تأملاتی در باب مواضع سفیر چین در تهران

در هفته گذشته اظهارات سفیر چین در پاسخ به سخنگوی وزارت بهداشت موجب شد موجی از واکنشها له و علیه این موضوع در سپهر سیاست ایران، رسانه و فضای مجازی شکل بگیرد. موضوعی که بسیار مهم به نظر میآید و پرداختن به آن بدون درنظرگرفتن واقعیتهای موجود در جامعه اشتباه است. باید پذیرفت در شرایط کنونی اهمیت چین برای ایران بسیار بیشتر از اهمیت ایران برای چین است. این اولین نکتهای است که درحالحاضر در تحلیل واقعیت موجود نباید آن را به فراموشی سپرد. اینکه چطور کار به اینجا کشید، موضوعی است که در بخش دوم یادداشت به آن میپردازم، اما در بخش نخست میکوشم تصویری واقعی از آنچه در سپهر سیاست خارجی میان ایران و چین در جریان است، ارائه دهم؛ نکتهای که همه آنهایی که از اظهارات سفیر چین ناراحت شدند، آن را نادیده میگیرند. چین کشوری است که سالانه صدها میلیارد دلار مبادلات بازرگانی با جهان دارد. با همان جهانی که جمهوری اسلامی با آن روابط سردی دارد. بزرگترین قطبهای اقتصادی در برابر چین، اول آمریکا و سپس اروپاست و سایر کشورها برای چین در مقام عرضهکننده کالا و همینطور واردکننده مقادیری نیازهای مصرفی را دارند. در چنین شرایطی وقتی ایران به کشوری تبدیل میشود که ارتباطات بینالمللیاش محدود به چند کشور شده، طبیعی است در جایگاه برابری در رابطه با چین قرار نگیرد. در این چند سال هر وقت برای برقراری ارتباط با کشوری اقدام شد، آن کشور برای برقراری ارتباط با ایران نگران تنظیم روابط با آمریکا بوده و هست. در این میان چین کشوری است که توانسته روابطش با ایران را حفظ کند. اگرچه چین هم مسائل مربوط به تحریمهای آمریکا را رعایت میکند و برای مثال نظام بانکی چین در شرایط تحریمها و برای رعایت حال آمریکا جز بهصورت تهاتری با ایران دادوستد نمیکند و هیچ رابطه بانکیای با ایران ندارد. وقتی شرایط به سمتی پیش رفته که دریچه انحصاری ایران برای دادوستد، محدود به چین شده، همیشه این نگرانی وجود دارد که مسئولان حزب کمونیست بخواهند ارزان بخرند و گران بفروشند. چین کشور صنعتی و بزرگی است که در شرایطی که کشورهای دیگر از ارتباط با ایران خودداری میکنند، نیازهای بازار ایران را تأمین میکند. همین انحصار موجب میشود گروهی از ایرانیان نگران باشند که رابطه سلطهگرانهای میان ایران و چین شکل بگیرد که البته اینطور نیست. اگر متهمکردن چین در این باب و سختگیری در آن منجر به بستهشدن این تنها پنجره روابط ایران شود، آن وقت ایران برای تأمین نیازهای صنعتی خود باید به کجا مراجعه کند؟ این فشار علاوه بر اینکه نیاز به حل اساسی مسئله در حوزه دیپلماسی و نوع روابط خارجی جمهوری اسلامی دارد، درعینحال نگرانکننده هم هست. اگر ایران با دنیا روابط اقتصادی آزاد داشته باشد، بازرگانان و حتی شرکتهای دولتی و نظامی، نیازمندیهای کشور یا حتی نیازهای کسبوکار شخصی خود را با گشایش اعتبار و استفاده از رویههای جاری در دنیا با بانکهای چینی بهراحتی برآورده میکردند، آنگاه شرایط رقابتی مطمئنی ایجاد میشد که رابطه فعلی با چین را تغییر میداد؛ اما اکنون این نگرانی وجود دارد که بخش اول را که احتمالا نمیتوانیم اجرا کنیم، میماند بخش دوم یعنی اگر چین این پنجره را به روی ما ببندد، آنوقت چه خواهد شد؟ این است که باید کل پنجرهها را باز کرد.
