رنجبر درخشیلر: محدود کردن خانه اندیشمندان، محدود کردن علوم انسانی است
شاهنامهپژوه، در آغاز نشست خانه اندیشمندان که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد، بر اهمیت علوم انسانی در مسیر تحولات جامعه تأکید کرد.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
جواد رنجبر درخشیلر، شاهنامهپژوه، در آغاز نشست خانه اندیشمندان که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد، بر اهمیت علوم انسانی در مسیر تحولات جامعه تأکید کرد و گفت: استادان و دوستان عزیزی که اینجا حضور دارید حتماً اهمیت علوم انسانی را میدانید و بیان آن از سوی من زیادهگویی خواهد بود. هیچ تحولی در این گزاره که علوم انسانی بنیاد تحولات اجتماعی است، تردید روا نمیتوان داشت.
او با بازخوانی تجربه زیسته نسل خود افزود: نسل ما که دهه ۶۰ به مدرسه رفت و دهه ۷۰ وارد دبیرستان و دانشگاه شد، نسلی بود که علوم انسانی در آن سرکوب و تحقیر میشد. کسی باور نداشت از دل آن تحقیرها علاقهای به علوم انسانی زاده شود و امروز بتوانیم برای خانه اندیشمندان علوم انسانی گرد هم بیاییم. هرچه سنگ فتنه بود بر سر علوم انسانی بارید.
رنجبر درخشیلر با انتقاد از حاکم شدن نگاه فنی و مهندسی در اداره کشور پس از انقلاب گفت: بعد از انقلاب، پزشکان و مهندسان سررشته امور را به دست گرفتند و علوم انسانی بهعنوان امری بیاهمیت و تقریباً زائد تلقی شد. حال آنکه یکی از مهمترین دلایل مشکلات امروز جامعه، همین کماهمیت تلقی کردن علوم انسانی در دهههای گذشته است.
این پژوهشگر شاهنامه، خانه اندیشمندان علوم انسانی را «نماد برجسته علوم انسانی در کشور» دانست و توضیح داد:
این خانه نهتنها بر مبنای علوم انسانی اداره میشد، بلکه مصداقی روشن از کاربرد علوم انسانی در جامعه بود. برخلاف فضای فرمالیستی دانشگاهها، در این خانه علوم انسانی جان میگرفت و رونق مییافت. نقش آن صرفاً نظری و تئوریک نبود، بلکه نقشی پررنگ اجتماعی ایفا میکرد.
به گفته او، آخرین نمونه این نقشآفرینی اجتماعی، نشستهای انجمن مطالعات ایران پس از جنگ ۱۲ روزه بود که با مشارکت نهادهای دیگر برگزار شد:
«در آن نشستها، جنگ و منافع ملی ایران از منظر علوم انسانی تحلیل و تبیین شد و نشان داد که علوم انسانی میتواند در لحظات حساس تاریخی نقشی کلیدی ایفا کند.»
رنجبر درخشیلر هشدار داد: محدود کردن فعالیت خانه اندیشمندان، در واقع محدود کردن خود علوم انسانی است. چنین اقدامی تنها به نحیفتر شدن این حوزه منجر خواهد شد.
در ادامه نشست برای خانه اندیشمندان که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد، پیام حسین بشیریه که در خارج از کشور به سر میبرد، توسط برادرزاده او قرائت شد.
بشیریه در این پیام تأکید کرد که حکومتها در طول تاریخ همواره در مواجهه با اندیشههای نو و انتقادی واکنشهایی سرکوبگرانه و خشونتآمیز نشان دادهاند. او یادآور شد که مراکز فکری، کتابخانهها، دانشگاهها، محافل فلسفی و ادبی و شخصیتهای برجسته علمی، نخستین قربانیان این سیاستها بودهاند؛ چراکه هدف اصلی همواره جلوگیری از گسترش آگاهی عمومی و مهار آزادی اندیشه بوده است.
او با مرور تاریخ یادآور شد: در قرون وسطی دادگاههای تفتیش عقاید کلیسای کاتولیک اروپا دانشمندانی چون گالیله و جردانو برونو را تحت فشار قرار دادند؛ برونو به دلیل باور به بینهایت بودن هستی سوزانده شد و گالیله نیز مجبور به انکار یافتههای علمی خود شد. به گفته بشیریه، در ایران نیز سرنوشت اندیشمندانی چون احمد کسروی و سعیدی سیرجانی و بسیاری دیگر نمونهای از سیاستهای استبدادی علیه روشنفکران است.
