محمدتقی فاضلمیبدی در گفتوگو با «شرق»:
آیتالله منتظری خلاف عقیدهاش گام برنداشت
حیات ۸۷ساله آیتالله منتظری را میتوان از دو منظر مهم فعالیتهای سیاسی و فعالیتهای علمی تقسیمبندی کرد؛ بهنحویکه او از سالها پیش از انقلاب همراه با امام علیه رژیم پهلوی فعالیت میکرد و چندینبار تبعید و حبس نتیجه استمرار این شخصیت در راه مبارزه بود. بعد از پیروزی انقلاب نیز در مسئولیتهای مختلفی انجام وظیفه کرد. از منظر فقهی نیز سابقه تألیف و تدریس او مهم به نظر میرسد. در مجال پیشرو میکوشیم گذاری بر این دو بحث داشته باشیم. فرازونشیبهای حیات سیاسی آیتالله منتظری آيتالله منتظري در عيد نوروز سال ۱۳۴۵ در پي دستگيري فرزندش به دليل پخش اعلاميه در حرم حضرت معصومه(س) توسط ساواک احضار و بازداشت شد که در نهايت با اعتراض علما و روحانيون حوزه علميه پس از هفت ماه از زندان آزاد شد. چند ماه از اين بازداشت نگذشته بود که او براي توسعهبخشي و تداوم جريان مبارزه بهطور مخفيانه براي زيارت عتبات در عراق و ملاقات با امام راهي عراق شد اما حکومت که از اين سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقه مرزي دستگير و روانه زندان کرد که پس از تحمل حدود پنج ماه زندان آزاد شد. ساواک در خارج از زندان نيز هميشه او را تحت نظر داشت و در زمان برگزاري جشنهاي تاجگذاري به عنوان راهکاري جديد تصميم به تبعيد او به مسجد سليمان گرفت که اين تبعيد سه ماه طول کشيد. پس از آن در مسجدسليمان به او ابلاغ شد که نبايد به قم برود ولي آيتالله منتظري به قم رفت و با وجود ممانعت شديد ساواک عده زيادي از علما، استادان و طلاب حوزه علميه با او ديدار کردند تا آنکه از سوي ساواک به نجفآباد منتقل شد و در آنجا تحت مراقبت شديد قرار گرفت. هنوز چندماهي از پايان تبعيد به مسجدسليمان و انتقال به نجفآباد نگذشته بود که به دليل ادامه فعاليتهاي سياسياش به ويژه در خطبههاي نمازجمعه که آيتالله منتظري آن را در نجفآباد پايهگذاري کرده بود، ساواک مجددا او را دستگير و پس از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجديد نظر به يکسالونيم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد. آيتالله منتظري پس از سپريکردن دوران محکوميت، در ارديبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهي قم شد ولي حکومت مايل به حضور او در ميان طلاب و علماي حوزه علميه قم نبود و دوباره او را به زادگاه خود تبعيد کرد. او در نجفآباد به فعاليتهاي خود ادامه داد و در ضمن ايراد خطبههاي نمازجمعه و سخنرانيهاي خود از حکومت شاهنشاهي انتقاد ميکرد. هجوم جمعيت در روزهاي جمعه از شهرهاي دور و نزديک به نجفآباد به اندازهاي بود که اين شهر به عنوان دومين پايگاه انقلاب بعد از قم درآمده بود و گزارش ساواک اصفهان در مورد آن چنين بود: «نمازجمعه منتظري يک پايگاه سياسي براي مبارزه با رژيم است». مدت تبعيد به نجفآباد مجموعا حدود سه سال طول کشيد.بار ديگر رژيم حضور آيتالله منتظري در زادگاه خود را تحمل نکرد و او را به سه سال تبعيد در طبس محکوم کرد. حضور او در طبس باعث اجتماع مبارزين شد. طبق گفته مقامات امنيتي شهر طبس، در مدت اقامت آيتالله منتظري علاوه بر مردم شهر، نزديک به 50 هزار نفر از مردم شهرهاي ديگر ايران براي ديدار با او وارد طبس شدند که همين رقم خيرکننده باعث نگراني ساواک و انتقال او از طبس پس از گذشت يک سال شد. از جمله اقدامات مهم منتظري در طبس، نوشتن نامه سرگشاده به علما و مردم ايران در مورد اتحاد عليه «امپرياليسم و صهيونيسم» (آمريکا و اسرائيل) بود که خشم رژيم را برانگيخت و طبق اسناد بهجايمانده از ساواک عده زيادي به جرم توزيع اين اعلاميه دستگير شدند يا تحت تعقيب قرار گرفتند.