باید بزرگان کشور و تصمیمگیرندگان، مسائلی را که منجر به محدودیت روابط خارجی برای ایران شده برطرف کنند تا ایران هم مثل ديگر كشورهای دنیا بتواند از استقلال تجارت خارجی برخوردار شود. اکنون استقلال تجارت خارجی ایران با منحصر به چین بودن آن مخدوش شده است. اینکه لحن سفیر چین در توییتر نسبت به موضع علمی و پزشکی سخنگوی وزارت بهداشت تا این حد در جامعه تأثیر گذاشته است، بهدلیل همین شرایط و ناخرسندی ایرانیان از محدودیتهایی است که حاصل سالها تحریم جهانی و تحریمهای یکجانبه ایالات متحده است که در دوران ترامپ، به اوج رسیده و گلوی تجارت ایران را میفشارد. در شرایط عادی چنین سخنانی شاید چندان اهمیتی پیدا نمیکرد و کسی هم به آن پاسخی نمیداد و ماجرا تمام میشد؛ اما در این شرایطی که احساس انحصاریبودن روابط تجارت خارجی وجود دارد و ممکن است از این طریق فشار بیشتری بر مردم وارد شود این اظهارات با واکنشهای شدیدتری روبهرو میشود. این واکنشها هم متوجه چین و سفیرش میشود و هم بیشتر متوجه تصمیمگیرندگان در ایران. مردم با اعتراض به مواضع چین در قبال ایران بهویژه در دوران تحریمهای قبلی و فعلی، از مسئولان میخواهند با گشودن پنجرههای بیشتر ارتباطی با دنیا، ایران را از انحصار رابطه با چین نجات دهند.
در هفته گذشته اظهارات سفیر چین در پاسخ به سخنگوی وزارت بهداشت موجب شد موجی از واکنشها له و علیه این موضوع در سپهر سیاست ایران، رسانه و فضای مجازی شکل بگیرد. موضوعی که بسیار مهم به نظر میآید و پرداختن به آن بدون درنظرگرفتن واقعیتهای موجود در جامعه اشتباه است. باید پذیرفت در شرایط کنونی اهمیت چین برای ایران بسیار بیشتر از اهمیت ایران برای چین است. این اولین نکتهای است که درحالحاضر در تحلیل واقعیت موجود نباید آن را به فراموشی سپرد. اینکه چطور کار به اینجا کشید، موضوعی است که در بخش دوم یادداشت به آن میپردازم، اما در بخش نخست میکوشم تصویری واقعی از آنچه در سپهر سیاست خارجی میان ایران و چین در جریان است، ارائه دهم؛ نکتهای که همه آنهایی که از اظهارات سفیر چین ناراحت شدند، آن را نادیده میگیرند. چین کشوری است که سالانه صدها میلیارد دلار مبادلات بازرگانی با جهان دارد. با همان جهانی که جمهوری اسلامی با آن روابط سردی دارد. بزرگترین قطبهای اقتصادی در برابر چین، اول آمریکا و سپس اروپاست و سایر کشورها برای چین در مقام عرضهکننده کالا و همینطور واردکننده مقادیری نیازهای مصرفی را دارند. در چنین شرایطی وقتی ایران به کشوری تبدیل میشود که ارتباطات بینالمللیاش محدود به چند کشور شده، طبیعی است در جایگاه برابری در رابطه با چین قرار نگیرد. در این چند سال هر وقت برای برقراری ارتباط با کشوری اقدام شد، آن کشور برای برقراری ارتباط با ایران نگران تنظیم روابط با آمریکا بوده و هست. در این میان چین کشوری است که توانسته روابطش با ایران را حفظ کند. اگرچه چین هم مسائل مربوط به تحریمهای