|

یک آمار از کاهش ازدواج و فرزندآوری /صف‌های دریافت وام‌های ازدواج و فرزندآوری به چند سال می‌کشد

! بر اساس تازه‌ترین آمارها، ازدواج در طی ۱۰ سال اخیر، ۶۰ درصد کاهش داشته و سن تجرد قطعی، نسبت به سال های گذشته، ۷ برابر شده است.

یک آمار از کاهش ازدواج و فرزندآوری /صف‌های دریافت وام‌های ازدواج و فرزندآوری به چند سال می‌کشد

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ایران با افت قابل‌توجه نرخ ازدواج و تولد فرزند روبرو شده است؛ این واقعیتی است که نه تنها آمارهای رسمی و کارشناسان آن را تائید می‌کنند بلکه یک نگاه کلی در جامعه کوچکی مانند خانواده و دوستان و آشنایان خودمان هم آن را اثبات می‌کند.

چیزی شبیه به یک زلزله اجتماعی رخ داده است؛ زلزله‌ای که همه‌چیز را زیر و رو کرده و بنیان‌های جامعه را بر هم ریخته است؛ آنقدر که دیگر هیچ‌چیز سر جای خودش نیست! نه جوانان روی یک روال منطقی و همیشگی ازدواج می‌کنند و نه متاهل‌ها خیلی تمایلی به بچه‌دار شدن و تجربه حس پدر و مادر شدن دارند.

به نظر می‌رسد که فشارهای اقتصادی، تغییر باورهای فرهنگی و مسائل اجتماعی، همان زلزله‌ای است که ساختارهای تشکیل خانواده را درهم شکسته است و آمار تجرد قطعی از یک درصد دهه ۶۰ را به هفت درصد دهه ۱۴۰۰ رسانده است؛ شبیه به یک زلزله هفت ریشتری! 

ایران با افت قابل‌توجه نرخ ازدواج و تولد فرزند روبرو شده است؛ این واقعیتی است که نه تنها آمارهای رسمی و کارشناسان آن را تائید می‌کنند بلکه یک نگاه کلی در جامعه کوچکی مانند خانواده و دوستان و آشنایان خودمان هم آن را اثبات می‌کند؛ اینکه تعداد ازدواج‌ها و تولدها بسیار کم شده است! بر اساس تازه‌ترین آمارها، ازدواج در طی ۱۰ سال اخیر، ۶۰ درصد کاهش داشته و سن تجرد قطعی، نسبت به سال های گذشته، ۷ برابر شده است. موضوعی که البته تنها منحصر به جامعه فعلی کشور ما نیست و به گفته مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت، مروری اجمالی بر وضعیت جهان هم نشان می‌دهد که روند کاهش ازدواج و کاهش فرزندآوری در اکثر کشورهای دنیا اتفاق افتاده و تفکری بر این پایه که «حتماً که قرار نیست همه ازدواج کنند»،

در حال شکل‌گیری و گستردگی در بین جوانان است. تفکری که افراد را به سمت رشد خودشان سوق می‌دهد؛ افرادی که می‌خواهند ادامه تحصیل بدهند، شغل بهتری داشته باشند، مهارت تازه‌ای یاد بگیرند و ازدواج و به شکل شدیدتری، فرزندآوری را مانع این اهداف می‌بینند . 

وضعیتی که امروز کشور ما را به زیر سطح جایگزینی جمعیت رسانده است؛ جایگاهی که در کشورهای دیگر دنیا هم دیده می‌شود. اینطور که آمار نشان می‌دهد،  اکنون، ۹۰ کشور در وضعیت زیر سطح جایگزینی هستند؛ یعنی هر نسل به اندازه کافی ازدواج نمی‌کند و فرزندی به دنیا نمی‌آورد تا بتواند حتی خودش را جایگزین کند. در چنین شرایطی، جمعیت کشور به‌تدریج کاهش پیدا می‌کند. وضعیتی که با ادامه این تفکر و نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی، در آینده‌ای نزدیک، به ۱۳۰ کشور خواهد رسید. 