تسليمناپذيري منتظري و پافشاري بر فعاليتهاي سياسي چنان بود که در اواسط سال ۱۳۵۳ رژيم به تبعيد مجدد او تصميم گرفت و او را از طبس به خلخال تبعيد کرد. از آنجا که زبان مردم آنجا ترکي آذربايجاني بود، نفوذ آيتالله منتظري در آغاز سرعت چنداني نيافت، اما اختلاف زبان نيز منجر به سکوت و سکون وي نشد و در نهايت يکي از امام جماعتهاي آن شهر مسجد خود را در اختيار او قرار داد. اين مسجد نوساز که توسط هيئت امنا اداره ميشد، مکان مناسبي براي بسط و گسترش انديشههاي اسلامگرايي شد. مأموران رژيم از بيباکي او نگران شده بودند و از راههاي مختلف براي تضعيف آيتالله منتظري کوشيدند و در نهايت پس از گذشت حدود چهار ماه او را به تبعيدگاه سقز منتقل کردند. در تبعيدگاه سقز با وجود زمستاني بسيار سخت و حداقل امکانات شهري آيتالله منتظري آخرين دوران تبعيد خويش را گذراند.با وجود دوري از شاگردان و دوستان و تفاوت زبانی و مذهبی با مردم بومی منطقه، ساواک از ديدار مردم با او دچار نگراني شده و از مرکز خواستار تصميمگيري در اين زمينه شد؛ از سوي ديگر، درباره برگزاري مراسم سالگرد 15 خرداد در مدرسه فيضيه قم که دهها نفر از دوستان و شاگردان او دستگير شدند و ساواک به ارتباط دستگيرشدگان با آیتالله منتظري پي برده بود، تصميم به بازداشت و انتقال او به تهران گرفت.تيرماه ۱۳۵۴ بود که آيتالله منتظري را از تبعيدگاه سقز روانه زندان کردند. ابتدا او را به بازداشتگاه کميته مشترک تهران بردند و فرداي آن روز روانه زندان اوين کردند و در اوين شش ماه را در سلول انفرادي گذراند. در اين بازداشتگاهها با فشارهاي روحي و جسمي روبهرو شد. در زير همين فشارها و شکنجهها بود که شکنجهگر ازغندي به او گفته بود: «علت اينکه تو را از حوزه دور نگه ميداريم و از اين طرف به آن طرف ميفرستيم اين است که يک خميني ديگر به وجود نيايد». پس از ششماه بلاتکليفي در زندان اوين درنهايت در يک دادگاه نظامي به اتهام کمک به جنبش اسلامي و خانواده زندانيان سياسي و اقدام براي تشکيل حکومت اسلامي، به 10 سال زندان محکوم شد اما در زندان نيز همراه علمایي همچون آيتالله طالقاني به فعاليتهاي جنبش اسلامي و سياسي ادامه داد.در پيامي که امام خطاب به آيتالله منتظري بهمناسبت آزادي او صادر کرد چنين آمده بود: «هيچ از دستگاه جبار جنايتکار تعجب نيست که مثل جنابعالي شخصيت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سالها از آزادي، ابتداييترين حقوق بشر محروم و با شکنجههاي قرونوسطايي با او و ساير علماي مذهب و رجال آزاديخواه رفتار کند. خيانتکاران به کشور و ملت از سايه مثل شما رجال عدالتخواه ميترسند. بايد رجال دين و سياست در بند باشند تا براي اجانب و بستگان آنان هرچه بيشتر راه چپاول بيتالمال و ذخائر کشور باز باشد».ميزان مقبوليت و محوريت آيتالله منتظري در مبارزه و انقلاب تا آنجا بود که امام خميني در زمان تبعيد، او را به عنوان نماينده تامالاختيار خويش در ايران منصوب کرد.آيتالله منتظري بعد از انقلاب رياست مجلس خبرگان قانون اساسي را به عهده داشت و در قراردادن اصل ولايت فقيه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نقش مهمي را ايفا کرد. او همچنين از اعضاي شوراي انقلاب بود. در سال۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبري با نظر به ادامه رهبري پس از فوت امام و با درنظرداشتن اقبال عمومي مردم نسبت به آيتالله منتظري تصميم گرفت که او را بهعنوان قائممقام رهبری معرفي و اعلام کند که در نهايت به دليل پيدايي اختلافاتي در اواخر دهه60 ازسوی امام از قائممقامي عزل شد.