او همچنین به نمونههای قرن بیستم اشاره کرد و گفت: در آلمان نازی، اتحاد شوروی و انقلاب فرهنگی چین به شکلی سازمانیافته مراکز علمی و فکری یا تعطیل شدند یا در خدمت ایدئولوژی رسمی قرار گرفتند. سوزاندن کتابها در آلمان نازی، تبعید و زندانیکردن نویسندگان در شوروی و ضرب و شتم و حتی اعدام روشنفکران در چین، بخشی از این روندها بود که به گفته او نتایجی فاجعهبار از جمله رکود علمی، فرار مغزها، ایجاد جو خفقان، جمود و از بین رفتن پویایی فرهنگی در پی داشت.
بشیریه در پیام خود تأکید کرد: «جامعهای که مجال ابراز آزادانه اندیشه را نمیدهد، دیر یا زود به سمت واپسگرایی و خودسانسوری حرکت خواهد کرد. در مقابل، آزادی اندیشه یکی از مهمترین پیشنیازهای رشد و توسعه در هر جامعه است.»
او در ادامه به نقل از فیلسوفان بزرگ بر اهمیت آزادی اندیشه تأکید کرد؛ از جمله سخن ولتر که گفته بود: «ممکن است با سخنت مخالف باشم اما حاضرم جانم را بدهم تا حق گفتن آن را داشته باشی.» همچنین به هشدار جان استوارت میل درباره «انکار انسانیت از طریق ساکتکردن صداها» و گفته آلبرت انیشتین که آزادی اندیشه را نه تنها یک حق انسانی بلکه شرط رشد میدانست، اشاره کرد.
غلامرضا اعوانی: تعطیلی مراکز فرهنگی نشانه ضعف فرهنگی است
انتقاد از بستهشدن انجمنهای فلسفی و درخواست از شهردار و رئیسجمهور برای حمایت
غلامرضا اعوانی، در نشست خانه اندیشمندان با ابراز تأسف از تعطیلی برخی مراکز علمی و فرهنگی، آن را نشانهای از ضعف فرهنگی کشور دانست.
او در سخنان خود با یادآوری نقش انجمن فلسفه و ارتباط گسترده اساتید با این نهاد گفت: «با اینکه خود ما محلی داشتیم، هیچگاه ارتباطمان با انجمن فلسفه قطع نشد. حتی کلاسها و سخنرانیهای خود را به آنجا منتقل کردیم. استاد دینانی و دیگر اساتید بزرگ نیز یک سال در این انجمن سخنرانی داشتند.»
اعوانی با اشاره به سختیهای تأسیس چنین مراکزی افزود: «مایه تأسف است که مرکزی با این سختی ایجاد شود اما بهآسانی با یک دستور بسته شود. این اتفاق برخلاف انتظارات ما، نشانهای از ضعف فرهنگی است.»
او در ادامه با تأکید بر اهمیت میراث فرهنگی ایران گفت: «فرهنگ ایرانی یکی از بزرگترین و شادابترین فرهنگهای دنیاست اما متأسفانه قدر آن را نمیدانیم. فرهنگ اسلامی برخلاف فرهنگ یونان که محدود به آتن یا اسکندریه بود، جهانی شد.»
این استاد فلسفه همچنین بر تمایز «مدینه» و «شهر» تأکید کرد و گفت: «مدینه فقط ساختمان نیست؛ باید علم و فرهنگ در آن جاری باشد.»
اعوانی به شهردار تهران و رئیسجمهور گفت: «خواهش میکنم به انجمنها و مراکز فرهنگی توجه کنند. اکنون که زمان آشتی و همگرایی است، ما هم آماده خدمت هستیم.»
پاپلی یزدی: تعطیلی خانه اندیشمندان، زیر سوال بردن همه اقدامات شهرداری است
پاپلی یزدی در پیامی واکنش به اقدام اخیر شهرداری تهران در برخورد با خانه اندیشمندان گفت: «آقای شهردار و مجموعه شهرداری، بدانید که صدها کار خوب اگر در تهران انجام دهید، هزاران کیلومتر جاده و مترو بسازید، اما در افتادن با اندیشمندان باعث خواهد شد که تمام این اقدامات زیر سوال برود.»
