کنسولگری ایران
حسين بکايي
وقتي ميگويي يک کشور باستاني و باسابقه است، بايد بيرون از آن کشور هم به دنبال نشانهها و سابقههايش باشي؛ از سنگنوشته تا مسجد و قبرستان و سفارتخانه و کنسولگري.
اولينبار که قدم در کنسولگري ايران در استانبول گذاشتم، از نزديکي اين ساختمان با توپکاپي و اياصوفيا و مسجد سلطان احمد، به عبارت ديگر، قلب خلافت و اقتدار و افتخار دولت عثماني تعجب کردم. بعد باد غرور توي دلم پر شد که «بهخاطر روابط نزديک و ديرينه ايران و عثماني و اهميت اين ايران براي عثماني اينهمه به هم نزديک شدهاند». اما بعدها فهميدم حدسم درست نبوده و اين نزديکي بهخاطر يک بازي سياسي و اتفاقي بوده است. دو کشور ايران و عثماني از زمان تأسيس روابط دوستانه و گاهي دشمنانه داشتند و هميشه بين رقابت و همکاري در آمدوشد بودهاند. آن اوايل؛ يعني در دوراني که هيچ کشوري در ايران و ايران در هيچ کشوري سفارتخانه نداشت و سفيران خارجي مثل پستچيها پيغامهاي سران را تا ايران ميآوردند و چند روز و چند هفتهاي در خانههاي درباريان و اشراف که شاه مشخص ميکرد، مثل میهمان پذيرايي ميشدند و کارشان تمام شده نشده، با اشاره شاه به کشورشان برميگشتند، ايلچيهاي زيادي بين ايران و عثماني آمدوشد ميکردند. از زمان محمدشاه و بيشتر ناصرالدينشاه قاجار که تأسيس سفارتخانه و قنسولگري ايران در کشورهاي ديگر کمکم شروع شد، دولت ايران صاحب خاکي در دل پايتخت عثماني شد. اما داستان به همين سادگي نگذشت. درباره ساختمان فعلي کنسولگري ايران در استانبول ميگويند: «خليفه عثماني- شايد سلطان عبدالمجيد عثماني- اجازه خريد زمين و خانه و تأسيس سفارتخانه و قنسولگري به مشيرالدوله، سفير ايران را نميداد و ساختمان محمدشاهي هم جاي مناسبي نبود. مشيرالدوله که بعدها لقب سپهسالار گرفت و مسجد و مدرسه وقفياش در ميدان بهارستان تهران هنوز برپاست، يک شب يکي از شاهزادههاي عثماني را که در قمار بدهي زيادي بار آورده بود، میهمان ميکند و در حالت بيخودي زميني را که امروز باغ و بناي کنسولگري ايران در استانبول در آن واقع شده است از او ميخرد و وقتي سلطان عثماني باخبر ميشود، ديگر کار از کار گذشته بوده و سند به نام سفير ايران زده شده بوده است. ساختماني که امروز کنسولگري ايران در استانبول ناميده ميشود، کار دست يکي از معماران نامدار ايتاليايي و از آثار فاخر استانبول است. هرچند به رسم ايراني اين ساختمان هم مثل بسياري چيزهاي ديگر دولتي در انحصار مقامات است و پردهنشين و به چشم ايرانيان نميآيد. کنسولگري تنها نشانه سابقه حضور ايرانيان در استانبول نيست. ميرزا حسين نامي که در سال 1264 خورشيدي به استانبول آمده بوده، در سفرنامهاش مينويسد: «ايرانيان استانبول 16 هزار نفر هستند که از اين تعداد هزار نفر تاجرند و همگي در والدهخان جمع شدهاند و در آنجا جز ايراني کس ديگري نيست و در همانجا مسجدي هم ساخته و روضهخواني ميکنند». در اين نوشته ميرزا حسينخان يک اشتباه وجود دارد و آن اين است که مسجد والدهخان در قرن 17 ميلادي با پول «والده ماهپيکر ملقب به شکرپاره خاتون يا بانوشکر (مادر سلطان ابراهيم و سلطانمراد چهارم) 1632-1640 ميلادي ساخته شده است و کاروانسرايي که مسجد در وسط آن قرار گرفته يکي از بزرگترين کاروانسراهاي استانبول و تا قرن بيستم محل فرودآمدن کاروانهاي ايرانيان بوده است.