چندسال پيش مرکز اسناد انقلاب اسلامي، خاطراتي از سيد رحيم ميريان، از محافظان بيت امام را منتشر کرد که در بخشي از آن خاطرات آمده بود: «والله من فکر ميکنم بعد از جريان همان قطعنامه که آقا فرمود اين جام زهر را من خوردم شايد واقعا همين بوده، اين يک طرف قضيه بوده، يک طرف هم آن جريانات قم و جريان برکناري آقاي منتظري بود. خوب واقعا اين ضربه بزرگي بود. چون امام چندينبار در آن روزي که ميخواست اين برنامه را [برکناري آيتالله منتظري] پياده کند، گريه کرد. آقا ناراحت بودند از اين کاري که ميخواهد بشود اما خوب چون اسلام در ميان بود و خطر براي اسلام بود و انقلاب اسلامي، ديگر امام چارهاي نداشتند. کما اينکه شب قبل هم به يکي از نوهها، گفته بودند که اتفاقي ميخواهد بيفتد که دوست و دشمن را ناراحت ميکند و خيلي ناراحتکننده است، اما نگفته بودند که چه اتفاقي. تا روزي که برنامه آقاي منتظري شد». جایگاه فقهی آیتالله منتظری محمدتقی فاضلمیبدی، از شاگردان آیتالله منتظری، درباره جایگاه فقهی آن مرحوم به «شرق» گفت: «مرحوم آیتالله منتظری از شاگردان آیتالله بروجردی بود و به گواه کسانی که در کلاسهای درس آیتالله بروجردی شرکت میکردند، آن مرجع برجسته توجه ویژهای به آیتالله منتظری داشت. بعد از آن همراه با آیتالله مطهری شاگرد مرحوم امام شد. آیتالله منتظری علاوهبر آنکه در فلسفه، فقه و اصول تحصیل میکرد، از دوران جوانی تدریس هم میکرد و تا پایان عمرش شاگردان بسیاری را تربیت کرد. شاید کمتر کسی به علم فلسفه آن مرحوم توجه کرده باشد، اما در فلسفه هم تلاش بسیاری کرد. او در فقه هم کمنظیر بود. آیتالله منتظری در فقه بسیار کنجکاوی میکرد و بهویژه این اواخر که قدری مبانیاش متحول شده بود، سعی میکرد فقه را با مقتضیات روز تطبیق دهد و در بحثهای غیرعبادی مانند جزا، اقتصاد و امثالهم میگفت که اینها مبانی غیبی ندارند و عقلایی است و سیره عقلا حسن و قبح آنها را تعیین میکند. مثلا باور داشت که در مجازات یک مجرم مناطش قابل شناسایی است و باید بر اساس مصلحت عقلانی عمل کرد».این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: «آیتالله منتظری علاوهبر آنکه یک فقیه برجسته بود، آزادگی عجیبی داشت و چه در دوران آیتالله بروجردی و چه در دوران امام در مسائل مختلف هیچگاه تحتتأثیر ابهت کسی قرار نمیگرفت و اگر در موضوعی به فهمی میرسید، بدون هیچ ملاحظهای فهمش را ابراز میکرد. میدانیم که ایشان در اواخر دهه60 اختلافاتی با امام داشت و اختلافات خود را گاه به صورت شفاهی و گاه به شکل کتبی به امام منتقل میکرد، اما از منظر فقهی تا آخر عمرش از امام دفاع میکرد و ایشان را اعلم میدانست».فاضلمیبدی فعالیتهای فقهی آیتالله منتظری پس از رحلت امام را اینگونه توصیف کرد: «تا زمانی که حسینیه ایشان باز بود، تدریس داشت و در دوران حصر هم برای اعضای خانوادهاش منظومه میگفت که شرح منظومهاش هم چاپ شده است. شرح منظومه ملاهادی سبزواری توسط آیتالله منتظری یکی از بهترین شرحهاست و واقعا یادگار بیبدیلی از این شخصیت وارسته است. آیتالله منتظری در دوران محدودیتها بهشدت روی نهجالبلاغه هم کار کرد و تفسیر ارزشمندی از این اثر از خود بهجای گذاشت. آیتالله منتظری در تمام فرازونشیبهای زندگیاش؛ چه دورانی که علیه رژیم شاه فعالیت میکرد، چه دوران قائممقامی رهبریاش و چه در دوران حصر هیچگاه فعالیت علمی را رها نکرد. افزونبر تمام اینها، ویژگی منحصربهفرد او اخلاق بود و هیچوقت و در هیچ شرایطی برخلاف عقیدهاش قدمی برنداشت».