اما این چرخش جمعیتی می‌تواند در سال‌های آینده، جامعه ایران را با چالش‌هایی جدی روبرو کند. بدیهی ترین چالش هم متوجه نیروی کار جامعه می‌شود؛ چرا که با افزایش سهم افراد بازنشسته و کاهش سهم جوانان در سن کار، اقتصاد با کمبود نیروی کار مواجه می‌شود و توان تولیدی و رشد اقتصادی جامعه کم می‌شود. افزایش نیاز به مراقبت‌های بلندمدت از بیماری‌های مزمن مانند دیابت، بیماری‌های قلبی عروقی و آلزایمر با افزایش سن جمعیت، شیوع بیشتری پیدا می‌کنند.

موضوعی که نیازمند زیرساخت‌های عظیم پزشکی و توانبخشی، پرستاران تخصصی و مراکز نگهداری بلندمدت است که طبیعتاً هزینه‌های سنگینی را به دولت و خانواده‌ها تحمیل می‌کند.  فراموش نکنیم که با ترسیم چنین آینده‌ای، بخش بزرگی از بار مراقبت از سالمندان معمولاً بر دوش اعضای خانواده خواهد بود؛ موضوعی که باعث خارج شدن آن‌ها از بازار کار رسمی و فرسودگی شغلی می‌شود. و نهایتاً اینکه با کوچک شدن دایره روابط خانوادگی و کاهش تعاملات اجتماعی، بسیاری از سالمندان دچار احساس تنهایی و انزوا می‌شوند که عاملی برای کاهش سلامت روان آن‌هاست.  به نظر می‌رسد که تعداد ازدواج‌هایی که کاهش پیدا کرده است و فرزندآوری‌هایی که اتفاق نمی‌افتد، آینده ترسناکی را برایمان رقم خواهد زد. 

در قانون جوانی جمعیت، همه‌چیز پیش‌بینی شده است؛ از تسهیل شرایط برای ازدواج جوانان تا حمایت‌هایی که می‌تواند مادران را به فرزندآوری دلگرم کند، اما اغراق نیست اگر بگوییم آنچه باعث وقوع شرایط امروز شده، این است که کمتر از نصف قوانین تصویب شده هم اجرا نمی‌شود!

نه سالن‌های فرهنگی شهرداری برای برگزاری مراسم ازدواج جوانان در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و نه زمین‌هایی که قرار بود خانه‌های ویلایی در آن ساخته شود تا خانواده‌هایی با سه فرزند بیشتر، بتوانند با آسایش زندگی کنند، به آن‌ها تعلق گرفته است. مادران نمی‌دانند بعد از ۹ ماه مرخصی زایمان و برگشت به کار، وضعیت کاری‌شان به چه شکل خواهد بود؛ تعداد مهد کودک‌هایی که قرار بود در سازمان‌ها و ادارات برای نگهداری از فرزندان مادران شاغل ساخته شود، به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسد. 

صف‌های دریافت وام‌های ازدواج و فرزندآوری آنقدر طویل و طولانی شده است که به چندین ماه و حتی سال می‌کشد. هیچ‌چیز آنطور که باید نیست؛ پس چطور می‌توانیم انتظار داشته باشیم که روند رشد جمعیت، همانی باشد که ما انتظار داریم؟

روشن است که ضعف ساختارهای حمایتی دولتی و نبود سیاست‌های پایدار مثل مرخصی مؤثر والدین، مهدکودک ارزان، امنیت شغلی مادران و ... باعث شده است که هزینه اجتماعی تشکیل خانواده بالا برود و ما همچنان در مسیر نزولی آمارها در حرکت باشیم. مسیری که سرانجام خوشایندی نخواهد داشت! 

منبع: اطلاعات

آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.