آمریکا را رعایت میکند و برای مثال نظام بانکی چین در شرایط تحریمها و برای رعایت حال آمریکا جز بهصورت تهاتری با ایران دادوستد نمیکند و هیچ رابطه بانکیای با ایران ندارد. وقتی شرایط به سمتی پیش رفته که دریچه انحصاری ایران برای دادوستد، محدود به چین شده، همیشه این نگرانی وجود دارد که مسئولان حزب کمونیست بخواهند ارزان بخرند و گران بفروشند. چین کشور صنعتی و بزرگی است که در شرایطی که کشورهای دیگر از ارتباط با ایران خودداری میکنند، نیازهای بازار ایران را تأمین میکند. همین انحصار موجب میشود گروهی از ایرانیان نگران باشند که رابطه سلطهگرانهای میان ایران و چین شکل بگیرد که البته اینطور نیست. اگر متهمکردن چین در این باب و سختگیری در آن منجر به بستهشدن این تنها پنجره روابط ایران شود، آن وقت ایران برای تأمین نیازهای صنعتی خود باید به کجا مراجعه کند؟ این فشار علاوه بر اینکه نیاز به حل اساسی مسئله در حوزه دیپلماسی و نوع روابط خارجی جمهوری اسلامی دارد، درعینحال نگرانکننده هم هست. اگر ایران با دنیا روابط اقتصادی آزاد داشته باشد، بازرگانان و حتی شرکتهای دولتی و نظامی، نیازمندیهای کشور یا حتی نیازهای کسبوکار شخصی خود را با گشایش اعتبار و استفاده از رویههای جاری در دنیا با بانکهای چینی بهراحتی برآورده میکردند، آنگاه شرایط رقابتی مطمئنی ایجاد میشد که رابطه فعلی با چین را تغییر میداد؛ اما اکنون این نگرانی وجود دارد که بخش اول را که احتمالا نمیتوانیم اجرا کنیم، میماند بخش دوم یعنی اگر چین این پنجره را به روی ما ببندد، آنوقت چه خواهد شد؟ این است که باید کل پنجرهها را باز کرد.
باید بزرگان کشور و تصمیمگیرندگان، مسائلی را که منجر به محدودیت روابط خارجی برای ایران شده برطرف کنند تا ایران هم مثل ديگر كشورهای دنیا بتواند از استقلال تجارت خارجی برخوردار شود. اکنون استقلال تجارت خارجی ایران با منحصر به چین بودن آن مخدوش شده است. اینکه لحن سفیر چین در توییتر نسبت به موضع علمی و پزشکی سخنگوی وزارت بهداشت تا این حد در جامعه تأثیر گذاشته است، بهدلیل همین شرایط و ناخرسندی ایرانیان از محدودیتهایی است که حاصل سالها تحریم جهانی و تحریمهای یکجانبه ایالات متحده است که در دوران ترامپ، به اوج رسیده و گلوی تجارت ایران را میفشارد. در شرایط عادی چنین سخنانی شاید چندان اهمیتی پیدا نمیکرد و کسی هم به آن پاسخی نمیداد و ماجرا تمام میشد؛ اما در این شرایطی که احساس انحصاریبودن روابط تجارت خارجی وجود دارد و ممکن است از این طریق فشار بیشتری بر مردم وارد شود این اظهارات با واکنشهای شدیدتری روبهرو میشود. این واکنشها هم متوجه چین و سفیرش میشود و هم بیشتر متوجه تصمیمگیرندگان در ایران. مردم با اعتراض به مواضع چین در قبال ایران بهویژه در دوران تحریمهای قبلی و فعلی، از مسئولان میخواهند با گشودن پنجرههای بیشتر ارتباطی با دنیا، ایران را از انحصار رابطه با چین نجات دهند.