وی با انتقاد شدید از تلاش برای بستن این خانهها افزود: «شما در حد سلطان محمود غزنوی نیستید، و ممکن است مردم بسیاری از اقدامات شما را فراموش کنند، اما بستن خانه اندیشمندان را فراموش نخواهند کرد. گسترش خانه اندیشمندان در سراسر ایران نیز فراموش نخواهد شد.»
پاپلی یزدی تصریح کرد: «شما با اندیشه مخالفید و به همین دلیل میخواهید خانه اندیشمندان تعطیل شود، اما تفکر و اندیشه تعطیل نخواهد شد.»
شهیندخت خوارزمی: ایران، سرزمین اندیشه و توسعه است
شهیندخت خوارزمی در پیامی با تأکید بر اهمیت پرورش اندیشه و تخصص در ایران گفت: «نزدیک به پنج دهه است که سرزمین ایران از حکمرانی خردورزانه محروم مانده و با وضعیت کنونی روبهرو شده است. از آغاز انقلاب ۵۷، دو جریان به موازات هم شکل گرفت؛ جریانی خواهان توسعه و پیشرفت و جریانی در ستیز با آن.»
وی افزود: «جریان توسعهستیز تلاش کرد اندیشههای نو و اندیشمندان متعهد را از عرصه عمل دور کند، اما نمیدانست که ایران حتی در دشوارترین شرایط تاریخی، خاستگاه پرورش اندیشههای بلند و سرنوشتساز بوده و هست.»
خوارزمی با اشاره به اقدام اخیر در بستن خانه اندیشمندان علوم انسانی گفت: «این اقدام شرمی بر شرمهای خود در عرصه فرهنگ افزود. ما به توسعهستیزان در شهرداری یا هر نهادی دیگر اعلام میکنیم که پهنای ایران، خانهی اندیشه و اندیشمندان است و ما پرچمداران جریان متعهد به توسعه و پیشرفت ایران بوده و هستیم و خواهیم بود.»
وی در پایان تصریح کرد: «پول و زور در دست شما بود تا ایران را ویران کنید، اما ما با یاری اندیشمندان بیشمار این سرزمین، پیشرفت و توسعه ایران را رقم خواهیم زد. خانه ما، به پهناوری ایران است.»
محمدرضا سحاب در پیام خود نوشت: «اکنون نزدیک به یک ماه از بسته شدن خانهمان توسط عوامل شهرداری گذشته است. در زمانهای قدیم، شهرداری در عرقفروشیها و رقاصخانهها و قمارخانهها باجی میگرفت و آنها را باز میکرد؛ اما حالا خانه اندیشمندان و علوم انسانی را – مکانی که در طول ۱۴ سال از تاسیس آن هزاران جلسه، همایش علمی و سخنرانیهای دانشمندان تراز اول ایران و جهان در آن اتفاق افتاده و بدون هیچگونه توقع مادی یا معنوی کارکنان آن با اخلاص خدمت کردهاند – بسته است.»
سحاب با انتقاد از تصمیم شهردار تهران ادامه داد: «به دستور شهردار که خودش را دکترای علوم هستهای میداند و علیرغم قانون شهرداری، که هیچ تحصیلات یا تجربه علمی عملی در شهرسازی ندارد، این خانه بسته شده است. این تصمیم باعث تأسف صدها و بلکه هزاران دانشمند و دانشپژوه شده است.»
وی همچنین افزود: «شنیدهام قصد دارند این خانه را که محل پویایی و کوشش برای بالا بردن سطح دانش و فرهنگ است، به ملک تجاری تبدیل کنند و ساختمان برجی چند طبقه در آن بسازند. آیا چنین اقدامی در شأن نام نیکوی انسانی است که به هنر و علم اهمیت میدهد؟»
محمدرضا سحاب پیام خود را با این جمله به پایان برد: «نام نیکو ماند ز آدمی به از هنر سرای زرنگار.»
آخرین اخبار جامعه را از طریق این لینک پیگیری کنید.