نشانه های یک تولد خصوصی سازی واقعی
برای نخستینبار از سال ۱۳۹۷، ایرانخودرو در نیمه نخست امسال به سوددهی رسیده است؛ اما این خبر، فقط یک عدد در ترازنامه نیست. در کشوری که واژهی «خصوصیسازی» بیشتر یادآور رانت و سوءمدیریت است، سود ۱۲۱۶ میلیارد تومانی ایرانخودرو در ششماهه اول سال ۱۴۰۴، نشانهی تغییری عمیقتر است؛ تغییری که شاید بتوان آن را بازگشت آرام صنعت خودرو به منطق اقتصاد دانست.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
برای نخستینبار از سال ۱۳۹۷، ایرانخودرو در نیمه نخست امسال به سوددهی رسیده است؛ اما این خبر، فقط یک عدد در ترازنامه نیست. در کشوری که واژهی «خصوصیسازی» بیشتر یادآور رانت و سوءمدیریت است، سود ۱۲۱۶ میلیارد تومانی ایرانخودرو در ششماهه اول سال ۱۴۰۴، نشانهی تغییری عمیقتر است؛ تغییری که شاید بتوان آن را بازگشت آرام صنعت خودرو به منطق اقتصاد دانست.
براساس صورتهای مالی منتشرشده، درآمد ایرانخودرو نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۵۲ درصد رشد کرده، تولید به بیش از ۲۶۳ هزار دستگاه رسیده و تعهدات فروش به ۱۴۰ هزار دستگاه کاهش یافته است؛ کمترین میزان در هفت سال گذشته. برای شرکتی که روزی نماد زیان و انحصار بود، این آمار ساده نیست.
اما سؤال مهم این است: چه اتفاقی افتاد که این شرکت بعد از سالها زیان انباشته، ناگهان رنگ سود به خود دید؟
از بنگاه شبهدولتی تا تصمیمگیری اقتصادی
از بهمنماه سال گذشته، مدیریت ایرانخودرو به دست بخش خصوصی سهامدار سپرده شد؛ تصمیمی که در نگاه اول، شاید تفاوتی با دهها واگذاری قبلی نداشت، اما در عمل، به تغییر مسیر واقعی منجر شد.
چند منبع مطلع در مجموعه میگویند مدیریت جدید از همان ابتدا «دست واسطهها را کوتاه کرد»؛ همان حلقههای پرهزینهای که سالها در زنجیره خرید و تأمین قطعه، هزینههای پنهان به شرکت تحمیل میکردند. نتیجهی این تصمیم ساده، کاهش هزینهها و بازگشت انضباط مالی بود.
افزون بر آن، کیفیت قطعات و کنترل خدمات پس از فروش جدیتر شد. تولید نه با شعار، بلکه با برنامهریزی دقیقتر پیش رفت. این رویکرد تازه باعث شد حتی در شرایطی که کشور با ناترازی انرژی، بحران تأمین ارز، آتشسوزی بندر شهید رجایی و تعطیلیهای زنجیرهای روبهرو بود، چرخ تولید ایرانخودرو نایستد.
خصوصیسازی ایرانی؛ روایت شکستها و یک تجربه متفاوت
سه دهه است که خصوصیسازی در ایران، بیشتر شبیه بازی انتقال قدرت بوده تا اصلاح ساختار.
داراییهای بیننسلی کشور به نام «بخش خصوصی» واگذار شد، اما در عمل، به نهادهای شبهدولتی رسید که نه شفافاند و نه پاسخگو. نتیجه آن شد که بهرهوری افت کرد، هزینهها بالا رفت و فساد در حاشیه شرکتها ریشه دواند.
اما تجربه اخیر ایرانخودرو، اگرچه هنوز ابتدایی است، نشان داد وقتی خصوصیسازی واقعی اتفاق بیفتد—یعنی وقتی مدیران نه بهواسطه نفوذ سیاسی بلکه بهخاطر صلاحیت اقتصادی بر سر کار بیایند—نتیجه میتواند متفاوت باشد.
فرشاد مؤمنی، اقتصاددان، در نقد همین وضعیت گفته بود:«ما سالهاست به نام خصوصیسازی، فردمحوری و خودمحوری را اصالت دادهایم و منافع ملی را قربانی کردهایم.»
حالا بهنظر میرسد در ایرانخودرو، دستکم برای نخستینبار در سالهای اخیر، این چرخه معیوب کمی شکسته است.
از عدد تا معنا
در ظاهر، ایرانخودرو فقط از زیان ۲۱۱۶ میلیارد تومانی سال گذشته به سود ۱۲۱۶ میلیاردی رسیده است. اما در عمق، معنای این تغییر بزرگتر از آن است که در جدول مالی دیده شود.
در واقع، شرکت از مدار سیاستزدگی خارج شده و در حال بازگشت به مدار تولید است.
اگر دولت بتواند این تجربه را تکرار کند و بهجای مداخله مستقیم، نقش ناظر و تنظیمگر ایفا کند، شاید برای نخستینبار خصوصیسازی در ایران معنای واقعیاش را پیدا کند؛ خصوصیسازیای که از دلش بهرهوری، شفافیت و پاسخگویی بیرون بیاید، نه رانت و بدهی.
راهی دشوار، اما آغاز شده
البته هیچچیز قطعی نیست. ساختار ایرانخودرو هنوز سنگین و وابسته است، و خطر بازگشت به همان چرخههای گذشته همیشه وجود دارد. اما همینکه سوددهی دوباره در این شرکت ممکن شده، نشان میدهد اگر سیاست به عقب برود و منطق اقتصادی جلو بیاید، چرخ تولید هنوز هم میتواند بچرخد.
در خیابان مخصوص، شاید هنوز دود از اگزوزها بلند باشد، اما امیدی تازه هم از دود برخاسته است؛ امیدی که شاید این بار از جنس حسابداری نباشد، بلکه از جنس تغییر باور مدیریتی باشد — باوری که میگوید خصوصیسازی فقط وقتی معنا دارد که انسان، شفافیت و پاسخگویی در مرکز آن بایستد.
آخرین اخبار اقتصادی را از طریق این لینک پیگیری کنید.