگر از تحلیلگران، بر این باور است که دشمنان خارجی همواره از تفرقه، ناهمدلی و چندصدایی مخرب در داخل کشور بهرهبرداری کردهاند. در نبود انسجام سیاسی و اجتماعی، قدرت چانهزنی ملی در عرصه بینالملل کاهش یافته و کشور در برابر فشارهای خارجی آسیبپذیرتر میشود. او تأکید میکند که بیشترین ضربهها را نه از دشمن، بلکه از تندرویهای داخلی خوردهایم.
*در انتظار عقلانیت، نه قهرمان
تصویری نگرانکننده از آینده سیاسی و اجتماعی کشور در صورت تداوم وضعیت کنونی در حال نقشبستن است. ایمنآبادی با زبانی روشن هشدار میدهد که ادامه مسیر تندروی، نهتنها مانع انسجام ملی است، بلکه بستر را برای مداخله و سوءاستفاده دشمنان نیز فراهم میکند.
راه برونرفت از این وضعیت، در گرو اصلاح نگاهها، بازسازی ساختارهای سیاسی، تقویت احزاب و حضور فعال نخبگان در نقد قدرت و مقابله با افراطگرایی است. بهجای اتکای مداوم به چهرههای قهرمانگونه، کشور باید به سمت نهادسازی و توزیع عقلانیت سیاسی در میان لایههای مختلف جامعه حرکت کند.
آیا گوش شنوایی برای این هشدارها وجود دارد؟ این سؤالی است که در خلأ پاسخ آن، تندروها همچنان به حیات سیاسی خود ادامه خواهند داد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.