نشانهشناسی در نظر رولان بارت
نشانهشناسی به مطالعه نشانهها و نحوه کارکرد آنها میپردازد و میتوان از آن تحت عنوان آموزه نشانهها یاد کرد. نشانهشناسی را دانشی میدانند که به بررسی انواع نشانهها، عوامل حاضر در فرایند تولید و مبادله و تعبیر آنها و همچنین قواعد حاکم بر نشانهها میپردازد. در مطالعات نشانهشناختی از دیدگاههایی گوناگون به پدیده نشانه پرداختهاند. متفکران و نظریهپردازان صاحبنامی در این حوزه کار کردهاند؛ از جمله میتوان به فردینان دو سوسور، چارلز سندرس پیرس، چارلز ویلیام موریس و امبرتو اکو اشاره کرد. رولان بارت یکی دیگر از متفکران بنام این حوزه است. بارت، فیلسوف، نظریهپرداز ادبی، منتقد فرهنگی و نشانهشناس معروف فرانسوی بود که از مؤلفههای مهم آثار او ساختارگرایی و پساساختارگرایی و همچنین تحلیل نشانهشناسانه متون ادبی و پدیدههای فرهنگی است. بارت در ایران نیز متفکری کاملا شناختهشده است و بسیاری از آثار او به فارسی ترجمه شدهاند: از جمله «لذت متن»، «درجه صفر نوشتار»، «پروست و من»، «نشانهشناسی ادبی»، «امپراتوری نشانهها»، «نقد و حقیقت» و چندین اثر دیگر. کتاب «مبانی نشانهشناسی» او یکی از منابع بنیادی در حوزه نشانهشناسی است که بیشتر با عنوان عناصر نشانهشناسی شناخته شده است. با اینکه نشانهشناختی در محافل علمی و دانشگاهی رشد و گسترش یافته است، نشانهشناسی به عنوان یکی از رویکردهای خوانش متن همچنان با دشواریهایی مواجه است. به همین دلیل نمیتوان صرفا با تمرکز بر نظریههای مختلف این حوزه وسیع به سادگی نتایج حاصل از هر گونه تحلیل نشانهشناختی را موجه و کاربردی دانست چراکه از جمله عوامل مهم در تحلیل نشانهشناسانه در مواجهه با متنهای مختلف است. رولان بارت در کتاب حاضر مفاهیم کلیدی نشانهشناسی را به صورت مبنایی بررسی کرده است. این کتاب را از منابع کلاسیک نشانهشناسی میدانند و همچنان یکی از منابع آموزشی قابل توجه در نشانهشناسی است. بارت معتقد است در حال حاضر نوعی تقاضا برای نشانهشناسی وجود دارد اما نه از جانب چند پژوهشگر با گرایشهای گذرا، بلکه نیازی برآمده از خود تاریخ جهان است. در نظر او اگرچه ایدههای سوسور بسیار وسیع بودهاند، نشانهشناسی همچنان دانشی نوپاست. او نشانهشناسی را در مسیر خود ناچار به یافتن زبان (به مفهوم عام کلمه) میداند که هم نقش الگو را ایفا کند و هم اجزای سازنده، تقویتی، یا مدلول آن را فراهم کند. بارت تأکید دارد حتی در این حالت هم، چنین زبانی دقیقا زبان زبانشناس نیست، بلکه زبانی ثانویه است که واحدهای آن دیگر واج و تکواج نیستند، بلکه پارههای بزرگتری از گفتماناند که بر اشیا یا بخشهایی دلالت میکنند که معنایشان شالوده زبان را میسازد و در عین حال، مستقل از آن وجود ندارد. او از امکان وارونگی ادعای سوسور میگوید، به این اعتبار که «زبانشناسی بخشی از دانش عمومی نشانهها نیست، حتی بخش ممتاز آن هم نیست، بلکه نشانهشناسی است که بخشی از زبانشناسی را تشکیل میدهد». او تأکید دارد زبانشناسی «آن بخشی است که واحدهای بزرگ دلالتمند گفتمان را دربر میگیرد». او با طرح این وارونگی در کتاب حاضر به نقش مردمشناسی، جامعهشناسی، روانکاوی و سبکشناسی در وحدتبخشی به مفهوم دلالت میپردازد. به باور بارت نشانهشناسی یک روز باید شخصیت خود را عوض کند. با اینحال، تأکید میکند قبل از اینکه شکل معینی به خود بگیرد، ابتدا باید از پس آزمون خودش برآید، ممکنها و غیرممکنها را بشناسد و این امر را مشروط به کندوکاوهای مقدماتی میداند. البته اذعان دارد چنین کندوکاوی هم نابجاست و هم شتابزده: «نابجاست، چون دانش نشانهشناسی در حال حاضر تنها رونوشتی از دانش زبانشناسی است؛ شتابزده است، چون این دانش را باید بیدرنگ لااقل در پروژهای که با اشیای غیرزبانی سروکار دارد، به کاربست». هدف بارت از عناصری که در این کتاب ارائه میدهد، استخراج مفاهیم تحلیلی از بدنه زبانشناسی است؛ مفاهیمی کلی که بر فرض اولیه، برای شروع پژوهشی نشانهشناختی کفایت میکنند. او عناصر نشانهشناسی را تحت چهار عنوان کلی وامگرفته از زبانشناسی ساختگرا دستهبندی میکند: 1) زبان و گفتار 2) مدلول و دال 3) همنشین و نظام 4) دلالت صریح و دلالت ضمنی. بارت در این کتاب نشان میدهد همه این عناوین صورتبندی دوگانه دارند و در تفکر ساختگرا، دستهبندی دوتایی مفاهیم آنچنان رایج است که گویی فرازبان زبانشناس مانند آینهای ساختار دوگانه نظام توصیفی خود را بازتولید میکند. در نظر او بررسی دلایل ترجیح دستهبندیهای دوگانه در گفتمان علوم اجتماعی معاصر بسیار آموزنده است. به باور بارت، ردهبندی این علوم، در صورت شناخت مناسب، بیشک روشنگر نکات بسیاری در حوزه تخیل روشنفکری زمانه ماست.
آخرین اخبار اخبار را از طریق این لینک پیگیری کنید.